مصاحبه با سایت دانشجو نیوز در مورد دوازدهمین سالگرد ۱۸ تیر

۱- دانشجویان و جنبش دانشجویی از شروع تشکیل دانشگاه های مدرن در ایران، همواره نقش مهمی را در جنبش اعتراضی مردم علیه حاکمیت استبدادی برعهده داشته اند. بسیاری از فعالین دانشجویی، ۱۸ تیر سال ۱۳۷۸ را نقطه عطفی در تاریخ پر فراز و نشیب جنبش دانشجویی ایران می دانند. با توجه به اینکه شما در آن زمان به عنوان مسئول دفتر سیاسی و عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در بطن ماجرای اعتراض دانشجویان و حوادث پس از آن بودید، از دیدگاه شما مهمترین وجه رویدادهای رخ داده در آن زمان چیست. با گذشت ۱۲ سال از آن ماجرا آیا هنوز سخنان ناگفته و ابعاد کشف ناشده ای از این رویداد باقی مانده است.؟
به نظر من مهمترین وجه ۱۸تیر در افزایش منزلت اجتماعی و سیاسی جنبش دانشجویی و در عین حال مشخص شدن نقاط ظعف و نارسایی آن است. کشف حقیقت و اجرای عدالت در پرونده کوی دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۸ یکی از مهمترین مطالبات دانشجویی است که پژواک ملی نیز یافته است. ۱۸ تیر به نماد و عاملی همبستگی بخش و نیرو آفرین برای دانشجویان تبدیل شده است.
۱۸ تیر اولین حضور گسترده مردم و فوران خشم و نارضایتی عمومی بر علیه حاکمیت پس از سال ۶۰ بود که نشان داد پتانسیل تغییر با استفاده از نیروی اجتماعی مردم تا چه میزان قوی است. از این رو ۱۸ تیر میل مبارزه برای دموکراسی سازی و آزادی خواهی را تفویت کرد. در واقع . ۱۸ تیر نخستین جرقه اهمیت استفاده از قدرت مردم و جنبش های اجتماعی را مشتعل ساخت . همچنین پیوند بین مردم و دانشجویان را مستحکم تر نمود. البته در عین حال محدودیت ها و نقاط ظعف جنبش را نیز آشکار نمود که پس از گذشت ۱۲ سال هنوز نتوانسته است بر آنها غلبه کند. کماکان نشاط ، فعال گرایی وسطح مشارکت دانشجویان به میزان سال ۱۳۷۸ نرسیده است.
به نظر من چکونگی تصمیم سازی و تصمیم گیری برای یورش وحشیانه به خوابگاه دانشجویان دانشگاه تهران هنوز در پرده ابهام است و نا گفته های زیادی در خصوص آمران وجود دارد. آیا حمله دفعتا صورت گرفته است یا بر مبنای نقشه و طرح قبلی بوده است. در این صورت چه کسانی این نقشه را کشیده اند و چه افرادی آن را اجرا کردند.؟ مراحل مختلف طرح چه بوده است .؟
۲- وقایع ۱۸ تیر و روزهای پس از آن، دو سال پس از پیروزی قاطع اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶، چه تاثیری بر فضای سیاسی کشور و تغییر گفتمان اصلاح طلبی بر جای گذاشت؟
این رویداد ، رویارویی و شکاف تاریخی دانشگاه و ساختار قدرت بر سر دموکراسی – اقتدار گرایی و آزادی – خودکامگی را افزایش داد. همچنین هزینه فعالیت های انتقادی در دانشگاه را زیاد کرد. اولین جرقه ناتوانی پروژه اصلاحی دوم خرداد در تعقیب خواسته های مردم در کوی شکل گرفت وبرای اولین بار صدای نیروهای مستقل و کسانی که اصلاحات را فراتر از رقابت دو جناح در نظام سیاسی می خواستند ، به بانگ رسا شنیده شد. همچنین حادثه کوی بیشتر چهره اصلی حکومت و اصلاح ناپذیری آن را نشان داد .از اینجا به بعد بخشی از حمایت جنبش دانشجویی از خاتمی و اصلاحات در درون ساختار قدرت ریزش کرد ولی کماکان در حد موثری باقی ماند. این رویداد نقطه شروع بود و پس از داستان تمکین مجلس اصلاح طلب در برابر حکم حکومتی به مرحله تعیین کننده ای رسید. جری تر شدن ساختار سلطه در برخورد با دانشجویان و دیگر نیروهای جامعه مدنی و تغییر مدل سرکوب از حالت بسیج نیروهای شبه مردمی و سرکوب گسترده به روش های نرم و شبه قانونی دیگر نتیجه ۱۸ تیر بود .اما در این میان، از همه مهمتر تبدیل شدن ۱۸ تیر به نماد جنبش دانشجویی پس از انقلاب و منبع الهام شدن برای کنش های اعتراضی دانشجویان است. جنبش اعتراضی ۱۸ تیر نقطه جنینی و الگوی واکنش عمومی در جنبش سبز شد.
