روحانی و کردانی دیگر؟

روز یکشنبه قرار است مجلس صلاحیت سه وزیر پیشنهادی روحانی را بررسی کرده و به آنها رای اعتماد بدهد تا بدین‌ترتیب کابینه روحانی تکمیل شود. هنوز به صورت قطعی معلوم نیست سه وزیر فوق از زیر تیغ مجلس به سلامت رد بشوند اگر چه احتمالش بالا است.

اتمام مهلت سرپرستی، مجلس را تحت فشار قرار می‌دهد تا هر چه زود‌تر وزارت‌خانه‌ها صاحب وزیر بشوند. اگر هر کدام از گزینه‌های پیشنهادی رای نیاورند، روحانی دیگر نمی‌تواند سرپرست انتخاب نماید و یکی از معاون‌های وزارت‌خانه باید به شکل موقت به اداره امور بپردازد.

kurdan

ضرغام صادقی عضو هیئت رئیسه مجلس گفته است که دو نفر موافق و مخالف با هر وزیر در حد ۱۵ دقیقه صحبت می‌کنند و مجلس حداکثر ۵/۵ ساعت وقت نیاز دارد. سبحانی نماینده نیشابور نیز مدعی شده است چون حساسیت جلسه یکشنبه پایین است ممکن است تا ظهر جلسه بیشتر طول نکشد.

در این جلسه عنوان شده به دلیل حفظ نظم ممکن است موبایل‌های نمایندگان قطع شود و هم‌چنین شاید راهروی مجلس به روی خبرنگاران بسته شود! معلوم نیست واقعا برقراری نظم منجر به بررسی این تصمیات شده یا مسائل دیگری مطرح است.

مواققت‌ها و مخالفت‌ها در روز یکشنبه و بخصوص صحبت‌های روحانی مهم است. اما رصد کردن اوضاع نشان می‌دهد فضا به حساسیت قبل نیست و بعد از عدم معرفی توفیقی مجلس بنای چالش جدی با رئیس دولت یازدهم در تکمیل ژنرال‌هایش را ندارد. معمولا فراکسیون‌ها شب قبل از جلسه بررسی صلاحیت وزیران، به جمع‌بندی می‌رسند. اما همان‌طور که در ادامه توضیح داده می‌شود تنها صالحی امیری در مرز خطر قرار دارد.

 

وزارت آموزش و پرورش

گمانه زنی‌ها حاکی است علی اصغر فانی به احتمال خیلی زیاد ردای وزارت آموزش و پرورش را به تن خواهد کرد. فانی دارای مدرک دکتری مدیریت دولتی از دانشگاه تربیت مدرس و از مدیران با سابقه آموزش و پرورش است که از ابتدای انقلاب در آموزش و پرورش فعالیت کرده است. سوابق مدیریتی وی از ریاست منطقه آموزشی ۱۶ تهران شروع می‌شود. سپس در سال ۱۳۶۰ مدیر کل آموزش و پرورش کردستان شد. در سال‌های ۶۴ تا ۶۸ معاون آموزشی وزارت آموزش و پرورش در دوره وزیری اکرمی بود. در کابینه اول رفسنجانی در سمت معاون دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس فعالیت داشت.. در کابینه دوم وی به بنیاد شهید رفت و معاون فرهنگی شد.

خاتمی در دولت اولش می‌خواست فانی را به عنوان وزیر آموزش و پرورش انتخاب کند اما فشار انجمن اسلامی معلمان و ادای دین خاتمی به خاطر حمایت آن‌ها از وی در انتخابات باعث شد حسین مظفر وزیر بشود. فانی در کل دوران اصلاحات معاون وزیر آموزش و پرورش بود و برای مدت کوتاهی سرپرست وزارت‌خانه فوق نیز شد.

