موضعگیریهای جواد ظریف بعد از موفقیت در نشست ژنو ۶ بر ادعای «راستگویی» و «شفافیت» دولت یازدهم خدشه وارد کرد. ظریف در جریان این مذاکرات از خود توانایی و مهارت خوبی نشان داد و آشکار ساخت که قابلیتهای خوبی در میدان گفتگو و متحقق ساختن توافقات دارد. اما در این خصوص اغراق و بزرگنمایی زیادی نیز صورت گرفته است.
در کل عملکرد ظریف در مذاکرات هستهای قابل قبول است و در گام اول نمره خوبی میگیرد. ولی حرفهای بعدی وی در جریان پسا مذاکرات و استفاده تبلیغاتی از موفقیت پیش آمده نشان داد عوام فریبی و بیتوجهی به واقعیتها در رفتار وی ریشهدار است.
صورتبندی و تصویر ارائه شده ظریف از آنچه در ژنو ۶ رخ داد با واقعیت فاصله زیاد دارد. او نتیجه برد- برد را که منافع و دستاوردهای بیشتری برای غرب دارد را به پیروزی بزرگ ایران قالب واقعیت میکند. در بده بستان، ایران بیشتر داده و کمتر گرفته است.
البته به لحاظ سیاسی قابل درک است وی برای جلب رضایت رهبری و اصولگرایان افراطی عقبنشینی هستهای حکومت را پنهان سازد و به گونهای از توافقنامه دفاع کند که در چارچوب شرایط موجود مبادله امتیازات رخ داده منطقی بوده است. اما فاصله زیاد بین واقعیت و ادعاها باعث میشود تا اصل ارزیابی مخدوش گردد و امکان داوری درست پیرامون عملکرد سیاست خارجی دولت زیر سوال برود.
عملکرد غیر شفاف و خلاف واقعگویی دو ضد ارزشی هستند که مجال پیشرفت و بهروزی به شکل پایدار را سلب میکنند. از سوی دیگر به هم ریختن مرزهای واقعیت و مجاز باعث میشود دیگر ملاک و معیاری برای سنجش خوبیها و موفقیتها وجود نداشته باشد. بزرگترین آسیبی که دولت احمدی نژاد به کشور زد از بین بردن واقعیتها و نشاندن دروغ و توهم به جای آن بود.
محورهای اصلی خلافگوی ظریف بعد از مذاکرات را میتوان در محورهای زیر دسته بندی کرد:
وی در اظهار نظری کاملا خلاف واقع مدعی شد استقامت مردم باعث پیروزی در مذاکرات شد و غرب متوجه گشت تحریمها تاثیری ندارد. مردم نه تنها در جریان مذاکرات نبودند بلکه هیچگاه به حمایت از برنامه هستهای و پذیرش فشار تحریمها نپرداختند.
مخالفت با دیدگاهی که معتقد به جلو بردن برنامه هستهای بدون توجه به تبعات منفی تحریمها بود، باعث پیروزی روحانی و در نتیجه وزیر خارجه شدن ظریف شد. روحانی با وعده کاهش تحریمها که در اصل عقبنشینی و پایان دادن به ماجراجویی هستهای بود توانست در انتخابات پیروز شود. تحریمها در چارچوب وضعیت ویژه وضع میشوند و تغییر در وضعیت باعث کاهش تحریمها میگردد. بنابراین طبیعی است وقتی ایران از مواضع تهاجمی هستهای عقب مینشیند برخی از تحریمها نیز کنار گذاشته شوند.
اما واقعیت آن است که ساختار تحریمها به جای خود باقی است و بخش محدود و برگشت پذیر آنها برداشته شده است. پذیرش غنیسازی ۵ درصدی محصول پیگیری و سماجت دولت احمدی نژاد بود که با تحمیل هزینههای سنگین بدست آمد. دولتهای غربی در اواخر دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد نیز حاضر به پذیرش غنیسازی ۵ درصد در صورت توقف غنیسازی بیست درصدی بودند.
ظریف اشاره نمیکند که حرکت به سمت انجام توافق هستهای با آمریکا از پیش از انتصاب وی به ریاست وزارت خارجه و پیروزی روحانی در انتخابات شروع شده است. گفتگوهای مخفیانه ایران و آمریکا سنگ بنای نتیجه ژنو ۶ را پایه گذارد. در اصل وی در مسیری که ساخته شده بود، قدم زد و کار به انجام رساند.
