لبنان و خطر جنگ داخلی

انفجار بمب در ضاحیه (جنوب بیروت ) در نزدیکی ساختمان دفتر سیاسی حزب الله باعث کشته شدن حداقل ۶ نفر و زخمی شدن ده ها نفر گشت. بنا به گفته ارتش لبنان محل حادثه در خیابان “العریض” در محله “حریک” منطقه ضاحیه بوده و نزدیک به ۲۰ کیلوگرم مواد منفجره قوی در یک ماشین جیپ جاسازی شده بود.(۱)

download

این انفجار در ادامه رشته حملات تروریستی در ماه های اخیر رخ داد. اما این بار فاصله بین حملات کمتر شده است. درست ده روز پیش محمد شطح از چهره های مخالف سوریه و نزدیک به ائتلاف ۱۴ مارس در مرکز شهر بیروت هدف عملیات تروریستی قرار گرفت و کشته شد. اکثر قریب به اتفاق جریان های سیاسی لبنان این ترور را محکوم کرده اند. مقامات حزب الله و متحدین آنها در لبنان هدف اصلی این ترور را کل لبنان و آتش زدن به درگیری های فرقه ای اعلام کردند.

شیخ سعید قاسم معاون دبیر کل حزب الله اعلام کرد همگان باید بدانند که لبنان مزرعه هیچکس نیست. او همچنین با هشدار نسبت به شکل گیری جنگ فرقه ای در لبنان اظهار داشت که گسترش فعالیت های تروریستی در لبنان، گفتگو برای شکست بن بست سیاسی موجود را ضرورت بخشیده است. او تهدید کرد که اگر بر روی کابینه جدید هر چه سریعتر توافق نشود، لبنان رو به نابودی می رود.(۲)

میشل عون رئیس فراکسیون تغییر و اصلاح در مجلس لبنان و از متحدین حزب الله گفت: “بار دیگر ضاحیه هدف قرار گرفت و این حلقه‌ای از زنجیره ترورهایی است که اینجا و آنجا را در لبنان هدف می‌گیرد، از انفجار الرویس تا انفجار طرابلس و انفجارهای نزدیک سفارت ایران و سپس ترور محمد شطح و همه، جنایاتی برنامه ریزی شده برای ساکت کردن زبان عقل و فتنه انگیزی در لبنان است.”(۳)

تمام سلام که نتوانسته است هنوز کابینه جدید لبنان را تشکیل دهد انفجار تروریستی در ضاحیه جنوبی لبنان را محکوم کرده و آن را دوره جدیدی از هدف قرار دادن صلح داخلی دانست.وی همچنین گفت: “پاسخ دادن به این توطئه جز با پایبندی به هوشیاری و تقویت وحدت ملی امکان پذیر نیست.”(۴)

میشل سلیمان رئیس جمهور لبنان با صدور بیاینه ای انفجار در جنوب بیروت را محکوم کرد. وی گفت: “دست هایی که مرتکب ترور و انفجاردر ضاحیه شده اند همان دست هایی هستند که در همه جای لبنان بذر های ویرانی و جنایت را می کارند”.(۵)

نبیه بری رئیس مجلس لبنان. رئیس جنبش امل نیز انفجار جدید را بخشی از توطئه بزرگ بر علیه وحدت لبنان و مردم این کشور توصیف کرد. او اظهار داشت “همان کسانی که محمد شطح را ترور کردند، انفجار جنوب بیروت را نیز سازمان دادند”.(۶)

سعد حریری نیز حرکت تروریستی فوق را محکوم کرد و با صدور بیانیه ای اعلام داشت: “شهروندان بیگناه جنوب بیروت قربانی جنایت تروریستی واقع شدند اما در عین حال آنها قربانی دخالت در جنگ خارجی نیز هستند”.(۷)

تحقیقات اولیه ارتش مشخص کرده است بقایی از جسد در ماشین حاوی بمب مشاهده شده که می تواند موید انتحاری بودن انفجار باشد. ماشین فوق به نام فردی از منطقه بعلبک ثبت شده است.

گروه حکومت اسلامی برای عراق و شامات مسئولیت انفجار ضاحیه را قبول کرد. این گروه که به وابستگی به القاعده متهم است و شکل فعالیتش شبیه گروه القاعده است، در حال حاضر با دولت عراق در شهر های رمادی و فلوجه درگیر است. همچنین در داخل خاک سوریه نیز فعالیت های افراطی و خشونت امیز آن مورد اعتراض اکثر گروه های سوری مخالف است. در حال حاضر بخشی از نیرو های این گروه تروریست در محاصره ارتش آزاد سوریه هستند.

اما بر خلاف تصویری که رهبران حزب الله لبنان و مقامات ارشد دولت لبنان از منشاء زنجیره انفجار ها و اقدامات تروریستی در ماه های اخیر در لبنان ترسیم می نمایند، شواهد و دلایل قابل اعتنایی وجود دارد، که حرکت های تروریستی از سوی جریان واحد صورت نمی گیرد بلکه از شکاف و فضای دو قطبی داخل لبنان تغذیه می کند.

