در اهمیت کمپین صلح و آزادی

کمپین به خاطر صلح و آزادی که به همت ۹ نفر از شخصیت های سیاسی و مدنی داخل کشور به راه افتاد ، رویدادی مهم است. این کمپین چشم انداز امیدوار کننده ای برای فعالیت جامعه مدنی ایرانی در مخالفت و بازدارندگی در برابر جنگ و حمله نظامی خلق می کند . موفقیت این حرکت بهنگام دوران ساز خواهد بود و با خارج کردن کشور از وضعیت نگران کننده فعلی مسیر دیگری را پیشروی آن قرار می دهد . همچنین تهدید های شعله ور شدن اتش یک یورش نظامی دیگر و تبعات مهلک آن بر جامعه ایران را خنثی می سازد.


سازمان دهندگان کمپین فوق به درستی جهت اصلی فشار برای جلوگیری از جنگ را بر روی حاکمیت متمرکز کرده اند تا به ماجراجویی هسته ای و ستیزه جویی خارجی پایان دهد و بهانه را از دست جنگ طلبان بگیرد.
جنگ طلبان خارجی تنها با وساطت بحران سازان داخلی می توانند طرح های شان را عملی سازند. در مقطع کنونی دولت های خارجی درگیر با برنامه هسته ای حکومت ابتدا به ساکن در فکر جنگ نیستند و برخورد نظامی برای آنها بیش از آنکه یک انتخاب باشد ، اجبار است. البته نیرو هایی در دنیا هستند که در راستای هویت خود و استراتژی های برتری طلبانه در عرصه جهانی ، جنگ و تهاجم نظامی را ابزار اصلی خود به حساب می آورند . اما این نیرو ها دستکم تا کنون هژمونی در کشور های غربی ندارند. تجارب عراق و افغانستان ، نظامی گری را به محاق برده است.
به مخالفت با جنگ از طرق مختلفی می توان نگریست. اما آن روشی مناسب است که در نتیجه بهتر پاسخ بدهد. رسیدن به نتیجه نیازمند نگاهی است که واقعیت ها ، ظرفیت ها ، فرصت ها و تهدید ها را بر اساس مستندات نه باور های ایدئولوژیک و یا برداشت های ذهنی در نظر می گیرد.
این مهم نیازمند طرد پیشداوری ،نگرش انتزاعی و منزه طلبی است است. برای مواجهه موثر برای دور کردن سایه شوم جنگ از آسمان میهن باید رفتار مسئولانه و برخورد فعال داشت. مخالفت لفظی و صرفا بیان خطابه های آتشین در محکومیت جنگ و جنگ طلبان کافی نیست و ره به جایی نمی برد. بلکه باید عواملی که در عمل و فارغ از تحلیل های ذهنی در خصوص حقانیت موضع طرفین تخاصم منجر به غرش توپ ها و پرتاب موشک ها می شود را شناسایی کرد و آنها را خنثی ساخت.
کمپین به خاطر صلح و آزادی با صورتبندی درست ماجرا بخوبی از عهده شناسایی نقاط بحران خیز و تعیین کننده جنگ بر آمده است. کمپین ، حکومت و ارباب قدرت را مخاطب قرار داده تا به سیاست تقابل هر چه زود تر پایان داده و فضا را برای تفاهم عملا مساعد نمایند. این جهتگیری استراتژیک قادر است قفل بن بست هسته ای را بشکند.
در شرایطی که امروز گروه ۱+۵ تلویحا غنی سازی ۵ درصدی و با خلوص پایین را پذیرفته است و کشور برای تامین سوخت هسته ای نیروگاه بوشهر نیاز به غنی سازی بیست درصدی ندارد ، لذا فرصت برای دستیابی به توافقنامه مناسبی بین ایران و جامعه جهانی مساعد است. تا بدینترتیب روند رو به گسترش تحریم های سنگین متوقف شده و در گام بعدی تحریم های موجود به تعلیق در بیاید و ساختار اقتصادی کشور و بخصوص حوزه تولید و صنعت از بار فلج کننده آنها رهایی یابد.
تداوم تنش و رویارویی کنونی در فعالیت های هسته ای و سیاست خارجی ضمن اینکه هر لحظه کشور را به پرتگاه سقوط در مصافی نظامی اعم از محدود یا نا محدود نزدیک می گرداند ، به زیرساخت های اقتصادی ، توسعه کشور و جنبش دموکراسی خواهی نیز هر دم آسیب های بیشتر و بعضا جبران ناپذیر می زند.