فانی در دوره ریاست جمهوری احمدی‌نژاد در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی فعالیت می‌کرد و هم‌چنین به تدریس در دانشگاه تربیت مدرس می‌پرداخت. فانی در انتخابات ۸۸ از میرحسین موسوی دفاع کرد و مسئول بخش معلمان ستاد وی بود.

فانی به بخش محافظه‌ کار و سنتی اصلاح‌طلبان تعلق دارد. نیرو‌های امنیتی تاکنون نسبت به وی حساسیت نداشته‌اند. از مجموعه واکنش‌هایی که تاکنون فراکسیون‌های اصلی مجلس نشان داده‌اند، معلوم می‌شود وی مخالف جدی ندارد و رضایت اکثریت نمایندگان را جلب کرده است. علی اصغر بزرگواری از اعضاء فراکسیون اصول‌گرایان و چهره‌های افراطی مجلس مدعی شده است که برنامه فانی مورد حمایت این فراکسیون قرار دارد. فراکسین رهروان ولایت که فراکسیون اکثریت مجلس است نیز موافقت خود را با فانی اعلام کرده است. برخی از نمانیدگان مدعی شدند وی قول داده است که از چهره‌های وابسته به جنبش سبز که اصول گرایان آن‌ها را اهل فتنه می‌نامند، در مدیریت‌های وزارت آموزش و پرورش استفاده نکند. این ادعا تاکنون مورد تایید و تکذیب فانی قرار نگرفته است. بنابراین با توجه به موارد فوق انتظار می‌رود فانی با رای نسبتا بالایی از سرپرستی به وزارت ارتقاء یابد.

 

وزارت آموزش عالی

رضا فرجی دانا نیز از چهره‌های دانشگاهی با تجربه است. اگر ۸ سال پیش ناشناختگی، تجارب کم مدیریتی و عدم حضور وی در صحنه‌های سیاسی باعث شد تا در مجلس ششم رای نیاورد. اما اینک با کسب تجربه و پختگی و هم‌چنین شرایط کنونی کشور و حداقلی شدن انتظارات، گزینه قابل قبولی به حساب می‌آید.

بالاترین تجربه مدیریتی فرجی دانا ریاست دانشگاه تهران در دور دوم ریاست جمهوری خاتمی است. او کارنامه علمی ارزنده‌ای نیز دارد. در دوران ریاست جمهوری احمدی‌نژاد جزو مغضوبین بود. در سال ۱۳۸۸ در ستاد انتخاباتی میر حسین موسوی فعال بود و در مراحل اولیه جنبش سبز نیز مشارکت داشت. فرق زیادی بین فرجی دانا و توفیقی وجود ندارد. توفیقی جنبه نمادین و سیبل پیدا کرده بود. کمابیش سیاست‌ها و تیم مدیران هر دو یکسان است.

آن‌گونه که علی مطهری فاش کرد مخالفت خامنه ای، باعث شد تا روحانی در دقیقه ۹۰ فرجی دانا را جای‌گزین توفیقی نماید. تکذیب لاریجانی در خصوص مداخله خامنه ای، احتمال درستی این ادعا را تشدید نمود. بنابراین اگر این خبر درست باشد آنگاه روحانی در ازاء پذیرش نظر منفی رهبری نسیت به توفیقی احتمالا موافقت وی را با وزارت فرجی دانا کسب کرده است.

سکوت مجلس علی رغم حمله اصول‌گرایان افراطی در گمانه زنی‌های اولیه پیرامون کابینه روحانی را نیز می‌توان در این راستا تحلیل کرد. کمسیون آموزش مجلس نیز برنامه فرجی دانا را تایید کرده است.

بنابراین به نظر می‌رسد در پشت پرده توافق بر سر وزیر شدن فرجی دانا صورت گرفته است. اگر بخش دیگر ادعای مطهری نیز درست باشد که رهبری خواهان تداوم فعالیت روسای دانشگاه‌های وابسته به نهاد‌های امنیتی است و روحانی تن به این خواسته داده باشد، دیگر جایی برای نگرانی اصول‌گرایان باقی نخواهد ماند.

