روس های اسلام پناه

سرمقاله حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان در دفاع از سیاست های روسیه در اوکراین منبع خوبی برای شناخت نگاه اصول گرایان افراطی در سیاست خارجی است. او در این مقاله دولتمردان اعتدال را سرزنش می کند که چرا در هنگام بحرانی شدن روابط اروپا و روسیه برای صدور گاز ایران به اروپا اعلام آمادگی کرده اند . شریعتمداری در مقایسه ای آنها را عامل دشمن خطاب کرده و چنین میگوید :

russia

« حالا اگر بشنوید که برخی از مسئولان محترم کشورمان درپی نجات دشمن از بحران یاد شده هستند چه احساسی پیدا می‌کنید؟! برای تصور دقیق‌تر ماجرا، فرض کنید که تانک‌های دشمن در حال تخریب سنگرهای رزمندگان اسلام و قتل عام آنان هستند ولی ناگهان با مانعی روبرو می‌شوند که آنها را از حرکت باز می‌دارد و یا حرکت آنها را کُند و دشوار می‌سازد. حالا اگر مشاهده کنید افرادی در لباس رزمندگان خودی برای رفع مانع تلاش می‌کنند آیا جز این است که اقدام آنان را در حمایت از دشمن و خیانت به جبهه خودی تلقی می‌کنید؟! البته یک حالت دیگر نیز قابل تصور است و آن این که افراد مورد اشاره را در اوج ساده‌لوحی، بی‌اطلاعی و ناآشنا با ابتدایی‌ترین مسائل جبهه نبرد بدانید و در این صورت بسیار بدیهی است که جای آنان در جبهه نیست و حضورشان چه بخواهند و چه‌نخواهند، فقط به نفع دشمن خواهد بود.

اکنون و بعد از این همه – که همه ماجرا هم نیست – به‌موضوع اصلی این نکته می‌رسیم و آن این که، طی چند هفته اخیر بارها شاهد بوده‌ایم برخی از دولتمردان محترم در مصاحبه‌های داخلی و خارجی خود اعلام کرده‌اند که «ایران برای صدورگاز به اروپا آمادگی دارد»! یعنی به زعم آنان، ایران آماده است با صدور گاز به اروپا، کشورهای اروپایی را از بحرانی که به‌علت قطع صادرات گاز روسیه با آن روبرو شده‌اند، نجات بدهد! این پیشنهادها چه مفهومی غیر از باز گذاشتن دست دشمن برای ادامه وحشی‌گری علیه مردم کشورمان دارد؟ یعنی تلاش به منظور برداشتن مانع از سر راه تانک‌های دشمن و باز کردن راه آنها برای تخریب سنگرهای خودی و تجاوز به حریم میهن اسلامی و مردم آن!»

شریعتمداری خیلی صریح ارتش روسیه و جدایی طلبان شرق اوکراین را در جایگاه رزمندگان اسلام قرار داده که دولت باید به صورت کامل از آنها حمایت کند تا به زعم وی هیمنه غرب شکسته شده و از زور گویی و قلدری دست بردارد. او طبق سنت همیشگی اش با تحریف وقایع خواست مردم اوکراین را به حاکمیت اروپایی- آمریکایی انقلاب نارنجی نسبت داده و تجاوز نظامی روسیه به شبه جزیره کریمه را به خواست مردم آنجا تقلیل داده است.

شدت بی اطلاعی و تصویر پردازی خلاف واقع وی تا جایی است که می گوید دولت روسیه در واکنش به تحریم اتحادیه اروپا صدور گاز به اروپا را تحریم و متوقف کرد! در حالی که تا کنون روسیه نه تنها چنین نکرده است بلکه با جلوگیری از پاره شدن رشته گفتگو ها و عبور نکردن از خطوط قرمز غرب کوشیده جلوی تصویب تحریم های کمر شکن را بگیرد.

در واقع شریعتمداری آرزو هایش را به جای اقدامات روسیه قرار داده تا با توقف صادرات گاز به اروپا باتلاقی برای اتحادیه اروپا درست کند که از دید وی به دلیل اعمال تحریم های ظالمانه و وحشیانه دشمنان تابلو دار مردم ایران هستند .

او برای تمام ایرانیان مسلمان و غیر مسلمان که همت و غیرت مذهبی و ملی دارند تجویز می کند تا از بحرانی شدن وضعیت اروپا اظهار خوشحالی کنند !

مطلب شریعتمداری ضمن اینکه جهت گیری بخش تند روی حکومت در بحران اوکراین را نشان می دهد و تاکید زیاد آنان بر پشتیبانی از روسیه را آشکار می سازد ، فرصت خوبی برای تجزیه و تحلیل رفتار متوهمانه و خطرناک این طیف در سیاست خارجی نیز است.

دیدگاه حسین شریعتمداری که آشکارا با دکترین نه شرقی و نه غربی ادعایی آیت الله خمینی تعارض دارد ، گویای شیفتگی اصول گرایان تند رو به همراهی استراتژیک با شرق نیز است. در واقع دیدگاه راهبردی مطلوب خامنه ای در مناسبات جهانی بر نگاه و تکیه به شرق استوار است.