البته هنوز با توجه به اطلاعات معتبر ، گزینه حمله نظامی و یا جنگ محدود قطعی نیست ولی احتمال آن بیشتر شده است. اهمیت این کمپین بر استمرار فعالیت آن و جذب هر چه بیشتر حمایت اجتماعی است. این کمپین در زمانی که هنوز تصمیم به برخورد نظامی گرفته نشده است باید ریشه بدواند و گسترش پیدا کند و گرنه در نزدیکی زمان جنگ و هنگام عبور اتخاذ تصمیم مربوطه از نقطه غیر قابل بازگشت دیگر کارایی ندارد.
از اینرو زمان شروع به کار کمپین مناسب و بهنگام است. ترکیب متنوعی از کوشندگان سیاسی کشور آن را امضا کرده اند تا حالتی فراجناحی و همه گیر داشته باشد. این تنوع می تواند گسترش پیدا کند. باید همه نیرو های سیاسی ایران که دغدغه حفظ میهن را دارند ، ترغیب کرد تا به این کمپین بپیوندند.
این کمپین در کنار صلح آزادی را نیز گنجانده است تا معنای درست صلح و امنیت را بازتاب دهد. تاکید بر آزادی و همچنین تقاضا برای پایان دهی به سیاست خارجی ستیزه جو مرز های تمایز این کمپین را با حرکت ضد جنگ مطلوب حکومت روشن می سازد. صلحی ارزشمند است که در آن کرامت انسانی ، حقوق شهروندی و آزادی های اساسی برقرار باشد و گرنه در شرایط امنیت قبرستانی ،نیز صلح برقرار است ولی چنین صلحی تقویت کننده اقتدار گرایی و حکومت های استبدادی است.
در مباحثی که پیرامون بحران هسته ای در سالیان گذشته در عرصه سیاسی کشور مطرح بوده ، جمعی از فعالان سیاسی با گرایش های مختلف که خود را در چارچوب مخالفت فعال با جنگ سازمان دادند، لازمه جلوگیری از تهاجم نظامی را کنار گذاشتن تقابل در برنامه هسته ای و تعطیلی موقت غنی سازی اورانیوم عنوان کردند. اینک بین خواست و سمت گیری آنان با خواسته های کمپین صلح و آزادی قرابت و نزدیکی بسیاری دیده می شود.
اهداف کمپین از اولویت های نیاز کنونی جامعه است و شایسته است تا هر جریان سیاسی ، مدنی ،فرهنگی ، صنعتی و هنری کشور با پیوستن به آن کمپین فوق را ارتقاء بخشد.
کسانی که این کمپین را راه انداختند شجاعت و جسارتی ستودنی به خرج داده اند. شهامت مدنی آنها را باید تجلیل نمود . موفقیت این کمپین در پیوستن جمع قابل قبولی از کنشگران سیاسی و اجتماعی و مردم عادی است. هر چقدر بر شمار حامیان افزوده شود به صورت عینی شکاف بین ملت و دولت در خصوص ماجراجویی هسته ای آشکار تر می گردد . بدینترتیب ظرفیتی موثر برای برداشتن گزینه حمله نظامی از روی میز تصمیم گیران جهانی خلق می گردد. همچنین زمینه مساعد می شود تا مردم جسارت پیدا کرده و مخالفت خود را با عظمت طلبی اتمی حکومت و بخصوص جاه طلبی شخص علی خامنه ای بیان کنند. اعلام نظر بخش قابل اعتنایی از افکار عمومی تاثیر بازدارنده بر رفتار حکومت خواهد گذاشت و اجاره نمی دهد تا فضا را ناسیونالیستی نموده وبا سوء استفاده از احساسات ملی مردم بر تنور تنش و تخاصم بدمد. دستکم حکومت در می یابد که نمی تواند مخالفین و نیرو های خواهان تغییر را در پشت ماجراجویی هسته ای خود بسیج کرده و یا آنها را منفعل سازد.
برخوردی عقلانی ، منطقی ، جامع و باز که در بر دارنده هر بیشتر نیرو های سیاسی مختلف باشد دیگر نقطه قوت این کمپین است که به مخالفت با جنگ برخورد ابزاری ندارد.
مخالفتی با جنگ ارزشمند است که بستری برای هویت طلبی ، تخریب رقبا و بهره برداری سیاسی فراهم نکند. یا از منظری خیال پرورانه ، انتزاعی و غیر علمی و مطلق انگارانه با مسئله برخورد نکند.