اما تکلیف درستی این خبر معلوم نیست. روحانی بر سر وزارت علوم اگر چه به طور نسبی عقب‌نشینی کرد اما پافشاری کرد تا چهره‌ای وابسته به اصلاح‌طلبان و مورد قبول جنبش دانشجویی و دانشگاهیان عهده‌دار سمت وزارت علوم شود. بنابراین به شکل منطقی روسای دانشگاه‌ها باید عوض شوند. ممکن است مدیران جدید تفاوت زیادی با قبلی‌ها نداشته باشند. اما اگر افرادی چون فرجی دانا به ریاست دانشگاه‌ها گمارده شوند در قیاس با ۸ سال گذشته تحولی قابل اعتنا در دانشگاه‌ها خواهد بود. اما اگر اکثر روسای موجود حفظ شوند آنگاه روحانی در حفظ حمایت دانشجویان و جوانان مشکل بزرگی پیدا می‌نماید.

 

وزارت ورزش

صالحی امیری در مقایسه با دو نفر دیگر گمنام‌تر است. وی پیش از این معاون فرهنگی حسن روحانی در مرکز تحقیقات استراتژیک بود. او سابقه مدیریت ورزشی ندارد. صالحی در دهه شصت و هفتاد در وزارت اطلاعات فعالیت می‌کرده است. به همین دلیل از سوابق وی اطلاعات دقیقی وجود ندارد. گرایش سیاسی وی نیز نزدیک به اصول‌گرایان بوده است.

در حال حاضر مجلس بیشترین حساسیت را نسبت به وی نشان داده است. برخی از نمانیدگان روی نداشتن تجربه وی انگشت می‌گذارند. آنها می‌گویند ورزش نباید سیاسی شود و صالحی ممکن است وزارت ورزش را به سمت سیاسی شدن ببرد.

فراکسیون ورزش مجلس آن‌گونه که حسین گروسی نماینده شهریار گفته، معتقد است وزیر ورزش باید از سیاست‌زدگی خداحافظی کند. البته صالحی فرد تشکیلاتی و عضو هیچ حزب سیاسی نیست. او از معتمدین روحانی است. اما نداشتن سابقه در امور ورزشی ممکن است فرجام مشابهی چون سلطانی فر برای وی رقم بزند.

اما جدی‌ترین مخالفت با امیری از سوی الیاس نادران مطرح شد. وی امیری را به سوء سابقه در وزارت اطلاعات و تلویحا به مشکلات اقتصادی متهم کرد. هم‌چنین او را دارای خصوصیاتی مانند کردان دانست.

نادران اظهار داشت: « فارغ از عدم تناسب حداقلی سوابق اجرایی وزیر پیشنهادی با وزارت‌خانه ورزش و جوانان که خود شاخص مهمی برای تصمیم‌گیری نمایندگان مجلس درباره ایشان است، حواشی و پرونده‌هایی درباره آقای صالحی امیری مطرح است که به دلیل جنس خاص این مسائل، بیان آن در شرایط فعلی کشور به مصلحت کشور و دولت نیست و رئیس جمهور نباید نمایندگان را در چنین موقعیتی قرار دهند.»

«در صورت اصرار رئیس جمهور بر معرفی آقای صالحی‌امیری با توجه به سوابق امنیتی و اقتصادی وی، چه رأی بیاورند و چه رأی نیاورند، یک چالش جدی سیاسی به مراتب عمیق‌تر از ماجرای مرحوم کردان اتفاق خواهد افتاد که این موضوع قطعا دامن نهادهای امنیتی و قضایی کشور را نیز خواهد گرفت.»

