در ستایش پایمردی نعیمی

حکم حبس یک ساله سعید نعیمی اجرا شد و وی روانه زندان تبریز گشت تا محکومیت نا عادلانه وسیاسی خود را بگذراند. سعید نعیمی از فعالان دانشجویی خوشنام سابق است که اکنون عضو شورای سیاستگزاری سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی ( ادوار تحکیم) است. او همچنین در زمینه فعالیت های هویت طلبانه ترک نیز فعالیت دارد.

Naeimi-3

نعیمی تاوان ایستادگی بر روی حقوق مردم ایران و مطالبه برای توسعه سیاسی، پایان بخشی به اقتدار گرایی و هموار سازی گذار مسالمت امیز به دمکراسی را می پردازد. او در شرایطی که بخشی از زندانیان سیاسی آزاد شدند و امید ها به کاهش سخت گیری های سیاسی افزایش یافته است، راهی زندان شد. این اتفاق نا میمون نشان می دهد کماکان درب های زندان بر روی فعالان سیاسی منتقد باز است و آزادی های کنونی تغییر استراتژیکی در محدودیت های سیستماتیک و هدفمند در عرصه سیاسی ایجاد نکرده است.

حساسیت حکومت به سعید نعیمی و فعالیت هایی که وی دنبال می کرد ناشی از اراده او برای تغییر است که محدودیت ها و اذیت و آزار ها د ر آن خللی ایجاد نکرده است.

سعید نعیمی ۹ اردبیهشت ۹۰ بازداشت شد. او سه ماه در سلول انفرادی زندان کرج بسر برد و بعد به به زندان تبریز منتقل و در بند زندانیان مالی و قاچاقچیان زندان نگهداری شد. مجموعا هشت ماه را در زندان سپری کرد. سال گذشته بازداشت شد.

چهارم آبان ماه ۹۰ جلسه دادگاه سعید نعیمی در شعبه یک دادگاه انقلاب تبریز با ریاست قاضی یوسفی برگزار و اتهامات بی پایه “معاونت در جاسوسی”، “همکاری با دولت متخاصم” و “تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی” به وی تفهیم شد. (۱).

پس از آزادی سعید نعیمی در دی ماه ۹۰ به قید وثیقه، دادگاه تجدید نظر اتهامات “معاونت در جاسوسی”، “همکاری با دولت متخاصم” را به وی وارد ندانست اما نعیمی را به اتهام “تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی” به یک سال حبس تعزیری محکوم کرد.

او اینک سرافرازانه راهی زندان شد تا تاوان عقاید و فعالیت های آزادی خواهانه خود را بپردازد.

بخشی از حساسیت های دستگاه اطلاعاتی و اقتدار گرایان، ناشی از فعالیت های وی در احقاق حقوق مردم ترک زبان کشور است. او به آن دسته از از کنشگران قومیتی تعلق دارد که با نفی تجزیه طلبی در پی استیفای حقوق مردم ترک در چارچوب ایران است و البته همزمان دیدگاه هایی که منکر تمایز های قومیتی هستند نیز مرزبندی دارد.

مواضع و تلاش های نعیمی گویای رویکردی است که خواسته های مردم ترک کشور را با جنبش دموکراسی خواهی پیوند می زند و توامان خواهان برخورداری ساکنان مناطق قومیتی از حقوق شان در چارچوب ایران دمکرات است. چنین رویکردی که باطل کننده دعاوی حکومت در حفظ سخت گیری ها و برخورد های انقباضی و سرکوب گرایانه در مناطق غیر فارس زبان کشور است، با هزینه و مشقت های گوناگون همراه است.

نعیمی و مدافعان این رویکرد همزمان مورد حمله تجزیه طلبان و فعالان سیاسی و مدنی مرکز گرا هستند و در زیر دو لب قیچی آنها با مشکلات دست و پنجه نرم می کنند اما با امید، مسیر حق طلبانه و رهایی بخش خود را ادامه می دهند.

نعیمی در عرصه دفاع از حقوق ملت ایران و پیگیری راهبرد جنبش اجتماعی نیز فعال است و اینک هزینه شجاعت خود در به چالش انداختن اصحاب قدرت را می پردازد.

زندانی شدن او در شرایط کنونی به این نگرانی دامن می زند که مدافعان اصلاحات ساختاری و کسانی که گفتمان اعتدال را به صورت راهبردی قبول ندارند در فصل جدید سیاسی کشور زیر ضربه قرار بگیرند.

اما هزینه ای که اکنون نعیمی می پردازد همراه با مقاومت دیگر زندانیان سیاسی، سرمایه گرانقدری را پدید می آورد تا زوال استبداد دینی در افق سیاسی کشور پدیدار شود.

دفاع از حقوق نعیمی و پای فشاری بر آزادی همه زندانیان سیاسی اولویت بالایی در مجموعه فعالیت های نیرو های جامعه مدنی و فعالان دموکراسی خواه دارد.
در این میان باید توجه داشت منظور از آزادی فقط بیرون آمدن از زندان نیست بلکه فضا بگونه ای شود که فعالان سیاسی منتقد امکان ابراز آزادانه عقاید و استفاده از حقوق خود برای مشارکت سیاسی را داشته باشند. آزادی که منجر به خود سانسوری و محافظه کاری شود و فرد در زندان جامعه محصور گردد، فایده ندارد. مقاومت زندانی سیاسی و سختی و مشقتی که وی تحمل می کند برای باز کردن فضای سیاسی است تا قفل زندانی که حکومت در جامعه ساخته است، باز شود.

جسارت و رویارویی فعال سیاسی و مدنی که باعث می شود سر از زندان در بیاورد، محصول عصیان در برابر مناسبات اسارت پروانه حکومت در جامعه و عرصه عمومی است.

پایمردی و هزینه ای که امروز نعیمی پرداخت می کند، هموار کننده مسیر دستیابی به ایران آباد، آزاد و سرافراز است. قطعا ایران آزاد فردا مدیون سلحشوری های کنونی نعیمی و دیگر زندانیان سیاسی و عقیدتی است.

زندان اندیشه ها و خواست های متعالی نعیمی را به بند نمی کشد و بر عکس بر حقانیت و عمق آنها می افزاید. این دیالکتیک حصر و رهایی، نوید بخش آینده ای است که دیگر هیچ زندان و بازداشتگاهی برای به بند کشیدن افکار و اعتقادات وجود نداشته باشد.

الا ای صبح آزادی به یاد آور در آن شادی

کزین شب های ناباور منت آواز می دادم

در آن دوری و بد حالی نبودم از رخت خالی

به دل می دیدمت و از جان سلامت می فرستادم

ابتهاج ( سایه)

 

منبع: لینک

 

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.