چگونه جنبش دانشجویان کبک کانادا پیروز شد؟

پولین ماروا نخست وزیر جدید ایالت کبک در کمتر از ۲۴ ساعت پس از به آغاز به کار کابینه اش ، لغو قانون افزایش شهریه تحصیلی دانشجویان را اعلام کرد. اولین نخست وزیر زن در تاریخ کپک در دوران تبلیغات انتخاباتی حزب متبوعش ( پارتی کبک) قول داده بود در صورت پیروزی در انتخابات کنگره ملی کبک ، مطالبه دانشجویان را برآورده خواهد ساخت.


اکنون شهریه به میزان قبلی ۲۱۶۸ دلار برگشت و تا پایان سال ۶۰۰ دلار بر آن افزوده خواهد گشت. در سال های بعد هم شهریه به میزان دو تا سه درصد افزایش پیدا می کند. وی همچنین قول داد که بودجه دولتی برای دانشگاه ها کم نخواهد گشت.
این تصمیم فوران شادی و جشن و پایکوبی دانشجویان کپک را به همراه داشت. این سخن مارتین دستارجین دبیر سازمان دانشجویان میانه رو بخوبی حس و حال این روزهای دانشجویان کپکی را روشن می سازد:
«ما همگی در کنار هم توانستیم فصلی جدید در تاریخ کپک ثبت کنیم. این پیروزی ، در اصل پیروزی عدالت و برابری است»(۱)
اما پیروزی کنونی جنبش دانشجویی کبک چگونه حاصل شد؟
این جنبش از دهه اول ماه فوریه سال ۲۰۱۲ آغاز شد. در واقع بستر تولد این جنبش سیاست دولت لیبرال سابق کبک بود که قانونی را تصویب کرد تا شهریه دانشجویی در طول هفت سال ۸۴ درصد افزایش پیدا کند. ابتدا برنامه ریزی شده بود سالی ۳۲۵ دلار در طول ۵ سال شهریه ها زیاد شود اما بعدا به رشد سالانه ۲۵۴ دلار در طی ۷ سال تغییر پیدا کرد.
این دولت به سمت ریاضت اقتصادی و کاهش هزینه های عمومی رفته بود تا بدینترتیب تامین بودجه دانشگاه ها و دیگر خدمات عمومی را در بحران اقتصادی تضمین کند.
گروه های مختلف دانشجویی در دانشگاه های کبک در همکاری نزدیک با یکدیگر جنبشی اجتماعی را سامان دادند. این جنبش حالت فراگیر داشت ولی بزرگترین سازمان های دانشجویی مانند تشکل دانشجویان سال پایینی نقش پر رنگ تری داشتند. اما هیچ گروهی هژمونی نداشت و فعالیت نیز کاملا حالت صنفی داشت.
سمبل دانشجویان معترض “میدان سرخ” بود . اما برخی رسانه های بین المللی به آن نام “بهار افرا “دادند.
هزینه تحصیلی در دانشگاه های کبک برای اکثر مواقع در ۴۰ سال گذشته تقریبا ثابت بوده است . اما در مقاطعی رشد داشته و از ۵۰۰ دلار در سال ۱۹۷۲ به رقم کنونی رسیده است. اگر چه خواست اصلی دانشجویان عدم تغییر در نرخ شهریه بود اما تحصیل رایگان نیز دیگر مطالبه مطرح در جنبش بوده است.
دانشجویان دست به اعتصاب و تجمع های دانشجویی زدند و به تدریج حرکت اعتراضی در دانشگاه ها و کالج های کبک گسترش یافت و اکثر جمعیت دانشجویی این منطقه کانادا پشت جنبش اعتراضی فوق بسیج شد.
دولت در واکنش رو به سیاست های انقباضی آورد و تصمیم به مقاومت گرفت. تصویب لایحه ۷۸ در کنگره ملی کبک که حق دانشجویان در اعتصاب و اعتراض را ممنوع می کرد ،عصیان دانشجویان را به اوج رساند.
در اعتراض به این قانون محدود کننده بزرگترین جنبش اجتماعی در طول تاریخ کانادا رقم خورد. نزدیک ۴۰۰ هزار نفر از مردم و دانشجویان در مونترال دست به راهپیمایی زدند. جنبش دانشجویی کبک مناسبت این راهپیمایی عظیم را صدمین روز اعتصاب برای لغو افزایش هزینه تحصیلی اعلام کرد. بر روی پلاکارد بزرگی نیز نوشته بودند این آغاز اعتراضات است.
معلمان ، اساتید دانشگاه ، دانش آموزان ، کارکنان خدمات عمومی و اعضاء اتحادیه های کارگری در راهپمایی شرکت داشتند. حکومت تصمیم به سرکوب اعتراضات گرفت. پلیس بیش از ۵۰۰ نفر از معترضین را به دلیل راهپیمایی غیر قانونی و بدون مجوز بازداشت کرد. اما این برخورد های سرکوب گرایانه تاثیر منفی گذاشت و جامعه را بیشتر به سمت مخالفت با دولت بسیج کرد. در این میان نیرو های سیاسی اپوزیسیون نیز از جنبش اعتراضی دانشجویان حمایت کردند و قول دادند در صورت پیروزی در انتخابات کنگره ملی قانون افزایش شهریه را لغو خواهند کرد.