صدور احکامی کلی ، فراتاریخی ، نگاه ایدئولوژیک و در هم آمیختن مباحث بی ارتباط با یکدیگر و تحریف گذشته بیراهه ای است که فاقد توانایی جذب حمایت گسترده از جنگ است. توجه به برخی از تجمع ها و برنامه های ضد جنگی که تا کنون انجام شده و برخورد سرد افکار عمومی ایرانیان داخل و خارج گواه این ادعا است.
در شرایط سخت کنونی ایران و با عنایت به شکاف عمیق دولت و ملت زمانی می توان جمع زیادی از مردم را به عمل بر علیه جنگ بسیج کرد که به شکل اصولی و منطقی و در نظر گرفتن فاکتور های زمانی و مکانی ، مخالفت با جنگ را به عنوان یک وضعیت خاص در نظر گرفت.
صحبت پیرامون ابعاد مختلف جنگ و نقش آن در تاریخ زیاد است و بحثی پیچیده است. نمی توان در این خصوص به سادگی احکامی کلی و مربوط به هر شرایطی را تجویز کرد. مسیر تحولات تاریخی چنین نگرشی را باطل می سازد. بر همین مبنا است که در شرایطی خاص که به بهیچوجه با شرایط کنونی ایران تناسب ندارد ، جنگ عادلانه موجه است.
اما نا مناسب ترین رویکرد در مخالفت با جنگ اقدام چهره های معدودی است که می کوشند از فرصت نه گفتن به جنگ برای خود موقعیتی دست و پا کنند و خود را چونان منجیانی که فراتر از شناخت و آگاهی مردم به یک باره متوجه خطرات مهیب جنگ شده اند معرفی نمایند ، تا ملت قدر این قهرمانان را بداند که آنها را از شر عوامل جنگ طلب نجات داده اند!
این افراد که اقلیتی از چپ های تجدید نظر داده هستند بی خبر از همه جا چون اصحاب کهف تازه بیدار شده و گمان می کنند در خصوص خطر جنگ تا الان سکوت کامل بوده است و آنها ناگاه زنگ خطر را به صدا در آورده اند! غافل از آنکه ماه ها است نیروهای مختلفی در مذمت حمله نظامی و مخالفت با تهاجم نظامی فعال هستند.
این جریان با خلط بحث ، ربط دادن مسائل بی ارتباط ، تهمت و افترا و ترور شخصیت به نوعی سوداگری سیاسی با حرکت ضد جنگ پرداخته است . در این میان در دامه توهمات خودشان درصدد انتقام گیری و تصفیه حساب با کسانی هستند که به هر دلیل آنها را مزاحم برنامه های خود می پندارند.
این جریان موضوع دخالت بشر دوستانه که یک مفهوم اخلاقی ، حقوقی و سیاسی است را به جنگ طلبی تنزل و تحریف کرده و چون جسارت حمایت علنی از دیکتاتور های خونریزی چون قذافی و بشار اسد را ندارند ، آدرس غلط داده و تهمت به کسانی می زنند که بار ها گفته اند دخالت بشر دوستانه با شرایط کنونی ایران تطبیق ندارد و اساسا موضوع آن فقط نجات جمع زیادی از انسان هایی است که در برابر ماشین قتل عام و کشتار گسترده قرار گرفته اند نه تنش سیاسی و امنیتی بین کشور ها و یا بحث اشغال نظامی .
این برخورد سوداگرانه و منفعت طلبانه از بزرگترین آفات و موانع پیشروی مخالفت موثر با جنگ است و این موضوع حیاتی نیازمند اجماع هر چه بیشتر نیرو های سیاسی را تبدیل به جنگ و نزاعی در اپوزسیون می کند . از اینرو خواسته و یا نا خواسته با درگیر کردن نیرو های مخالف ، مسیر جنگ را مساعد می گرداند.
در مجموع کمپین به خاطر صلح و آزادی ابتکاری ارزشمند و دارای منافعی حیاتی برای حفظ کشور ، پایان دادن به تحریم ها ، جلوگیری از جنگ و تقویت جنبش دموکراسی خواهی است. از نیرو های سیاسی و مدنی مختلف ایران انتظار می رود تا با حمایت خود به رشد و گسترش این کمپین موثر کمک کنند و فعالیت شان را به صورت فرا گروهی و غیر جناحی و خارج از اهداف سیاسی معطوف به قدرت و کنار زدن رقیب سامان بدهند.

 

 

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.