بحران آب و خطر درگیری‌های خشونت بار در ایران

بحران آب در ایران رو به وخامت است. این مساله فقط به کمبود و یا قطع آب در روز‌های پر مصرف، فشار بر کشاورزان، نابودی محیط زیست و تاثیرات اقتصادی محدود نمی‌شود، بلکه پیامد‌های مهمی در عرصه امنیت داخلی و خارجی دارد. به عبارت دیگر اگر چشم انداز مناسبی برای حل کمبود و یا حداقل جلوگیری از روند افزایشی آن ترسیم نشود، آنگاه منازعات منطقه‌ای بر سر دستیابی به حوزه‌های آبی مشترک از منابع مهم بی‌ثباتی و نا‌امنی در کشور خواهد بود. این منبع حتی پتانسیل آن را دارد که موجی از خشونت و درگیری‌های مخرب بین شهرها و یا استان‌های همجوار را در ایران پدید آورده و به همبستگی ملی و اجتماعی آسیب بزند.

10583979_346338002189879_338996276907734213_n

بررسی واکنش‌ها و فعالیت‌هایی که در فضای واقعی و مجازی در خصوص اختلاف نظر در حوزه توزیع آب بین استان‌های چهار محال بختیاری و اصفهان در جریان است، نمونه روشنی است که ادامه شکاف موجود می‌تواند به جاهای باریکی برسد.

فعالان بختیاری و دوست داران محیط زیست در استان چهار محال بختیاری با راه اندازی کمپین و فعالیت‌های ترویجی انتقال آب منابع آبی کوهرنگ و چهار محال بختیاری به صورت گسترده به اصفهان را موجب بهره برداری جریان‌های سرمایه‌دار و تجاری در اصفهان می‌دانند. آن‌ها برعکس بر تامین نیازهای استان به عنوان اولویت نخست و سپس انتقال آب مازاد به اصفهان تاکید دارند.

فعالان اصفهانی با نگرانی از عواقب گسترده و دراز مدت کمبود آب در حوضه آبریز زاینده رود بر بهره برداری از تونل دوم و سوم کوهرنگ علاوه بر زاینده رود طبیعی و تونل اول کوهرنگ، تاکید دارند. دولت یازدهم تکمیل اجرای طرح دوازه ساله تونل بهشت‌آباد و تونل گلاب دو را متوقف کرده است. تصویب طرح تونل بهشت آباد بعد از سفر خامنه‌ای به اصفهان در سال ۱۳۸۰ مورد موافقت دولت قرار گرفت.

سقائیان‌نژاد شهردار اصفهان با توجه به مشکل حاد آب در اصفهان که منجر به قطع اضطراری آب و توزیع آب توسط تانکرهای استانداری در محله‌ها شده است، گفت: «صبر مردم اصفهان در زمینه آب رو به پایان است و متاسفانه مسوولان وزارت نیرو هنوز متوجه این موضوع نشده‌اند.»

وی ادامه داد: «لغو طرح تونل بهشت آباد پس از مصوبه دفتر رهبری و ۱۲ سال کار مطالعاتی جای سوال دارد.»

او همچنین با اشاره به اجرایی نشدن سد گوکان اظهار کرد: «این سد نیز مصوبات سفر رهبری به استان اصفهان را داشت ولی اجرایی نشد، در حالی که می‌توانست سالیانه حدود سه میلیارد متر مکعب آب را از رودخانه‌های ماربین و آب ملخ به اصفهان بازگرداند که باید دوباره مورد بررسی قرار گیرد.»

سقائیان‌نژاد ضمن انتقاد از این‌که برخی مسوولان وزارت نیرو درک کافی از مشکل آب اصفهان ندارند، خطاب به رئیس جمهور گفت: «پیش از آن که در کل کشور حاشیه ایجاد شود و نارضایتی مردم اصفهان همه‌گیر شود چاره‌اندیشی کنید.»