ظریف میگوید در متن به غنیسازی به عنوان یک حق اشاره شده است. در صورتی که چنین چیزی در متن نقشه راه وجود ندارد. طرف اصلی ایران در توافقنامه نیز این ادعا را رد میکند. در متن توافقنامه در بخش شش ماهه هیچ اشاره به غنیسازی ۵ درصدی نشده است. بلکه فقط گفته شده ایران تعهد میدهد که بیش از ۵ درصد غنیسازی نکند. از این جمله رسمیت برای پذیرش غنیسازی ۵ درصد در نمیآید. در جای دیگر گفته میشود ایران موظف به رعایت قطعنامههای شورای امنیت است. طبق این قطعنامهها ایران باید غنیسازی ۵ درصدی را متوقف نماید! در بخش مربوط به توافقنامه جامع نیز ذکر شده است غنیسازی در چارچوبی که مورد قبول ۱+۵ و در حد نیاز عملی ایران میتواند انجام شود. بنابراین انجام غنیسازی ایران مشروط به توافق کشورهای غربی و در چارچوبی محدود شده و فعلا در حد نسیه است. قطعیتی هنوز در خصوص انجام قانونی و بدون مشکل غنیسازی در ایران وجود ندارد.
ظریف منتقدانش را به همسویی با اسراییل متهم کرده است. در حالی که بررسی دقیق موضوع بیانگر خلاف گویی وی است. اسراییل از انجام توافق ژنو ۶ ناخرسند است اما دلیل ناراحتی اسراییل مشابه ادعای ظریف است که توافقنامه یاد شده بیش از حد به نفع ایران است.
ظریف مدعی است ایران خواست انتقال ذخیره اورانیوم غنی شده بیست درصدی به خارج را نپذیرفته و این امر را از نقاط قوت موافقتنامه برشمرده است. در حالی که تعهدات ایران فرق فارقی با خواست انتقال محموله فوق به خارج از مرزهای ایران ندارد. در پایان شش ماه، ذخیره فوق به صفر میرسد. نیمی از آن اکسید شده و نیمی دیگر نیز به ۳/۵ درصد باید تبدیل شود.
نقد حرفهای ظریف در مجلس
اما اوج رفتار مغایر با شفافیت و دعوای اعتدال گرایانه ظریف در سخنان وی در صحن علنی مجلس منعکس شد. در این جلسه در نهایت نمایندگان از توضیحات وی راضی شدند. منتها حمایت خامنه ای از توافقنامه موقت ژنو، پیشاپیش امکان مخالفت را از مجلس گرفته بود.
ظریف ابتدا چنین سخنانش را شروع کرد:
«در مذاکره همان میزانی که شما بهدست میآورید باید در مورد نکاتی توافق کنید؛ مهم این است که با چشم باز و با توجه به عواقب تصمیمتان با ملاحظه همه جوانب با توجه به مجموعه نگرانیها، توانمندیها و خواستههایی که مقامات بالاتر نسبت به آن دارند و توقعاتی که مردم دارند وارد معرکه شوید.»
وی در ادامه توافقنامه هستهای، را به شش بخش کلیات، شفافسازی، حفظ وضعیت موجود، کاهشها، اقدامات اعتمادساز و گام نهایی تقسیم کرد.
وی مدعی شد که ایران وضعیت موجود هستهای خود را اضافه کرد. در حالی که با اجرای کامل تعهداتی چون عدم تولید غنیسازی بیست درصدی، اکسیداسیون و تنزل درجه تمامی ذخیره سوخت هسته ای با غلظت بالا، خودداری از پیشرفت در نطنز و فردو، عدم تولید سوخت جدید و نصب دستگاه در اراک، افزایش نظارتهای آژانس، کاهش و تولید نصب سانتریفوژهای پیشرفته، ایجاد نکردن محلهای جدید غنیسازی و عدم نصب و اجرای تاسیسات باز فرآوری آشکار ایران از وضعیت موجود هستهای فاصله میگیرد. فقط به لحاظ زیر ساخت، توانمندی بالقوه انجام فعالیتهای حساس هستهای و تاسیساتی ایران در وضعیت موجود میماند و مرکزی تعطیل نمیشود. منتها معلوم نیست که چنین وضعیتی در توافقنامه جامع نیز مورد رضایت غرب قرار بگیرد.
ظریف در ادامه در توضیح پیرامون تبدیل اورانیوم غنی شده بیست درصدی به اکسید گفت : ایران در حال حاضر نیز این کار را انجام می دهد و تنها تفاوتش آن است که ۱۰۰ کیلو اورانیوم ۲۰ درصدی تولید شده را که قرار بود به خارج بفرستد باید به اورانیوم ۳/۵ درصد تبدیل کند.»
