احمدی نژاد و سپاه نبرد موتلفان سابق

به موازات نزدیک شدن به ایستگاه یازدهم انتخابات ریاست جمهوری ،تنش بین جریان احمدی نژاد و سپاه پاسداران نیز افزایش می یابد. بر عکس روندی که در انتخابات های دوره نهم و دهم ، بخش سیاسی سپاه به یاری احمد نژاد آمد ،در دوره یازدهم سپاه در مقابل برنامه انتخاباتی محتمل حلقه یاران احمدی نژاد قرار دارد. البته این تحلیل بر این پیش فرض استوار است که نگاه توطئه آمیز در این خصوص صادق نیست و شکاف موجود حالت نمایشی جنگ زرگری ندارد. اگر چه دامنه این رویارویی نا محدود نیست و مقید به حاظ کلیت نظام سیاسی است.

Untitled-1 copy
سخنان علی سعیدی نماینده رهبری در سپاه در اقرار به نقش سپاه پاسداران در مهندسی انتخابات ، بهانه ای شد تا احمدی نژاد به میدان بیاید و سر بسته به سپاهیان هشدار دهد که در انتخابات دخالت ننموده ودر روند بروز رای ملت ایجاد اخلال نکنند. در این راستا احمدی نژاد مدعی شد هرکس بخواهد مردم را مدیریت کند مردم او را مدیریت می کنند.
این اظهارات نشان می دهد اهرم احمدی نژاد برای خنثی کردن مداخله جوئی سپاه استفاده از قدرت افکار عمومی است. امری که اصلاح طلبان و هاشمی رفسنجانی پیش از احمدی نژاد متاخر آزموده اند.
واکنش متقابل معاون فرهنگی سپاه روشن ساخت به احتمال زیاد رویارویی پنهانی بین دو جریان به مراتب بیشتر از آنی است که در سطح عمومی بیان می شود. مقدم فر ضمن توجیه غیر موجه سخنان سعیدی ،از احمدی نژاد انتقاد کرد چرا به دام طرح دشمنان برای ایجاد تقابل بین وی و سپاه افتاده است. اما بر خلاف ادعای مقدم فر ،این تقابل وجود دارد و منشاء آن نیز جنگ قدرت داخل حاکمیت است و ارتباطی با خواست و برنامه کشور های خارجی ندارد.
آشکار شدن ماجرای اختلاف فوق یکی از پسامد های قهر اعلام نشده یازده روزه احمدی نژاد بود. بعد از آن اتفاق ، نیرو های بسیج و سپاه حملات شدیدی نسبت به زاویه گرفتن احمدی نژاد از تبعیت از اوامر ولی فقیه نمودند. از این مقطع به بعد طرفین نزاع به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم تعریض ها و تهاجماتی به یکدیگر داشته اند. اوج آنها استفاده از عنوان “برادران قاچاقچی ” از سوی احمدی نژاد در اعتراض به وجود اسکله های زیاد غیر مجاز در بر دارنده واردات غیر قانونی بود.
عزیز جعفری نیز در پاسخ به صراحت اعلام کرد سپاه هیچ بندر غیر مجازی در اختیار ندارد. متهم کردن خبر گزاری فارس و اشاره تلویحی به سپاه در ایجاد اخلال د ربازار ارز دیگر شلیک سنگین احمدی نژاد به اردوگاه نظامیان بازیگر در عرصه سیاسی بود. سپاه نیز متقابلا حملاتش نسبت به خطرات جریان انحرافی و قصور دولت در بر آورده ساختن انتظارات رهبری را تشدید نمود. علی سعیدی نماینده رهبری در سپاه به صراحت اعلام کرد که آنها در خصوص احمدی نژاد اشتباه کرده اند و او دیگر آن شخصیت مورد حمایت سپاه و اصول گرایان نیست. در ادامه احمدی نژاد در مصاحبه تلویزیونی باز بخشی از مشکلات اقتصادی را بر دوش سپاه گذاشت.
تداوم این کشمکش به جایی رسید که اسماعیل کوثری فرمانده سابق سپاه و نماینده کنونی مجلس مدعی شد که دولت احمدی نژاد از ابتدا با سپاه برخورد نا مناسبی داشت و جواب خوبی های سپاه را با بدی داد.
با توجه به توضیحات فوق ، چشم انداز پیش روی رابطه پر فراز ونشیب احمدی نژاد وسپاه بحرانی به نظر می رسد. در صورتی که حلقه یاران احمدی نژاد برنامه و طرحی برای حضور در رقابت های انتخاباتی و تداوم حفظ کرسی ریاست جمهوری داشته باشند آنگاه می توان انتظار داشت تقابل احمدی نژاد و سپاه به در ماه های اولیه سا ل۱۳۹۲ به مرحله تعیین کننده ای برسد. احمدی نژاد به شیوه پارادوکسیکال هم رئیس جمهوری بوده که بیشترین منفعت را از حمایت سپاه برده است وهم در عین حال بعد از بنی صدر بیشترین و گزنده ترین حملات علنی بر علیه سپاه را انجام داده است.
برآمد این تضاد ، خوشایند سپاه واراده ای نیست که خواهان دخالت نظامیان در سپاه به نفع تثبیت موضع ولی فقیه است . در اصل تهاجم احمدی نژاد به سپاه از بعد ساختاری بیانگر مقاومت نهاد های انتخابی در برابر انتصابی است.