جمعی از مسوولان سابق و فعلی اصفهان از جمله وزراء و مدیران ارشد پیشین، استانداران ادوار اصفهان و سایر مقامات کشور، معاونین ادوار استانداری، نمایندگان ادوار و فعلی مجلس شورای اسلامی، فرمانداران ادوار استان اصفهان، مدیران اسبق جهاد و کشاورزی، مدیران کل صنایع و محیط زیست و منابع طبیعی، شهرداران ادوار اصفهان، اعضای شوراها ادوار و فعلی اصفهان طی نامه‌ای به حسن روحانی خواستار رعایت حقوق مردم اصفهان در بهره برداری از منابع آبی شدند.

در بخشی از نامه آن‌ها آمده است: «رویه دولت پیشین و اعلام رئیس جمهور وقت در سفر استانی به چهارمحال و بختیاری مبنی بر اینکه “هر آنچه آب هست از آن شما (بالادست) و در صورت آب مازاد، دیگران بردارند” و ادامه همان رویه در دولت تدبیر و امید در خصوص تصرف حقابه قانونی حقابه‌داران طوماری و سهمابه بران تا مقطع تصویب قانون توزیع عادلانه آب و حقابه زیست محیطی تالاب و حقابه قانونی دارندگان حق اشتراک برای تأمین تخصیص‌ها و تعهدات دولت خلاف قانون است.

با استقرار دولت یازدهم، امید به اصلاح وضعیت موجود پدید آمد. با تصویب اقدامات ۹ ماده‌ای شورای‌عالی آب مورخ ۹۲/۱۰/۴ راهکارهای مناسبی جهت اصلاح مدیریت منابع آب زاینده رود تدوین شد. ولیکن امروز که بیش از هفت ماه از تصویب آن می‌گذرد عدم اجرا و نقض مفاد آن توسط وزارت نیرو، امید به تدبیر دولت یازدهم برای مقابله با بحران آب در حوضه زاینده رود را به یأس تبدیل کرده است.

مدیریت یکپارچه حوضه زاینده‌رود، جلوگیری از بارگذاری جدید در بالادست رودخانه، کنترل برداشت‌ها، تغییر الگوی کشت، تعیین حقابه‌های کشاورزان و حقابه زیست‌محیطی، فرازهایی از مصوبه هستند که مغفول مانده است. دو طرح اجرای تونل بهشت‌آباد به شماره طبقه‌بندی ۴۰۱۰۱۲۰۰۰ برای تأمین آب شرب اصفهان، یزد وکرمان و همچنین تونل گلاب -۲ به شماره طبقه‌بندی ۴۰۲۰۰۰۰۰ برای انتقال آب شرب تعدادی از شهرها و روستاهای استان اصفهان کاملا متوقف شده است. این دو طرح در دولت دهم در قالب برنامه‌های مصوب وزارت نیرو با کمک مدیریت استان و مبنای ملی شروع گردیده بود، لیکن در ماه‌های اخیر توسط وزارت نیرو رسما تعطیل شده است.»

کمپینی نیز توسط فرید صلواتی تحت عنوان ناقوس سقوط اصفهان برای نجات اصفهان و زاینده رود به راه افتاده است. امیرعباس سلطانی نماینده بروجن و سید سعید زمانیان نماینده مردم شهرکرد نیز مدعی هستند وقتی به محل کارگاه احداث تونل گلاب-۲ رفته بودند در کمال تعجب مشاهده کردند که این پروژه بدون اطلاع دولت در حال پیگیری است!

آن‌ها می‌گویند حمید چیت‌چیان وزیر نیرو نیز که از این اقدام مسوولان استان اصفهان و شرکت آب منطقه‌ای استان اصفهان ناراضی بوده، طی تماسی با محمد حاج رسولی‌ها مدیرعامل شرکت مدیریت منابع آب کشور، دستور برکناری رئیس آب منطقه‌ای اصفهان را صادر می‌کند.

سید سعید زمانیان همچنین اظهار داشت: «مسوولان استان اصفهان در نظر دارند برای رفع مشکل کم آبی منطقه خود، از حاشیه سد تنظیمی در کنار زاینده رود، بستر رودخانه را تغییر داده و با بردن آب سد تنظیمی به داخل تونل در دست احداث، رضوانشهر و تیران و نجف‌آباد را آب‌رسانی کنند!» به باور وی استان اصفهان در قیاس با مناطق همجوار توسعه نامتقارن داشته است و مسوولان استان اصفهان را متهم می‌سازد به فکر منافع ملی نیستند و طوری رفتار می‌کنند که انگار برای خود دولتی مجزا تشکیل داده‌اند.»

