موسوی و کروبی و استمرار بحران برای نظام

در هفته گذشته جنبش سبز بار دیگر در کانون توجه قرار گرفت. اوج آن تقاضا برای رفع حصر موسوی و کروبی و رهنورد در مراسم روز دانشجوی در دانشگاه‌های کشور بود. حسن روحانی نیز در واکنش به شعارهای دانشجویان گفت: «دولت بر روی وعده‌هایش ایستاده است.» اما تلویحا اعلام کرد که به دنبال آزادی موسوی و کروبی در چارچوب مورد توافق موافقان و مخالفان آن‌ها است. پیدا کردن راه بینابینی ملزومات خاص خودش را دارد. ضمن این‌که امر دشواری است.

rouhanimousavikaroubi

یک طرف خواهان آزادی رهبران نمادین جنبش سبز و آزادی عمل آن‌ها برای تداوم راه‌برد سیاسی‌شان است. طرف دیگر اعدام، تداوم سخت‌گیری و توبه آن‌ها را مطالبه می‌کند. موسوی، کروبی و رهنورد با استقامت خود نشان داده‌اند که آزادی به هر قیمتی برای آن‌ها مطرح نیست.

هم‌چنین عجله‌ای برای آزادی نیز ندارند. رهایی شرافت‌مندانه، دفاع از حقانیت مواضع‌شان و حل مشکلات کشور برا‌ی آن‌ها مهم است. آن‌ها دنبال خواسته‌های فردی نیستند ولی به آزادی که بخواهد نفی کننده هویت و فراموشی مطالبات جنبش سبز باشد تا‌کنون روی خوش نشان ندادند.
اظهار نظر‌های دیگری نیز صورت گرفته است که با بررسی آن‌ها می‌توان نقاط اشتراک کارگزاران دولت روحانی و برخی از اصلاح‌طلبان برای پیدا کردن راه حل بینابینی را مشاهده نمود.

نخست محمد رضا خاتمی‌اعلام کرد: «اصلاح‌طلبان از طلب‌های‌شان در سال ۱۳۸۸ گذشته‌اند.» او بر آزادی موسوی و کروبی و دیگر زندانیان سیاسی تاکید کرد. اما این آزادی فقط در بردارنده خروج آن‌ها از محدودیت‌های فیزیکی است و خواهان ادامه فعالیت‌های جنبش سبز نیست. بلکه هم‌راهی با گفتمان اعتدال را توصیه می‌نماید. به عبارت دیگر پسامد منطقی سخنان رضا خاتمی‌ پایان جنبش سبز است.

نیروهایی که سابقه حضور در ستاد انتخاباتی مهندس موسوی را داشتند و اینک در دولت یازدهم حضور دارند نیز همین نظر را پذیرفتند. اقتدارگرایان و اصول‌گرایان از این روی‌کرد استقبال کردند. اگر چه بخش تندرو آن را کافی نمی‌داند و خواهان مرزبندی و محکومیت بیشتر است. اما تاکید بر پایان جنبش سبز و فراموشی مطالبات و اهداف آن و بسنده کردن به رفع حصر فیزیکی موسوی، کروبی و ر‌هنورد رشته‌ای است که اصول‌گرایان میانه، اعتدالیون و اصلاح‌طلبان حد وسط را پیوند می‌دهد.

در این راستا موضع‌گیری‌های اکبر ترکان و سید احمدی خاتمی‌ شایان توجه است.

اکبر ترکان در مصاحبه تلویزیونی با برنامه پنجره در مورد انتخابات ۸۸ گفت: «در این انتخابات برای میر حسین موسوی فعالیت داشتم. من شهادت می‌دهم که در این انتخابات تخلف اتفاق افتاد، اما برای تقلب به معنای جابه جایی آرا هیچ دلیلی ندارم. آقای زنگنه در ستاد آقای مهندس موسوی بود، ایشان به من می‌گفتند که اعتقادم به آقا طوری است که اگر بفرمایند فلانی رییس جمهور است، من به دلایل کاری ندارم و حرف آقا را قبول می‌کنم…. گاهی در این تلاطم‌ها یک‌سری جراحت ایجاد می‌شود. ما هم که از نظر اخلاقی در مراتب بالا نیستیم و این جراحت‌ها باعث ایجاد بحث و جدل می‌شود. در آن ایام خیلی به ما سخت گذشت و دلم برای همه‌مان سوخت که در نهایت خود آقا به میدان آمدند.