نادران هم‌چنین خبر داد جلسه با مجید انصاری معاون پارلمانی رئیس جمهور در خصوص تغییر وزیر پیشنهادی ورزش نتیجه‌ای در بر نداشته است. نادران از حسن روحانی خواست در فرصت باقی مانده تجدید نظر کرده و فرد دیگری را معرفی نماید در غیر این صورت مجلس بین گزینه بد و بد‌تر قرار خواهد.

او بد و بد‌تر را چنین معنی کرد «که یا نمایندگان باید بپذیرند که فردی با سوابق مبهم سیاسی، امنیتی و اقتصادی سکان یک وزارت‌خانه مهم اجتماعی را برعهده بگیرد و یا برای جلوگیری از این اتفاق به پرونده‌ها و سوابق وزیر پیشنهادی اشاره کنند که آن نیز به مصلحت کشور و انقلاب نیست.»

جواد کریمی قدوسی از نمایندگان عضو فراکسیون جبهه پایداری نیز مدعی شد که صالحی امیری از متهمین تحت تعقیب در پرونده اختلاس در بیمه ایران است. از حرف‌های نادران بوی اتهاماتی چون داشتن مدرک جعلی، مشارکت در اختلاس و تخلف در وزارت اطلاعات به مشام می‌رسد. صالحی امیری مدرک دکتری مدیریت دولتی دارد و استاد یار دانشگاه آزاد است.

تا زمانی که اطلاعات نادران و قدوسی منتشر نشود در مورد این اتهامات نمی توان داوری کرد. اما مورد دیگری وجود دارد که می‌توان حدس زد حساسیت بخش افراطی مجلس احتمالا دلایل دیگری دارد و این مسائل را بهانه ساخته‌اند.

امیری در جلسه با فراکسیون اصول‌گرایان حجت اسلام رسول نقویان را به عنوان مشاور خود برده است. بزرگواری از اعضاء این فراکسیون می‌گوید: « حرف‌های چالش برانگیز آقای نقویان در موضوعات سیاسی باعث شد که نمایندگان سخنان وی را برنتابیده و نسبت به معاون فرهنگی وی اعتراض کنند. البته به نظر می‌رسید که آقای نقویان فضای مجلس را نمی شناخت و تا حدودی سخنان فراتر از معمول مطرح کرد که مورد انتقاد و اعتراض نمایندگان واقع شد.»

نقویان روحانی است که قبلا در تلویزیون زیاد ظاهر می‌شد اما در اواخر ریاست جمهوری احمدی‌نژاد منتقد وضع موجود شد. در انتخابات مدافع روحانی بود. اما سخنرانی‌های انتقادی وی باعث شد تا دیگر در تریبون‌های رسمی از او استفاده نکنند. وی سخنرانی در خصوص ویژگی‌های حکومت علی و انتقاد از زمامداران کنونی انجام داده است که از دید طرفداران دو آتیشه ولی فقیه متضمن تعریض و انتقاد به رهبری است. بنابراین چه بسا حساسیت نسبت به نقویان، دامن امیری را نیز گرفته است.

هم‌چنین ممکن است اصول‌گرایان سوم تیری نگران باشند نزدیکی امیری به روحانی، فضای ورزش را در خدمت گفتمان اعتدال و پیروزی آن‌ها در انتخابات آینده قرار دهد بنابراین ترجیح می‌دهند یک چهره سیاسی و بی‌طرف سکان اداره امور ورزش را در دست بگیرد.

با توجه به جو موجود، امیری برای گرفتن رای اعتماد مجلس کار دشواری را در پیش دارد. شانس کنونی وزیر شدن وی پنجاه- پنجاه است. سرنوشت او به میزان زیادی وابسته به مستنداتی است که مخالفانش در روز یکشنبه در صحن علنی مجلس ارائه بدهند.

بنابراین اگر اتفاق خاصی در روز آینده رخ ندهد ورود به جرگه وزارت برای فانی وفرجی دانا قطعی به نظر می‌رسد اما وضعیت امیری نا معلوم است.

 

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.