بحران آب اصفهان و حق مسلم هسته‌ای

بحران آب در استان اصفهان و خشک شدن زاینده رود در شهر اصفهان ریشه در گسترش مراکز صنعتی و تحقیقاتی در این منطقه بدون توجه به پیامد‌های آن بر ساختار آبی منطقه است. البته معضل اصلی شیوه‌های سنتی و فرسوده کشاورزی است که چندین برابر آب مورد نیاز برای کشت را صرف کرده و در نهایت محصول تولیدی متناسب با آب مصرف شده نیست. اما توسعه صنعتی بدون توجه به آینده نگری و ملاحظه جنبه‌های محیط زیستی عاملی مهم در معضل کنونی آب در مناطق مرکزی ایران است.

10557654_271038093091924_3513509325665814463_o

در این راستا اختلاف و بحث پیرامون پروژه‌های احداث  تونل‌ها گلاب دو و بهشت آباد کماکان  ادامه دارد و می‌تواند منجر به رویارویی مردم استان‌های چهار محال بختیاری و خوزستان با استان اصفهان شود. طبق این پروژه‌ها قرار است که آب از تونل بهشت آباد در شهرستان اردل و گلاب ۲ از زاینده رود بختیاری به اصفهان منتقل شده و مصارف شرب، کشاورزی و صنعتی در استان‌های اصفهان، یزد و کرمان تامین گردد.

تونل بهشت ‌آباد با ظرفیت انتقال سالانه یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون متر مکعب، در سال ۱۳۸۵ علنی شد. در سال ۸۸ حدود ۴ میلیارد تومان اعتبار برای مطالعه و اجرا گرفت. در سال ۱۳۹۰ با نظر نامجو وزیر نیرو کلنگ آن زده شد و روند اجرای آن با سرعت کندی ادامه دارد.

تونل گلاب دو در ادامه گلاب ۱ با طول ۱۷ کیلومتر قرار است آب را نزدیکی روستای گلاب در حوالی تیران و کرون آورده و برای آن  تصفیه خانه‌ای احداث شود تا آب آن برای تامین  کمبود آب شرب  تمام شهرستان‌هایی که از آب زاینده رود استفاده می‌کنند، بهره برداری گردد.

اما از ابتدا مسوولان و فعالان مدنی و زیست محیطی استان‌های چهار محال بختیاری و خوزستان به مخالفت جدی پرداخته و اجرای این طرح‌ها را متضمن آسیب‌های سنگین و جبران ناپذیر به اکو سیستم و کشاورزی  مناطق بومی دانستند که باعث می‌شود بخشی از منطقه خشک شده و طوفان‌های شنی پدید آید. آنها می‌گویند در این طرح‌ها فقط منافع استان اصفهان و به بیان دقیق‌تر منافع شرکت‌های صنعتی و صاحبان سرمایه دیده شده و ملاحظات استان‌های مبدا و کسانی که به طورطبیعی از مزایای منابع آبی یاد شده برخوردار هستند، رعایت نشده است. آنها همچنین می‌گویند به لحاظ قانونی نیز اجرای پروژه‌های فوق تشریفات لازم را طی نکرده‌اند. طرح‌های مزبور از ناحیه کارشناسان نیز مورد ایراد قرار گرفته‌اند. همچنین پیامد‌های مخرب زیست محیطی از اصلی‌ترین نگرانی‌ها  هستند.

مقامات و فعالان اصفهانی معتقد هستند این طرح‌ها بعد از سفر رهبری تصویب شده‌اند و دولت موظف به اجرای آنها شده است و از فایده‌مندی و توجیه اقتصادی و فنی طرح‌ها دفاع می‌کنند.

نتیجه اختلافات در دولت یازدهم منجر به جلسات متعدد بین وزرای نیرو و کشور و استانداران چهار استان اصفهان، خوزستان، یزد و چهارمحال و بختیاری برای رفع مشکلات احداث این تونل‌های انتقال آب شد و در نهایت در شورای‌عالی آب مصوب گردید که احداث تونل گلاب ۲ متوقف شود تا کار کارشناسی بیشتری انجام گیرد. همچنین قرار شد احداث تونل بهشت‌آباد مجددا ارزیابی و روش جدیدی برای اجرای آن جایگزین شود.