ایران تاکنون وقتی حجم تولید سوخت هستهای با غلظت بالا به خط قرمز اسراییل نزدیک میشد، ظرفیت مازاد را تبدیل به اکسید مینمود. اسراییل بارها اعلام کرده بود تحمل نمیکند که حجم ذخیره یاد شده از ۲۵۰ کیلوگرم بیشتر شود… همچنین توجیه حکومت برای غنیسازی بیست درصدی، تامین سوخت راکتور تحقیقاتی تهران بود و لذا ناگزیر باید بخشی از ذخیره را تبدیل به اکسید میکرد.
شباهت با ادبیات احمدینژادی
ظریف در بخشی دیگر از اظهاراتش گفت:
«دوستانی که از قول خانم شرمن و آقای کراکر، لاطائلات آنها را تکرار میکنم بدانند ما راجع به تروریست و حقوق بشر با آنها بحثی نداریم. من به شما بگویم آمریکا ۳۵ سال است که علیه ایران تحریم دارد، آنچه که باعث شده که تحریمها به ما فشار بیاورد و ملت ما با مقاومتش ابزاری در اختیار ما قرار دارد که در مقابل آمریکاییها بایستیم، همین تحریمهای هستهای بود که از سوی شورای امنیت باز شده است».
و یا «زمانی که تحریمهای شورای امنیت فرو بریزد، تمام تحریمهای دیگر آمریکا تکه کاغذ پارهای بیشتر نخواهد بود، کما اینکه در ۳۵ سال گذشته این تحریمها را به ما اعمال کردند».
لحن و جهتگیری این سخنان شباهت در خوری با ادبیات احمدینژادی دارد. ظریف نیز قطعنامههای تحریم در موارد حقوق بشری را «کاغذ پاره» میخواند. البته تحریمهای حقوق بشری خیلی ضعیفتر از تحریمهای هستهای هستند. بنابراین ظریف در عین حال که موضع حمایتی خود از بیاعتنایی به مطالبات حقوق بشری را آشکار ساخت و تایید کرد که مواضع تند سخنگوی وزارت خارجه در برابر گزارش احمدی شهید با چراغ سبز وی صادر شده است، تناقض در موضع گیریهای هستهایاش را نیز رو نمود.
وی تلویحا اعتراف میکند تحریمها موقعی کاغذ پاره نیستند که فشار بیاورند و به نحو موثری مشکل ساز شوند. بدینترتیب از سخن وی میتوان نتیجه گرفت که حضور جدی ایران در مذاکرات و ظهور اراده واقعی برای توافق به خاطر فشار تحریمهای هسته ای بوده است.
در این میان آنچه وی به غلط «مقاومت مردم» مینامد، در اصل ماجراجویی هستهای خامنهای، سپاه و دولت احمدی نژاد بود که فرصت را برای راهبرد تعاملی در سیاست خارجی فراهم کرد. مردم با رای خود و نه گفتن به ماجراجویی هسته ای کمک کردند تا تعامل با آمریکا جایگزین تقابل شود. ظریف و هیات نمایندگی در برابر آمریکاییها نایستادند بلکه از در تفاهم و آشتی جویی وارد شدند.
اما نامناسبترین بخش موضعگیری ظریف استفاده از صفت «لاطائلات» برای سخنان شرمن و کراکر است. از یک دیپلمات حرفهای و مدعی تعامل سازنده با دنیا انتظار نمیرود چنین عبارات نامناسب و غیر مودبانه را برای همتاهای دیپلماتیک و طرفین مذاکره خود بهکار ببرد. وی میتوانست از صفاتی چون «نادرست» و یا غلط استفاده نماید. این ادبیات را دولت احمدی نژاد و خامنهای نیز بهکار میبردند که با اعتراضات گسترده همراه شد.
در مجموع رصد کردن مواضع، برخوردها و سیاستهای ظریف نشان میدهد او در مقایسه با دیپلماتهای مورد حمایت رهبری و اصولگرایان و دولت احمدی نژاد، آشکارا برتری دارد. اما در مقایسه با انتظاراتی که از یک دیپلمات مناسب و خبره در زمانه کنونی در ایران میرود، نمره بالایی نمیآورد. او یک دیپلمات متوسط است و در عین حال از برخی شگردها و شیوههای مسوولین سیاسیت خارجی دولتهای نهم و دهم نیز استفاده میکند. مواردی چون شفافیت، رعایت پرنسیبهای لازم برای وزارت، پرهیز از پوپولیسم و پایبندی به صداقت در وی به صورت اصول تخلف ناپذیر مشاهده نمیگردد.