۳- به نظر شما نقش آفرینی مجموعه فعالان سیاسی اصلاح طلب، با توجه به در اختیار داشتن قوه مجریه، در ماجراهای تیر ۷۸ چگونه بود. علاوه بر این، ارزیابی شما از موضع گیری ها و رفتار دفتر تحکیم وحدت و شورای متحصنین در این رویداد چیست.؟
به نظر من خاتمی در کوی دانشگاه عملکرد ضعیفی داشت. مردد بود قدرت تصمیم گیری نداشت. اما دکتر معین وزیر علوم به همراه معاونینش و همچنین برخی از مدیران ارشد و میانی وزارت کشور چون مصطفی تاج زاده عملکرد قابل قبولی داشتند. مجموعه فعالان سیاسی اصلاح طلب عملکرد یکسانی نداشتند. ولی در کل تصویر روشنی ازقضایا نداشتند و اسیر برخورد انفعالی بودند. همچنین گرایش غالب اصلاح طلبان ، حمله به کوی دانشگاه را بمثابه کودتا علیه دولت خاتمی تلقی می کرد لذا ترجیح می دادند آرامش بر قرار شود و بهانه ای برای افزایش تنش و تشدید بحران به دست نیروهای تند رو ندهند. دفتر تحکیم وحدت در کل عملکرد قابل قبلی داشت اگر چه ضعف هایش هم کم نبود. جنبش اعتراضی ۱۸ تیر فراتر از ظرفیت ها و توانایی های تحکیم و جنبش دانشجویی بود. حرکت دانشجویان و تحکیم واکنشی بود و همین مساله قدرت مانور زیاد به آنان نمی بخشید. به نظرم تحکیم می بایست روی مطالبات محدود تر و مشخص دست می گذاشت. امیدی به ظرفیت اصلاحی درنظام می بست و به جای تخصیص بخشی از ظرفیتش به کمک گرفتن از اصلاح طلبان و نهاد های قانونی ، تمرکزش را به صورت کامل بر خلق قشار اجتماعی با تحصن مستمر و نا محدود در داخل کوی دانشگاه می گذاشت.
۴- از وقایع گذشته اگر بگذریم، تحلیل شما از وضعیت کنونی جنبش دانشجویی ایران در حال حاضر چیست. به عبارت دیگر این جنبش گسترده اکنون در کجای تحولات ایران ایستاده و در مقام یک جنبش تحول خواه در کجا باید قرار گیرد.
اما جنبش دانشجویی در شرایط خاصی بسر می برد. فضای پلیسی و انقباضی کنونی حاکم بر دانشگاه ها از انقلاب فرهنگی تا کنون سابفه نداشته است . اما علی رغم این فشار های کمر شکن جنبش دانشجویی هنوز تحرک دارد. کاهش فعالیت ها طبیعی است اما مهم این است که به نقطه صفر نرسیده است. آینده جنبش دانشجویی تابعی از عوامل مختلف است. قطعا سرکوب های کنونی و خشونت لجام گسیخته حاکمیت بر شعله های خشم خواهد افزود و شکاف دولت- دانشگاه را عمیق تر می سازد. اما به نظر می رسد جنبش دانشجویی وارد مرحله جدیدی از حیات خودش شده است که الگوی فعالیت جدیدی متفاوت با ۱۶ سال گذشته می طلبد. در الگوی جدید شکل فعالیت به صورت غیر رسمی خواهد بود و از حالت متمرکز و سازمان یافته به حالت توده ای و غیرمتمرکز شیفت خواهد کرد. دیگر به مانند سابق فعالان دانشجویی حول تشکل ها و گروه های دانشجویی چهره نمی شوند تا رهبری و هدایت کنش های دانشجویی را در دست بگیرند. بلکه نوع فعالیت ها از حالت عمودی بیشتر به شکل افقی در می آید و شمار بیشتری از فعالان دانشجویی گمنام در رهبری کنش ها مشارکت می کنند. به عبارت دیگر بدنه جنبش بیشتر در برنامه ریزی وسازماندهی فعالیت ها درگیر می شوند. برنامه ها و حرکت ها نیز دفعتا و حالت تقریبا خودجوش بدون اعلام قبلی می یابد. در مقایسه با گذشته که کنش های اعتراضی با برنامه ریزی قبلی صورت می گرفت و پبشاپیش رسما اعلام می شد. همچنین نمی توان پیشبینی کرد که خصلت سیاسی جنبش دانشجویی پر رنگ تر خواهد شد و همچنین مواضع رادیکال تری را اتخاذ خواهد کرد. شواهد موجود وسیر تحولات بیانگر ان است که در مجموع رویکرد مسالمت آمیز در فعایلت های دانشجویی تداوم پیدا خواهد کرد. مبارزات خشونت امیز در میان دانشجویان جایگایه ندارد و حداکثر در قالب محدود خشم های آنی و زود گذر مجال بروز دارد. اگر دوره اول ریاست جمهوری احمدی نژاد را در مجموع نزدیک شدن جنبش دانشجویی به مرز های رویکرد اصلاحات پارلمانتاریستی و تقلیل نقش آفرینی در فضای سیاسی توصیف کنیم. دوره دوم ریاست جمهوری وی را می توان رجعت به اصلاحات ساختار شکن و حضور رادیکال تر دانشجویان در عرصه عمومی ترسیم نمود.