برخی از نیروهای بختیاری با مانور دادن بر نقش تاریخی این ایل در نهضت مشروطه از ادبیات حماسی برای جلوگیری از اجرای طرح تونل‌های فوق استفاده کرده و تهدید می‌کنند که نمی‌گذارند تونل‌ها راه بیفتد.

البته کارشناسان محیط زیستی نیز نسبت به عواقب مخرب این انتقال در تغییر اکو سیستم منطقه هشدار می‌دهند. منتها کمبود آب زاینده رود باعث خشک شدن بخشی‌هایی از تالاب گاوخونی شده و با تداوم روند فعلی تالاب فوق به بیابان تبدیل می‌گردد!

داوری در خصوص این‌که حق با کدام طرف است و ارزیابی فنی، زیست محیطی و اقتصادی چه می‌گوید، خارج از حوصله این مطلب است. بلکه بر ضرورت چاره جویی برای حل این مشکل و مشکلات مشابه تاکید دارد. مسوولان و فعالان سیاسی و مدنی ایران نسبت به خطری که مشکلات در حوزه تامین آب و کمبود منابع آبی برای امنیت کشور ایجاد می‌کند، توجه کافی را ندارند.

دولت‌ها پیش و بعد از انقلاب فقط در حد اداره وضع موجود به مساله پرداخته و نگاه راهبردی و برنامه مستمر برای حل مساله نداشتند. برنامه‌هایی که نیز اجرا شده مانند سد سازی بی‌رویه و مدیریت غلط سازه‌های آبی مشکلات را تشدید کرده است.

تداوم وضعیت کنونی و تشدید رویارویی‌ها بین مناطق همجوار که بر سر منابع کمیاب آب رقابت دارند، هسته‌های برخورد‌های خشونت آمیز منطقه‌ای را در درون خود می‌پرورد و آینده‌ای خطرناک را ترسیم می‌نماید.

اتفاقی که در خصوص درگیری کشاورزان شرق اصفهان با نیروهای امنیتی و جیره‌بندی شدن آب یزد برای چند روز رخ داد می‌تواند در ابعاد خیلی وسیع‌تری رخ دهد و این بار فقط درگیری بین نیروهای اصفهانی و یا ساکنان استان چهار محال بختیاری با نیروی‌های امنیتی و انتظامی نخواهد بلکه کشاورزان و مردم هر دو استان و بخصوص روستائی‌ها به جنگ و منازعه خونین با یکدیگر خواهند پرداخت و بدین ترتیب امنیت و ثبات کشور تضعیف شده و افزایش خصومت‌ها و درگیری‌های منطقه‌ای به همبستگی ملی آسیاب‌های جدی می‌زند که جبران آن کار سختی است.

این مساله پتانسیل بالایی برای بسیج همه ساکنان استان مستقل از گرایش‌های سیاسی و فرهنگی دارد تا حول تامین نیازهای آبی وحدت یافته و به منازعه با جریان رقیب بپردازند. نامه مسوولان اصفهان که اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان در کنار هم قرار گرفتند، مورد روشنگری در این خصوص است. حق آب وقتی برجسته شود در هر استانی، اپوزیسیون و حکومتی، مذهبی و غیر مذهبی نمی‌شناسد و همه را برای دفاع از حق منطقه همبسته می‌سازد.

مردم خوزستان نیز نسبت به انتقال آب کارون به جاهای دیگر حساسیت دارند. در هر جای دیگر ایران نیز که بر سر آب رقابت بوجود بیاید و منابع و راه حل های موجود تامین کننده نیازهای همگان نباشد، درگیری‌های مشابهی رخ خواهد داد.

در حال حاضر هفت شهر بزرگ کشور،تهران، اصفهان، کرمان، قزوین، همدان، کرج و تبریز به لحاظ تامین منابع آبی در بین وضعیت قرمز و وضعیت سر به سر در حال نوسان هستند.

ازاین رو پرداختن به مساله بحران آب و به‌خصوص عواقب وخیم امنیتی آن از بایستگی زیادی برخوردار است.

 

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.