سخنی پیرامون شایستگی جوانان ایرانی

آقای تقی مختار در آخرین روز های سال ۸۹ به من اطلاع دادند که هفته نامه ایرانیان واشنگتن”جوانان ایرانی” را به عنوان چهره سال ۱۳۸۹ انتخاب کرده است و از من خواستند که در باره این انتخاب و شایستگی جوانان ایرانی چند خطی بنویسم. از این رو سعی می شود در این یادداشت مختصری در باره اهمیت جوانان در شرایط کنونی میهن و تلاش های موثر آنان بنویسم.
جوانان ایرانی نیز چون دیگر همسالان شان در دنیا نیروی محرکه تغییر هستند . انرژی سرشار جوانی آنها را بسمت اثر گذاری در شکل دهی آینده سوق می دهد. آینده ای که متفاوت از امروز است . آنان نمی خواهند در برابر نگرش های نسل پیشین منفعل باشند بلکه سعی می کنند تا نقش خود را بر زمانه تثبت کنند. ا زاین رو امواج خروشان نیروی خلاق جوانی به حرکت در می آید و با در هم شکستن موانع شوری تازه در عالم می افکند . جوانان چهره جامعه و جمعیت را نو می کنند و این نو شوندگی تحرک و زندگی را در کالبد جامعه تداوم می بخشد.
این نیروی تحول خواه سرمایه هر جامعه ای است که سودای پیشرفت و حرکت به جلو را دارد. اما در کشور هایی مثل ایران که ساختارسیاسی و نظام قانونی معیوبش راه هر گونه تحول را بسته اند و تنها می خواهند فرامین سلطان ولایی و خواست تمامیت خواهانه حاکمیت در جامعه جاری شود ،نه تنها جوانان قدر نمی بینند بلکه د رخط مقدم سرکوب و بد رفتاری قرار می گیرند. جوانان نیروی اصلی بر هم زننده آرامش دیکتاتور ها در تاریخ معاصر جهان بوده اند. در اکثر نهضت های رهایی بخش وجنبش های آزادی خواهانه در قرن بیستم و بیست یک جوانان با حمایت از حقوق مردم و ا زخود گذشتگی پیشگام مبارزه گشته اند و بخش عمده ارتش تغییر مثبت را تشکیل داده اند. اگر چه پارادایم پیر سالاری کماکان بر عرصه سیاسی حاکم است اما جوانان در ایران نقش و منزلت ویژه ای دارند و مورد توجه و احترام اکثریت جامعه هستند. دلایل مختلفی باعث اثرگذاری جوانان در جامعه پر تلاطم کنونی ایران است . نخست افزونی و پر شماری چشمگیر این رده سنی است که به آن مزیت ویژه ای می بخشد. اگر به لحاظ گذر عمر ، جوان را در بین رده سنی ۳۰ -۱۵ سال تعریف کنیم آنگاه جوانان در حدود ۶۰ درصد از جمعیت کنونی ایران را تشکیل می دهند. یعنی از جمعیت قریب به ۷۵ ملیونی ایران ۲۸ ملیون آن جوان هستند. از این جمعیت ۲۸ ملیونی در حدود ۴ ملیون دانشجو هستند . لذا ۱۴ درصد از جمعیت جوان ایران را بخش نخبه و فرهیخته آن تشکیل می دهد. بنابراین به لحاظ تعداد نفرات جامعه جوان برتری چشمگیری بر دیگر رده های سنی دارد . این ویژگی سرمایه و توانمندی خاص جامعه ایران هست که متاسفانه تمامیت خواهی ، ناکارامدی و فساد اقتصادی اجازه شکوفایی به آن نمی دهد. اصطکاک و برخورد جوانان در حوزه های سیاسی ،فرهنگی ،جنسیتی و اقتصادی با حکومت ،باعث می شود جوانان نا گزیر به تقابل با حاکمیت و نظام سیاسی کشیده بشوند. بیماری مزمن اقتصاد ایران و ناتوانی حکومت در حل بحران های افتصادی ،بیکاری و عدم برخورداری از رفاه و زندگی آرام را به معضل اصلی جوانان تبدیل کرده است. از سوی دیگر شکاف فزاینده بین نظام ارزشی حکومت با ارزش های فرهنگی گوناگون مورد نظر جوانان ، به رسمیت شناخته شدن آزادی های فرهنگی و سبک های زندگی متنوع و عدم دخالت در حوزه خصوصی افراد را در جایگاه مطالبه اصلی جوانان قرار داده است.
امروزه تلقی جوانان از نوع زندگی ، ارزش ها ،مذهب و اصول فرهنگی تغییر پیدا کرده است. دیگر هویت های فراگیر و ابر گفتمان ها برای آنها جادبه ندارد بلکه گسترده تر شدن حوزه خصوصی و تمایزات هویتی ،فردیت و پذیرش پارادایم تکثر گرایی فرهنگی و اجتماعی مورد توجه است.
