هزینه های انفجار بیروت

انفجار در سفارت ایران در بیروت در واپسین روز‌های آبان ۹۲، اتفاق تلخ و تاسف برانگیزی بود. یک بار دیگر ترور چهره کریه خود را آشکار ساخت. حداقل ۲۳ نفر جان باختند که ۶ نفر آن‌ها ایرانی بودند. صرفنظر از اینکه ایرانیان کشته شده چه کسانی بودند، عملکرد آن‌ها چه بوده است و در خدمت استبداد دینی بوده اند یا نه ، اما کشتن آنها به شیوه تروریستی اقدامی در خورد محکومیت قاطع است. از این رو از نیرو های جامعه مدنی و کنشگران دموکراسی خواه انتظار می رود با چنین حرکت های غیر انسانی مخالفت ورزند.

1119-beirut-bombing-iran-direct-hit_full_600

موضوع مخالفت، نفس تروریسم است که عملی جنایت بار است و تبعات منفی آن گریبانگیر همه می شود. بیش از چند دهه است که خاور میانه اسیر امواج مخرب ترور و کشتار است. ایران نیز در دهه های گذشته مشکلات بسیاری را از این زاویه تحمل کرده است. یکی از موارد بلوغ سیاسی جامعه ایران ، به حاشیه رفتن تروریسم و مبارزه مسلحانه و خشونت آمیز به عنوان شیوه بروز مخالفت سیاسی است. اقداماتی که در سیروان سیستان و بلوچستان وبیروت روی داد زنگ خطری است تا مواظب بود دیو خفته تروریسم در ایران بیدار نشود.

صحنه گردان انفجار مرگ بار بیروت ، گروه عبدالله عزام است که اهداف و برنامه های غیر انسانی را دنبال می کند. گروه عبدالله عزام از شاخه های جدا شده از القاعده است و لی خط مشی مشابهی دارد.

نام گروه الهام گرفته از عبدالله یوسف عزام، اسلام شناس و فعال فلسطینی اسلام گرا است که در دهه هشتاد در جنگ با شوروی در افغانستان فعال بود. وی هم در حوزه نظری کار می کرد و هم به لحاظ عملی به جذب، بسیج و سازماندهی جنگجویان مسلمان برای جهاد بر علیه شوروی سابق می پرداخت. عبدالله عزام تئوری جهاد را هم در شکل دفاعی و هم تهاجمی ترویج می کرد. او از بینانگذاران حماس و پدر معنوی اسامه بن لادن بود.

این گروه مدتی است از القاعده جداشده ولی شیوه ای افراطی در پیاده کردن خشونت آمیز بنیاد گرایی اسلامی را تبلیغ می کند. این گروه مشابه هم مسلکانش ،هیچ قید و شرط اخلاقی برای جلو بردن اهدافی که به زعم خود مقدس می دانند ، ندارد. از این رو رشد و قوت گرفتن این نیرو ها برای منطقه و دنیا خطرناک است.

بزرگترین وجه منفی ترور ، گسترش خشونت به عنوان ابزار اصلی حل و فصل مسائل و به کنار رفتن مدارا ، عقلانیت و استدلال است.

اما ماجرای اندوه بار بیروت وجه دیگری هم دارد که اهمیت آن کمتر از محکومیت ترور و خشونت نا موجه نیست. دخالت منفی و حضور حکومت در جنگ داخلی سوریه و تلاش برای حفظ بشار اسد در قدرت به هر قیمتی زمینه را برای انجام حرکت های انتحاری بر علیه ایرانیان مساعد ساخته است.

وقتی برخی از نیرو های سپاه و بسیج و متحد آنها حزب الله لبنان در کشتار و سرکوب معترضین سوری مشارکت می ورزند و با سیاست حمام خون بشار اسد همراه می شوند ، طبیعی است ترکش های آن نصیب کشور و حتی خود حکومت بشود.

کشته شدن کارگزاران حکومت در لبنان ،هزینه های سیاسی و امنیتی حمایت از بشار اسد و دخالت در جنگ داخلی سوریه را بازتاب داد.

محکومیت ترور و کشتار گسترده مخالفین پایه و مبنای مشترکی دارند که حق حیات و زندگی انسان ها و حقوق اساسی شان نباید نقض گردد. ترور و مجازات فراقضایی سزاوار تقبیح هستند. بر همین مبنا قبح و پلشتی قتل عام انسان هایی که خواعان زندگی به شیوه دیگر هستند توسط نظام های خودکامه به مراتب بیشتر است. اما قتل عام ، سرکوب و جنایت دولتی موجب توجیه و مشروعیت ترور نمی شوند.

انفجار بیروت هشداری است که بی توجهی به پسامد های نقش آفرینی مخرب در سوریه نه تنها می تواند اقدامات تروریستی اسلام گرایان افراطی را به هدف های ایرانی معطوف سازد ، بلکه ظرفیت آن را دارد تا درگیری ها را به داخل خاک ایران نیز بکشاند.

حمله انتحاری یاد شده اولین اقدام القاعده گونه بر علیه ایران است و استعداد آن را نیز دارد که گسترش یابد. دیگر بعد خطرناک مسئله تشدید کشمکش های فرقه ای و جنگ سنی و شیعه است.

بدترین واکنش مقابله به مثال بر علیه کشور های عربی و یا اسلام گرایان افراطی است. اگر حزب الله آنگونه که مدعی شده است دست به اقدام تندی بر علیه مراکز اسلام گرایان سنتی در لبنان وسوریه بزند آنگاه دامنه این درگیری ها گسترش پیدا خواهد کرد و نا آرامی های لبنان را تشدید می نماید.

برای اولین بار بعد از حضور حزب الله در سوریه و نبرد با مخالفین مسلح سوری ، این گروه مورد حمله از سوی گروه های اسلام گرای سنی قرار گرفت. از این رو مدتی است درگیری های سنی و شیعه در لبنان منجر به انفجار ها و کشته شدن شهروندان عادی شده است.

نیرو هایی که اخیرا در مقابل حزب الله لبنان قرار گرفته اند ، از جنس مخالفین سکولار این گروه در لبنان نیستند. حرکت های ایذائی آنها می تواند توان حزب الله را فرسوده سازد.

از سوی دیگر گسترش نزاع شیعه و سنی برای کشور و مردم ایران هزینه های گزافی در بر دارد. البته طبیعی است ابتدا نیرو های حکومتی هدف اقدامات تروریستی قرار می گیرند اما پیامد این ماجرا می تواند شامل شهروندان عادی نیز شده و همچنین زمینه را نفوذ و نقش آفرینی اسلام گرایان جهادی در داخل خاک ایران هموار نماید.

از این رو محکومیت مطلق اصل ترور و حملات انتحاری به عنوان شیوه عمل ضرورت دارد. اما راه حل بنیادی مسئله از بین بردن زمینه های بروز اقدامات تروریستی است. دخالت و نقش آفرینی منفی حکومت در سوریه باید تغییر یابد وگرنه هزینه ناگزیر آن گسترش حرکات های تروریستی به محدوده ایران خواهد بود.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.