اما ماهیت رابطه سپاه و احمدی نژاد چیست و این اختلاف چگونه رخ داد ؟ در پاسخ به این سئوال نظرت مختلفی وجود دارد. اما به باور نگارنده رابطه حمایتی سپاه از احم ی نژاد تابع شخص وی نبود بلکه به میانجیگری خواست رهبری صورت گرفت. در اصل بخشی از سپاه که در معادل ت سیاسی حضور پیدا می کند در چارچوب حمایت و خواست ولی فقیه عمل می کند نه اینکه به جناح و یا فرد خاص سیاسی وفدادار باشد. رویکرد سیاسی سپاه محصول خواست از پایین به بالا در بدنه و یا اراده جریان سیاسی شکل یافته در سپاه نیست. بلکه بیشتر محصول توقع و انتظار رهبری است. البته این خواست رهبری در درازای زمان محافل و حلقه هایی را در صفوف فرماندهان سپاه و بسیج بوجود آورده است که منافعی در دخالت های سیاسی یافته اند. اما این محافل موجودیت مستقل و خود بنیاد در سپاه وعرصه سیاسی کشور دستکم تا کنون پیدا نکرده اند. جریاناتی از سپاه در عرصه سیاسی تولد یافته اند که گرایش های متفاوتی دارند. جمعیت ایثار گران انقلاب اسلامی ،جمعیت رهپویان ، ، جبهه ایستادگی جبهه پایداری ا زاین دسته هستند. البته همه کادر های این گروه ها سابقه فعالیت د رسپاه ندارند. اما چهر ه های اصلی آنها زمانی سپاهی بوده اند. اما حضور کادر های سپاه در جناج های سیاسی داخل نظام محدود به این گروه ها نیستند. در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ، جبهه مشارکت و کارگزاران سازندگی ، جریان طرفدار آیت الله منتظری ، نیز ، فرماندهان و چهره های شاخص سابق سپاه حضور دارند.
سپاه بر مبنای صلاحدید رهبری در سال های ۱۳۸۴ و ۸۸ امکاناتش را جهت پشتیانی از احمدی نژاد وپیروزی وی بسیج کرد. احمدی نژاد جایگاه و سابقه خاصی در سپاه نداشت و میزان حمایت از وی در مقایسه با قالیباف و محسن رضایی در کادر های سپاه به مراتب کمتر بود. حتی در بین مسئولین سابق وپرسنل قدیمی سپاه میر حسین موسوی طرفداران بیشتری از احمدی نژاد داشت.
تعداد وزارء باسابقه فعالیت در سپاه در کابینه اول و دوم احمدی نژاد به بیشترین تعداد به ترتیب ۷ و ۸ وزیر رسید. این آمار در دولت های اول و دوم هاشمی رفسنجانی به ترتیب ۳ و ۵ بود و این رقم در دوره های ریاست جمهوری سید محمد خاتمی به ۶ و ۴ رسید. اما وجود این افراد به خودی خود دال بر پیوند بین دولت و سپاه نیست. برخی از وزراء فوق دیگر با سپاه همکاری نداشتند وبرخی نیز پس از حضور در کسوت وزارت ، ارتباط با سپاه را کنار گذاشتند.
شروع حضور مستقل و متمایز سپاه در فعالیت های اقتصادی از زمان دولت اول هاشمی رفسنجانی شروع شد وبه تدریج رشد یافت. در دوران خاتمی این رشد متوقف شد اما در دوره احمدی نژاد اکثر پروژه های بزرگ اقتصادی در اختیار سپاه قرار گرفت. البته پشتبان اصلی تبدیل سپاه به بزرگترین کارتل اقتصادی کشور ، سید علی خامنه ای است و همچنین ملاحظات امنیتی حکومت و بحران در روابط خارجی نیز در ای نروند نقش مهمی داشته اند.
به تدریج در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد هم اختلاف سیاسی با سپاه بروز پیدا کرد و هم وجهه دیوانی و نهادی دولت در تقابل با رشد سپاه در مدیریت عرصه عمومی قرار گرفت. گسترش یافتن قلمرو فعالیت های سپاه عملا نهادی موازی در جلوی دولت ایجاد کرده و کارکرد آن در اداره کشور و بخصوص مدیریت اقتصاد کلان را با مشکل مواجه کرده است. از سوی دیگر سپاه در تحولات اخیر بلوک قدرت ، جدی ترین نیرویی است که چون مانعی در برابر احمدی نژاد و پروژه سیاسی وی قرار گرفته است.
برایند و تاثیر متقابل این دو عامل تنش و کشمکش بین احمدی نژاد و سپاه را در ماه های آخر عمر دولت دهم گسترش خواهد داد. ماه های آینده نشان می دهد که سپاه پروژه سیاسی حلقه یاران احمدی نژاد را ناکام خواهد ساخت یا اینکه اقدامات غیر متعارف احمدی نژاد ، چاقوی دخالت سیاسی سپاه را کند می کند.
یکی از ابزار های اصلی خامنه ای برای بیرون آوردن گزینه دلخواهش از صندوق های رای و مهار حلقه یاران احمدی نژاد کماکان سپاه و بسیج است

 

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.