تعصبات قومی و تهدید تمامیت ارضی

مباحثی که در ذیل اختلاف بین حکومت های ایران و ترکیه بر سر وضعیت سیاسی سوریه براه افتاد و همچنین واکنش های مربوط به موضع گیری نا موجه دولت امارات متحده عربی در ادعای تملک بر جزیره ابو موسی بستری برای بروز تعصبات نژادی پدید آورد.
در این میان اقدام خبرگزاری شبه امنیتی فارس در انتشار شعری موهن و زشت علیه اردوغان و بکار بردن واژه های سخیف بسیار تکان دهنده بود که متضمن توهین به ملیت ترک بود . همچنین برخی نیز در فضای مجازی و رسانه ای در محکومیت زیاده خواهی دولت امارات و دفاع از تمامیت ارضی میهن جانب افراط پیمودند و توهین هایی را متوجه مردم عرب کردند.
در سرمشق جهان جدید و انسانیت غیر مسلکی هر نژاد و قومیت در هر سطح توسعه یافتگی محترم است و شایسته مراعات شان و منزلت. توهین به هر قومیت و ملت تحت هر شرایطی محکوم و مطرود است. یکی از وجوه تمایز مدنیت و تمدن از بدویت کنار گذاشتن فخر فروشی نژادی و برتری طلبی قومی است.
انسان جدید در پرتو افزایش آگاهی ها دریافت که ملیت و قومیت اگر چه باعث تمایز و اشتراک هویتی می شود اما بالذات اعتبار ندارد . بیشتر یک نرم افزار و بر ساخته است و به خودی خود واجد فضیلت و ارزش نیست.
تمایزات نژادی و ملی را باید از جنس تفاوت در دسته و کتگوری دانست نه بیشتر. پیشرفت و یا عقب ماندگی رابطه همیشگی با یک نژاد و تبار ندارد بلکه می تواند تحت شرایطی به صورت موقت مشمول حال ملت و یا جماعت خاصی بشود.
به بیان دقیق تر انسانیت و پیشرفت مقوله های فرا نژادی و فرا قومی هستند. در تاریخ ملل موجود دنیا پیوستگی و استمرار در زمینه پیشرفت و یا عقب ماندگی وجود ندارد. کشورهایی را می توان یافت که در مراحلی از تاریخ بر تارک تمدن بشری درخشیده اند اما در مقاطع بعدی در غروبی نا خواسته رو به افول گذاشته اند.
غرب که امروز به طور نسبی پیشرفته ترین فرهنگ را دارد خود در قرون وسطی و پیش از آن در سیاهی دوران تاریک اندیشی فرو رفته بود. از اینرو پیشرفت تمدن بشری امروز بدین معناست که هیچ نژاد ، ملت و قومیتی در مقام هژمونیک کردن خودش بر نیاید و برتری طلبی نژادی به موزه تاریخ سپرده شود. ملت و یا قوم برتر و برگزیده تنها در کتاب های تاریخی پیدا می شوند و یا در ذهنیت گروه های کوچکی از ساکنان کنونی دنیا وجود دارند. در بخش عالب دنیا حد اقل رد ظاهر دیگر این تفاخر طلبی ها بی معنا ست .
این مساله فقط یک ارزش اخلاقی نیست بلکه جزئی ضروری از عدالت سیاسی در مناسبات بومی و جهانی است. اکنون این نگرش می رود تا جهانگیر شود که تمام فرهنگ ها ، ملیت ها ، قومیت ها ، نژاد ها و زبان ها در غنی شدن فرهنگ و تمدن جهانی نقش داشته اند و نباید هیچیک از آنها را مشمول برخورد های تبعیض گرایانه و تحقیر آمیز قرار داد.
متاسفانه یکی از وجوه سیاه و منفی تاریخ گذشته ایران ، بالا بودن حجم برخورد های نژاد پرستانه و تعصبات قومی است. خوشبختانه در سالیان اخیر به میزان چشمگیری این نقیصه بر طرف شده است اما بگاه بحرانی شدن اوضاع این معضل دوباره سر باز می کند.