همچنین در مقطع فعلی اولویت جنبش دانشجویی حفظ بقاء خود ، شکست فضای ارعاب و پلیسی در دانشگاه و ساماندهی داخلی است. همچنین می تواند با ارزیابی درست از شرایط و بهره گیری ازبحران های گوناگون حاکمیت فرصت کنشگری برای جنبش سبز خلق کند
۵- در سال های اخیر فشار بر دانشجویان و فعالین دانشجویی شتاب چشمگیری به خود گرفته، به گونه ای که طولانی ترین احکام حبس برای فعالین دانشجویی صادر شده است. به نظر شما راهکار مناسب برای کاهش هزینه و مقاومت در برابر این فشارها چیست. با توجه به تجربه ارزنده شما، دیدگاه جنابعالی پیرامون استراتژی مناسب جنبش دانشجویی در آینده، با در نظر گرفتن پتانسیل موجود چیست.؟
راهکار مناسب توجه بیشتر به مدل افقی مشارکت است. تا تعداد بیشتری از دانشجویان در نقش رهبری قرار بگیرند. همچنین پوشیده عمل کردن و جلوگیری از حرکت های شتاب زده خیلی مهم است. به نظر من استراتژی فعالیت های غافلگیر کننده و غیر متمرکز می تواند در دستور کار قرار بگیرد تا با تشکیل هسته های کوچک متغیر و اتصال آنها با یکدیگر بتوانند نیروی لازم برای کنش های موردی را خلق نمایند. در اصل از شیوه سازماندهی شبکه ای استفاده شود. همچنین نیاز است تا فعالیت در حوطه صنفی و مسائل فرهنگی و تبعیضات جنسیتی و حساسیت به سیاست های موهن و مخدوش کننده شان دانشجویی افزایش یابد. همچنین باید مراقب بود تا فضای مجازی جایگزین فضای فیزیکی نشود بلکه به مثابه ابرازی در خدمت جلوگیری از گسست دانشجویان و تضعیف ارتباطات بین انها شود. از هر فرصتی برای برقراری ارتباطات باید استفاده کرد. فعالان دانشجویی نباید از فضای داخل دانشگاه ها و واقعیت های دانشجویی فاصله بگیرند.
۶- با توجه به حجم گسترده مهاجرت دانشجویان ایرانی پس از انتخابات، نقش و فعالیت دانشجویان ایرانی خارج از کشور را در کمک به جنبش دانشجویی داخل کشور چگونه ارزیابی می کنید.
دانشجویان ایرانی خارج از کشور می توانند یاریگر جنبش دانشجویی باشند. فعالیت ها در دوسطح می تواند جریان یابد ۱- حمایت از فعالیت ها و مطالبات جنبش دانشجویی از طریق ایجاد همبستگی با دانشجویان خارجی ، جلب حمایت نهاد های مردمی ، ایجاد حساسیت نسبت به وضعیت دانشجویان زندانی ، بعد بین المللی بخشیدن به جنبش دانشجویی ایران و بلند کردن صدای دانشجوی ایرانی در عرصه بین المللی باشد و در سطح دیگر تولید محتوا برای افزایش بار تئوریک و پختگی فعالیت ها و انتقال تجربه هست. در این میان آ ندسته از دانشجویانی که سابقه فعالیت دانشجویی در ایران داشته اند ،می توانند با مستند کردن تجارب شان خدمت بزرگی به جنبش دانشجویی بکنند. نسل جدید نیاز به تجارب نسل های قبلی دارد. یکی از مشکلات جنبش دانشجویی نبود انباشت تجارب هست.
در این میان باید توجه داشت فعالیت های دانشجویی در خارج از کشور در آغاز راه هست ونباید انتظارات زیاد از آن داشت. در این مقطع اولویت با کار های کوچک ولی مستمر است. رشد جنبش دانشجویی برون مرزی مستلزم عبور موفق از چالش جذب مشارکت دانشجویان برای فعالیت سیاسی است
۷- با تشکر از وقتی که در اختیار وبسایت دانشجونیوز قرار دادید. در پایان، چنانچه سخنی با مخاطبان ما و دانشجویان دارید بفرمایید؟
ممنون از شما که فرصت این مصاحبه رو فراهم کردید. جا دارد که از دست اندرکاران و فعالان سایت وزین دانشجو نیوز تشکر ویژه داشته باشم که زحمات ارزنده ای برای حفظ و تعالی جنبش دانشجویی ایران انجام می دهند . در این روز های دشوار باید امید به آینده داشت . دموکراسی و آزادی سرنوشت محتوم جامعه ایران است.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.