… آقا که فرمودند، از نظر من کار تمام بود. من به دوستان و هم‌کاران هم این موضوع را عرض کردم.»

ترکان از آن دسته نیرو‌هایی بود که هم‌راهی وی با موسوی در فردای انتخابات و روشن شدن عدم موافقت رهبری با تجدید انتخابات راهش را از مهندس موسوی جدا کرد.

سید احمد خاتمی‌ نیز در خطبه‌های نماز جمعه اظهار داشت: «احساس می‌‌شود این روزها برخی از فتنه‌گران دوباره جان گرفته‌اند و طلب‌کار شدند. اگر طلب‌کار نمی‌شدند، من احساس نمی‌کردم که وارد این میدان شوم اما این‌ها با سواستفاده از شرایط موجود و این‌که برخی دوستان سابق‌شان و شرکای جرم‌شان پست گرفته‌اند، پررو و طلب‌کار شده‌اند و احساس می‌کنند دیگر فضا، فضای آن‌ها است.‌

… من به فتنه‌گران می‌گویم جمعیت ده‌ها میلیونی ۹دی ۸۸ نمرده‌اند و در صحنه حاضرند بنابراین اگر باز بخواهید فتنه‌گری کنید باز با همین شکوه به صحنه می‌آیند و سفره فتنه‌گری را جمع می‌کنند. ما از خدا می‌خواهیم که اینها به دامن ملت بیایند ولی این‌ها احساس می‌کنند که یکه‌تاز هستند در حالی‌که میدان این معرکه متدینین، جبهه‌ای‌ها و خانواده معظم شهدا هستند.»

سید احمد خاتمی‌ضمن حمله به محمد رضا خاتمی‌ و تهدید اصلاح‌طلبان اما در عین حال آمادگی نظام برای بازگشت رهبران نمادین جنبش سبز را آشکار می‌سازد. در اصل از نظر اصول‌گرایان سوم تیری و حامیان ولایت مطلقه خامنه‌ای راه رفع حصر از نفی مسیر و مواضع کنونی موسوی و کروبی می‌گذرد.

اما صرف‌نظر از اشتراکاتی که بین برخی از اصلاح‌طلب‌ها و اصول‌گرایان دیده می‌شود ولی پیدا کردن راه بینابینی برای آزادی موسوی و کروبی با موانع جدی روبرو است.

علی شکوری راد که از اعضای میانه حزب مشارکت و سنتی اصلاح‌طلبان است در سخنرانی‌اش در دانشگاه تهران گفت: «حال کسانی که یوسف ما را در بند و حصر کردند بدانند که اگر یوسف زندان کشید، به عیارش افزوده شد. از یوسف ما طلب توبه نکنید. چگونه می‌خواهید که یوسف ما توبه کند؟ او توبه نخواهد کرد و پیغام داده است که نگران من نباشید. او در حصر باقی می‌ماند تا عیارش بالا رود تا روزی به عزیزی برسد.»

سخنان او که با موضع محمد رضا خاتمی‌ تفاوت دارد نشان می‌دهد که انتظار هر نوع تجدید نظر اعم از کم و زیاد از موسوی نباید داشت. خود مهندس موسوی نیز در پیغامی‌ از زندان گفته بود که آن‌ها [ کنایه به رهبری است] من را می‌شناسند می‌دانند هرگز چیزی که سیاه سیاه است را سفید سفید نخواهم گفت.

حجت الاسلام کروبی نیز گفت نه تنها پی‌گیر مسائل و تخلفات رخ داده در انتخابات جنجالی ۸۸ است بلکه حتی خواهان پرداختن به مشکلات بعد از رهبر شدن خامنه‌ای نیز است.

بنابراین پیدا کردن راه بینابین اگر ناممکن نباشد بسیار دشوار است. تنها راه حل شاید موافقت موقت موسوی و کروبی برای عدم فعالیت تا روشن شدن تکلیف دولت روحانی در پاسخ‌گویی به مطالبات مردم باشد امری که احتمال وقوع آن نیز کم است.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.