کشمکش های پیش آمده با کشور های ترکیه و امارات و بخصوص مورد دوم باعث سر ریز شدن موجی از تعصبات نژادی و توهین و تحقیر ملی و قومی شده است. هر چقدر هم که موضع یک دولت خارجی غلط باشد و موجب تعرض به منافع ملی و سرزمینی ایران شود ، باز این مساله توجیه گر توهین به یک ملت خارجی نمی شود.
مخالفت را می توان با منطق و استدلال و احترام مطرح کرد. البته مشکلات مشابه نیز در مردم ترک و عرب بعضا وجود دارد که توهین هایی را نثار مردم فارس می کنند. افزایش شکیبایی و اجتناب از تعصبات نژادی عاملی مهم در ارتقاء فرهنگی و مدنی منطقه خاور میانه دارد. اما دامنه این مسئله فقط به فرهنگ و یا سیاست خارجی محدود نمی شود. هر توهین به ترک زبانان و یا عرب زبانان و یا ملت ترک و عرب موجب دلخوری هموطنان ترک و عرب نیز می شود و تاثیر مستقیم و تعیین کننده در مسائل سیاسی و منافع ملی ایران دارد.
آنها این توهین ها را به خود می گیرند و باعث تشدید بحران مرکز – پیرامون و فارس – غیر فارس می شود. از اینرو هر نوع برخورد تعصب آمیز نژادی ، فخر فروشی قومیتی و تحقیر دیگر اقوام تهدید هایی جدی برای تمامیت ارضی کشور هستند.
به مخاطره افتادن تمامیت ارضی کشور فقط از ناحیه عامل خارجی و یا گروه های تجزیه طلب نیست. هر حرکتی که باعث شود پیوند بین لایه های مختلف قومی و خانواده بزرگ و متنوع ملت ایران سست بشود ، تهدیدی جدی است. وقتی هموطن ترک ، کرد ، عرب ، بلوچ و ترکمن فکر کند که برادر ناتنی و شهروند درجه دو است طبیعی است دچار تردید در تداوم زندگی سیاسی با فارس زبانان می شود. پایه اصلی حفظ تمامیت ارضی ایران تمایل شهروندان گوناگون ایرانی اعم از نزاد ها و گویش های زبانی مختلف به زندگی در ذیل یک واحد سیاسی و جغرافیایی مشترک است این موضوع در تداوم یکپارچگی ایران عنصری کلیدی است.
از خبرگزاری فارس و یا حکومت جمهوری اسلامی که با دیدگاه تهدید محور و سخت افزاری به مقوله امنیت فکر می کند و با اعمال زور و توهین به مخالفین می خواهد بقاء سیاسی داشته باشد انتظاری جز این نمی رود که از این واژه های سخیف استفاده کند و در تنور نفرت پراکنی قومیتی بدمد.
آنها در اصل با انتشار این مطلب (۱) و اتخاذ مواضعی مشابه شخصیت نازل خود شان را به نمایش می گذارند. اما آحاد جامعه ایران باید هوشیار باشند. برای نشان دادن غیرت ایرانی در دفاع از سرزمینش نیازی به توهین به عرب ها و یا دیگر ملل و اقوام نیست.
در مجموع توهین و تعصب نژادی و قومی نه تنها برخوردی غیر فرهنگی ، مدنیت ستیز و ضد اخلاقی است و در قاموس انسانیت نمی گنجد خطرات و آسیب های جدی برای تمامیت ارضی ایران نیز در بر دارد و روند واگرایی در خانواده بزرگ و متنوع ملت ایران را شتاب می بخشد. باید هوشیار بود در دام طرح های نا بخردانه و یا ماجراجویی های جناح های مختلف حکومتی نیفتاد و همچنین اجازه نداد تا تعصبات قومی مجال بروز پیدا کند.
۱- خبرگزاری فارس ، «داوود» و «گل» و «رجب» دغلباز شده‌ست
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910120001441&fb_source=message

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.