انفجار در ضاحیه بیروت در واکنش به ترور شطح رخ داد همانطور که ترور سیاستمدار بلند پایه لبنانی پاسخی به عملیات انتحاری در سفارت ایران در بیروت بود.

انفجار بمب در نزدیکی دفتر سیاسی حزب الله، هشدار جدی به رهبران این گروه است که می توانند آماج حملات تروریستی قرار بگیرند و حتی جنوب لبنان برای آنها نا امن شود.

گروه ۱۴ مارس حزب الله لبنان را به خاطر مشارکت در جنگ داخلی سوریه و حمایت از حفظ بشار اسد در قدرت شماتت می کند که باعث شده است تا جنگ داخلی سوریه از طریق موج انفجار ها به خاک لبنان کشیده شود. آنها انگشت اتهام در خصوص ترور شطح و انفجار ها در مناطق سنی نشین لبنان را به سمت حزب الله ودولت سوریه دراز کرده اند.

حزب الله لبنان و گروه ۸ مارس نیز ۱۴ مارس و بخصوص سعد حریری را متهم می کنند که با عربستان سعودی و گروه های سلفی تروریست در سوریه هماهنگ هستند.

افزایش تعداد وشدت انفجار ها و عملیات های تروریستی لبنان را در آستانه جنگ داخلی قرار داده است. بن بست سیاسی و ناکامی در تشکیل کابینه جدید نیز به نوبه خود فضا را برای گسترش بی ثباتی در این کشور مساعد ساخته است. موازنه قوای کنونی حالت شکل نیافته ندارد.

احتمال اینکه رویارویی کنونی در لبنان از فاز تروریستی در آمده و به به صورت جنگ مستقیم در بیاید بیش از گذشته است اما هنوز بالا نیست. ولی به صورت جدی امنیت و ثبات در لبنان را تهدید می کند.

در این میان نقش ارتش لبنان فاکتوری تعیین کننده است. کمک سه میلیاردی عربستان به دولت لبنان برای تجهیز ارتش به سلاح های جدید فرانسوی نقش مثبتی ذر تقویت ارتش دارد. منتها در این میان معلوم نیست که ارتش توان بازدارندگی در برابر تحرکات حزب الله لبنان را داشته باشد. مانع اصلی برای تشکیل کابینه جدید، امتناع حزب الله از خروج از مناقشه خونین سوریه است.

ائتلاف ۱۴ مارس توافق با حزب الله را مشروط به عدم مداخله آنها در کشمکش های سوریه اعلام کرده است.

گرایش غالب در حکومت لبنان نیز خواهان تغییر رویه از سوی حزب الله است. در این بستر مساعد بود که محمد شطح را ترغیب ساخته بود تا نامه ای را به امضای سیاست مداران و نمایندگان مجلس لبنان برساند و از حسن روحانی بخواهد تا با خلع سلاح حزب الله لبنان موافقت نماید.

اما حزب الله وارد مسیر بی بازگشتی در سوریه شده است. برنامه حزب الله کمک به حکومت سوریه برای شکست مخالفین مسلح و تثبیت حاکمیت خود بر خاک سوریه است. در این میان موقعی حزب الله به فعالیت هایش در مقابله خونین با مخالفین سوری پایان می دهد که یا تلاش ها برای صلح و آتش بس در سوریه به موفقیت برسد یا هزینه های مداخله در جنگ داخی سوریه موقعیت این گروه در عرصه سیاسی لبنان را به خطر بیاندازد.

رصد کردن تحولات در سوریه نشان می دهد که فعلا چشم انداز امیدوار کننده ای برای صلح و خاتمه دادن به جنگ داخلی وجود ندارد. از سوی دیگر تشدید فشار دولت عراق بر گروه های سنی و تشدید فعالیت گروه های تروریستی در عراق نیز تاثیرات منفی خود را بر لبنان گذاشته است.

اما موقعی حزب الله از هزینه فعالیت های خود در سوریه نگران می شود که توانایی مهارو خنثی سازی عملیات های تروریستی بر علیه خودش را از دست بدهد. تا پیش از جنگ داخلی سوریه، حزب الله در داخل خاک لبنان سابقه هماوردی با اسلام گراهای جهادی را نداشت. اما اکنون با معضلی جدی دست و پنجه نرم می کند. نیروی جدیدی که مقابل آن قرار گرفته است از جنس مخالفین سکولار و همسو با غرب نیست.

مقامات حزب الله بر خلاف ترور حسن القیس که مسئولیت آن را به دولت اسرائیل نسبت دادند، در خصوص انفجار اخیر کوشش نمودند تا به طور مبهم نیرویی را مقصر جلوه بدهند که پشت همه حرکت های تروریستی در لبنان است. برنامه انها هدایت موقعیت نگران کننده فعلی به سمت رفع موانع برای تشکیل دولت تازه و ایجاد موازنه قوای جدید در لبنان است.

اما دور از انتظار است که موج انفجار ها در داخل خاک لبنان بدون تغییر مهمی در جنگ داخلی سوریه بزودی پایان پذیرد. در این راستا دو فاکتور مهم، نشست ژنو ۲ و همچنین قدرت حزب الله لبنان بر علبه تهدیدات تروریستی است.

 

منابع:

۶- ر.ک.۵

۷- ر.ک.۵

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.