در این میان مادران نیز به کمک دانشجویان شتافتند و حرکتی اعتراضی تحت عنوان ” مادران خشمگین را سازمان دادند. در یک روز خاص مادر ها با کوبیدن ماهی تابه ها و قابلمه ها ابتدا در منازل و سپس در خیابان ها مخالفت شان را با افزایش شهریه ها اعلام کردند.
بدینترتیب با گسترش اعتراضات و همه گیر شدن در بخش های مختلف جامعه ، مطالبه دانشجویان به موضوعی مهم د رقابت های انتخاباتی بدل شد و سرانجام جریان حامی دانشجویان در انتخابات پیروز شد.
البته حرکت اعتراضی دانشجویان در چهارچوب حرکت بزرگ تر اعتراض به سیاست های دولت لیبرال قرار داشت که به زعم مخالفین در تعارض با برابری و همچنین رعایت ملاحظات زیست محیطی بود.
اکنون جنبش دانشجویی کبک به خواسته اصلی خود رسیده است. اما بعید است این پایان کار باشد. بخشی از دانشجویان خواهان امتیاز بیشتر و دسترسی به تحصیلات رایگان است. وضعیت آنها بستگی دارد که بتوانند اجماع کنونی را در پشت سر خود داشته باشند و گرنه بعید است این حرکت موفق شود.
اما نتیجه این جنبش اعتراضی افزایش موقعیت اجتماعی دانشجویان در کبک است. آنها اکنون به وزنه ای مهم در معادلات سیاسی و اجتماعی کبک تبدیل شده اند.
این موفقیت محصول عوامل مختلفی است. نخست صورت بندی درست مسئله و طرح آن در چهارچوب صنفی که قابلیت جذب همه گروه های مختلف دانشجویی را داشته باشد. این موضوع مسئله ای همگانی و مربوط به زیست دانشجویی بود. در گام بعدی حرکت اعتراضی مستمر و متناسب با ظرفیت و توان دانشجویان موفقیت این حرکت را تضمین کرد. اراده محکم و خلال ناپذیر دانشجویان کبکی قدرت اعتراض دانشجویان را متبلور ساخت.
حمایت و مشارکت دیگر جنبش های اجتماعی ، احزاب سیاسی اپوزیسیون ، دانشگاهیان و سندیکاها و اتحادیه های صنفی دیگر عامل مهم در موفقیت دانشجویان بود. حضور حمایتی مادران در این میان نقش کلیدی داشت.
جنبش دانشجویی ایران در سطحی محدود تر تجربه ای مشابه ر ا در سال ۱۳۷۲ تجربه کرد. دولت علی اکبر هاشمی رفسنجانی خصوصی شدن دانشگاه های دولتی را در برنامه دوم توسعه اقتصادی گنجاند . پرداخت پول برای دریافت واحد های درسی رد شده نقطه آغاز اجرای این طرح بود. جنبش دانشجویی ایران با رهبری دفتر تحکیم وحدت اعتراضات صنفی وسیعی را در دانشگاه های ایران به راه انداخت . گسترش تجمع های اعتراضی و حمایت جمع زیادی از بدنه دانشجویی باعث شد تا مجلس پنجم لغو این قانون که تبصره دال بند ۱۷ معروف بود را اعلام نماید.
رویداد کبک نشان داد در جوامع دموکراتیک و مدرن نیز جنبش اجتماعی و نافرمانی مدنی کارایی دارد. موضوع فعالیت این جنبش ها دیگر تغییر ساختار سیاسی نیست بلکه خلق فشار برای تغییر سیاست ها است و رویکرد اصلاح طلبانه دارد.
همچنین نشان می دهد که کارکرد جنبش دانشجویی در نظام های توسعه یافته سیاسی بیشتر صنفی است.
همچنین الغاء افزایش شهریه ها پیوند مناسب بین جنبش اجتماعی و عمل سیاسی را نشان داد. حرکت های سیاسی و جنبش های اجتماعی مطالبه محور در مقابل هم نبوده و یا آلترناتیو و جایگزین یکدیگر نیستند. موفقیت جنبش دانشجویی کبک این واقعیت را یک بار دیگر ثابت کرد.
جنبش های اجتماعی مطالبه ای را برجسته ساخته و جایگاه و اولویت آن را در هرم درخواست های جامعه ارتقاء می دهند. گروه های سیاسی نیز برنامه ،روش و حرکت متناسب برای تحقق این خواسته را مطرح می سازند. پیوند بین این دو حرکت است که منجر به تحقق مطالبات و رضایت نیرو های خواهان تغییر می شود.
جنبش اعتراضی دانشجویان کبک کار بست مناسب و قرن بیست و یکمی جنبش اجتماعی و نافرمانی مدنی را پدیدار ساخت که می تواند الهامبخش دیگر نقاط جهان و حتی کشور های توسعه یافته شود.

منابع :

۱- http://oncampus.macleans.ca/education/2012/09/20/its-official-quebec-tuition-hikes-are-history/

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.