دستیابی به دموکراسی ،رعایت حقوق بشر و تحقق مطالبات تاریخی ملت ایران قدیمی ترین و فراگیر ترین خواست جوانان ایرانی است. همچنین پایان بخشی به تبعیضات جنسیتی و تحقق جامعه انسانی که جنسیت موجبی برای نابرابری و نفی کرامت افراد نشود ، جایگاه مهمی در فعالیت های جوانان دارد.
با این توصیفات نگاهی به کارنامه فعالیت جوانان د سال ۱۳۸۹ نشان می دهد که آنها سزاوار بوده اند تا به عنوان چهره سال انتخاب شوند.
جنبش سبز و اعتراضات خیابانی برای دموکراسی و آزادی در ابتدای سال فروکش کرد اما در ماه های پایانی سال همگام با برخاستن موج دموکراسی خواهی در منطقه ، خیزش دوباره ای پیدا کرد. جوانان در تمامی فراز و نشیب های این جنبش حضور موثری
داشتند. حتی در دوران رکود ،دانشگاه ها کماکان فعال بودند و علی رغم فضای سنگین امنیتی به برپایی اعتراضات و نقادی حاکمیت ادامه دادند. ۱۶ آذر نقطه اوج این تحرکات بود. ترفند ها و تدابیر مختلف حکومت اعم از اختناق ، اخراج ازتحصیل ، زندان و … نتوانست جلوی حرکت دانشجویان در بزرگداشت روز دانشجو و حمله به دشمنان آزاد اندیشی و حقیقت طلبی را بگیرد. در تمامی اعتراضات ، جوانان حضور برجسته ای داشتند و بخش فعال تر معترضین را تشکیل می دادند. جوانان از منظر پرداخت هزینه پیشگام بودند. شهید ژاله صانع و محمد مختاری به آنها تعلق داشتند و اساسا قریب به اتفاق تمام جان باختگان جنبش سبز از جوانان هستند. در بین زندانیان سیاسی و بازداشت شدگان راهپیمایی ها باز جوانان در صدر قرار دارند.
چهره های شاخص جمعیت چند صد نفره زندانیان سیاسی جوان عبارتند از بهاره هدایت ، مجید توکلی ، بهروز جاوید تهرانی ، روناک صفار زاده ،مسعود باستانی ،عاطفه نبوی ، زینب جلالیان ،احمد آقایی ضیاء نبوی ، مجید دری ، مهدیه گلرو ، علی ملیحی ،اسدی زید آبادی ، شبنم مددزاده ،آرش صادقی ، حبیب الله لطیفی ،محمد پور عبدالله ، احسان عبده تبریزی .
در بین افراد سیاسی که در سال ۸۹ اعدام شدند حسین خضری ، فرزاد کمانگر و شیرین علم هولی به طیف سنی جوان تعلق داشتند.
در جنبش زنان و فعالیت های هویت طلبانه قومی ، کار های روزنامه نگاری ، و تلاش اقلیت های دینی برای آزادی مذاهب در ایران نیز جوانان نقش پر رنگی دارند.
فعالیت های آوانگارد جوانان و استقبال آنها از پرداخت هزینه برای آزادی و سرافزاری کشور تنها محدود به حوزه سیاست نیست بلکه در حوزه ادبیات و بخصوص غزل های پست مدرن ،شاعران جوان تلاش در خوری دارند تا قالب جدید و متناسب با زمانه برای شعر فارسی ارائه دهند. موسیقی زیر زمینی دیگر میدانی است که در آن کشمکش جوانان با حاکمیت جریان دارد. ارائه گونه های جدیدی از موسیقی های تلفیقی و به میدان آمدن خوانندگان جدید موسیقی رپ و پاپ در ایران نشان می دهد که جوانان ایرانی نه تنها در برابر سیاست های محدود کننده فرهنگی حکومت تسلیم نشده اند بلکه با ابتکار عمل سد ها را شکسته و میدان را در دست گرفته اند.
به این مجموعه باید تلاش های خاموش جوانان ایرانی در نقاط مختلف کشور را افزود که هدف مشترک فردای بهتر برای میهن ، سیمای انسانی تر جامعه و زدودن بند های استبداد را دنبال می کنند.
البته جنبش دانشجویی بخش سازمان یافته وکیفی جامعه جوان ایران را تشکیل می دهد. تلاش های دانشجویان در شکستن فضای اختناق ؛ دفاع از حقوق ملت و تقویت جنبش دموکراسی خواهی موقعیت ویژه جوانان را نشان می دهد.
آرمانگرایی و نداشتن تعلقات گروهی و جناحی باعث شده است که اعتماد مردم ایران به جوانان و بویژه دانشجویان بیشتر باشد. ایثار و از خود گذشتگی جوانان نیز در جای خود باعث افزایش منزلت آنان شده است.
اهمیت جایگاه جوانان در ایران آنقدر زیاد است که حاکمیت نیز سعی می کند در فرصت های مختلف با آوردن به میدان نیرو های بسیجی و یا نشست های حکومتی با دانشجویان وانمود کند که از حمایت جوانان برخوردار است.
از این رو با در نظر گرفتن این مسائل ،انتخاب هفته نامه ایرانیان واشنگتن ، انتخابی بجا و درست بوده است.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.