این دیدگاه که لطمات و آسیب های جدی بر منافع ملی کشور زده و از این دیدگاه تفاوتی با بد خواهان میهن ندارد ، در عرصه جهانی چندان مناسبات ایدئولوژیک وعقیدتی را در نظر نمی گیرد . حتی تا جایی پیش می رود که شریعتمداری حمله روسیه به کریمه و تلاش برای بی ثبات کردن اوکراین و تهدید به قطع ارسال گاز به اروپا دست را انتقام الهی توصیف می کند که از آستین روسیه بیرون آمده است!!

توجیه مذهبی و ایدئولوژیک امری که از اساس با مبانی عقیدتی مطروحه در تضاد است تنها به اصول گرایان ولایی ایرانی محدود نمی شود. پوتین نیز بعد از ملاقات با خامنه ای مدعی شد همه نشانه های مسیح را در چهره خامنه ای مشاهده کرده است. در حالی که حکمرانی در روسیه کنونی نیز مانند حکومت های غربی مبنای غیر دینی دارد .

این جریان مبنای سیاست خارجی نظام در جهان دو قطبی را در تقابل و دشمنی سرسخت با غرب و تقویت بنیاد گرایی اسلامی می داند و از این زاویه پیوند راهبردی با جریانات مقابل غرب در دنیا را تجویز می نماید. از این رو قیود ایدئولوژیک و عقیدتی در همکاری های تاکتیکی و راهبردی آنها با شرق در نظر گرفته نمی شود. لذا از این منظر تفاوتی مهم بین مشی آیت الله خمینی و خامنه ای وجود دارد . بنیانگذار جمهوری اسلامی حساستش به شرق کمتر از غرب نبود.

گرایش های تند رو در جمهوری اسلامی در طول سه دهه گذشته خواهان قرار گرفتن در بلوک ضد غرب در جهان بوده اند و اینک نیز روی تشدید بحران غرب وروسیه سرمایه گذاری کرده اند تا ماجراجویی های خود را با هزینه های کمتر ادامه بدهند.البته برخورد آنها تابعی از ابتلا به پارانوئیای براندازی غرب نیز است.

اما در مقابل بخشی از کارگزاران جمهوری اسلامی قرار دارند که بعد از کسب تجربه متوجه اهمیت رابطه خوب با غرب و در عین حال برقراری رابطه متوازن با شرق شده اند. منافع ملی ، عزت کشور ، رفاه مردم و پیشرفت میهن نیازمند رابطه خوب و سازنده با جهان غرب در چارچوب منافع متقابل است. همچنین از شکاف غرب و شرق باید برای کسب امتیازات بیشتر استفاده کرد.

انعقاد قرار داد صادرات گاز به اروپا با میانجیگری ترکیه فرصت مغتنم و بسیار ارزشمندی برای کشور است که منافع آن دراز مدت بوده و همچنین عمق استراتژیک و مزیت های ساختاری و ژئو پلتیک ایران را توسعه می دهد.

دولتمردان اعتدال به درستی در این مقطع از تمایل ایران به صدور گاز به اروپا سخن گفته اند. این دیدگاه به تمامی با حس وظیفه شناسی در برابر وطن و تعهد به منافع ملی تناسب دارد. هدف نجات اروپا نیست بلکه استفاده از فرصت ایجاد شده برای بازار یابی است. ایران نفعی در شکست و بحرانی شدن اوضاع در اروپا ندارد.

آن کسی که از پشت سنگر های سربازان ایرانی را هدف قرار داده امثال شریعتمداری ها هستند که در برخی حوزه ها دشمنان ملت ایران را در سپهر تاریخی روسفید کرده اند. اما مشکل بزرگ نگاه اصول گرایان افراطی ،نگاه دشمن پندار در سیاست خارجی است. در روابط دییلماتیک دوست و دشمن دائمی معنا ندارد. باید از هر فرصتی و رابطه ای برای ارتقاء منافع ملی بهره جست.

البته دیدگاه امثال شریعتمداری در بین اصول گرایان نیز در اقلیت است. چهره های اصلی اصول گرایان سنتی و عملگرا خواهان بی طرفی در بحران اوکراین شدند. وزارت خارجه نیز تا کنون چنین عمل کرده و در جلسه مجمع عمومی سازمان ملل در این خصوص غیبت کرد و حاضر به حمایت رسمی از ضمیمه شدن کریمه به روسیه نشد.

ولی با این وجود حکایت شیفتگی به اردوگاه ضد غرب در جمهوری اسلامی ادامه دارد . دولت در سایه ، گرایش های تند رو وسپاه به همکاری راهبردی با روسیه و دیدگاه های چپ سنتی و ضد امپریالیستی تمایل دارند. حفظ پارادایم خصومت با غرب و بخصوص آمریکا آنها را به این سمت می راند.

در عین حال گرایش غرب گرا در داخل جناح های حکومتی نیز در حال رشد است که تداوم سیاست غرب ستیزی را با چالش مواجه می سازد. نتیجه رویارویی شرق گرایان وغرب گرایان گرایش به سمت تنش زدایی در سیاست خارجی در مقطع کنونی است.

از این زاویه برخورد شتابزده و سطحی شریعتمداری قابل تحلیل است که چگونه عنان اختیار از دست داده و از نگرانی دیدگاه های ضد منافع ملی و روس شیفتگی اش را عریان ساخته است.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.