اما مصوبه‌های فوق اجرا نشدند و اخیرا اظهار نظر یکی از مقامات سازمان محیط زیست که احداث تونل گلاب دو نیازی به اخذ مجوز زیست محیطی ندارد سطح تنش را بالا برده است.

در حالی که سازمان محیط زیست در سال ۱۳۸۶ ایرادات زیادی به احداث تونل بهشت آباد گرفته بود. فعالان مدنی و دولتی استان چهار محال بختیاری نگران هستند که پافشاری بر اجرای تونل‌های فوق و تصمیم گیری‌های مخفیانه و محرمانه منافع دراز مدت استان و بخصوص اکوسیستم  آن را به خطر انداخته و بخشی از رودخانه‌های آن خشک گردد. در این صورت زندگی  بخشی از مردم این استان تباه شده و بحران کم آبی در چهارمحال بختیاری اعم از شرب و کشاورزی پدید می‌آید.

در عین حال بحران کمبود آب در اصفهان نیز جدی است. رشد اقتصادی کشور نیز نیازمند  پاسخ به نیازهای آبی صنعتی در اصفهان است. اما حل این مشکل نیاز به راه حال‌های فرابخشی دارد تا با جامع نگری و در نظر گرفتن ملاحظات دراز مدت تصمیم‌هایی گرفته شود که منافع همگان را در تامین نماید. وضعیت فاجعه بار دریاچه ارومیه هشداری است تا از اجرای طرح‌های آب رسانی شتاب‌زده و فاقد کارشناسی  و به‌خصوص  انتقال غیراصولی و غیرعلمی آب اجتناب شود.

مساله اصلی در بحران آب الگوی مصرف در کشور است. تقریبا کل مصرف آب در کشور در حدود ۱۰۰ میلیارد متر مکعب است. از این رقم تقریبا ۹۲ درصد صرف مصارف کشاورزی می‌شود. مجموع مصرف بخش شرب، محیط زیست و بهداشت نزدیک به ۵ درصد است. صنعت و معدن نیز نزدیک به ۳ درصد از منابع آبی کشور را به خود اختصاص  داده‌اند.

در واقع معضل اصلی آب در کشور شیوه‌های کشاورزی منسوخ و ناکارآمد است که آب را به‌صورت غیر‌بهینه و فاقد صرفه اقتصادی استفاده می‌کنند. تغییر در الگوی تامین آب در بخش کشاورزی تحولات انقلابی در وضعیت آبی کشور ایجاد می‌کند. میزان هدر رفتن آب در ایران در حدود ۳۰ درصد است که یکی از بالاترین رقم‌ها در دنیا بوده و برای کشوری چون ایران که نزدیک ۶۰ درصد قلمرو آن از مناطق خشک و کم آب تشکیل شده است،  عواقب فاجعه باری دارد.

میزان مصرف سرانه آب در ایران نیز خیلی بالا است و نزدیک به هشتاد درصد بیش از  متوسط مصرف سرانه در دنیا است.

بنابراین تغییر در مدیریت تقاضا و مصرف  پتانسیل بالایی در حل مشکلات آبی کشور داشته و به مراتب راه حل بهتری در مقایسه با  پروژه‌های انتقال آبی است که اکو سیستم را به‌هم زده و عواقب مخرب درازمدت زیست محیطی، اجتماعی، اقلیمی، سیاسی و امنیتی دارد.

اما استان اصفهان به عنوان یکی از بزرگترین قطب‌های اقتصادی ایران شرایط خاصی دارد. کمبود آب شرب کنونی در استان اصفهان ارتباط نزدیکی با توسعه صنعتی دارد. در سالیان گذشته ایجاد مراکز مهم صنعتی چون ذوب آهن و فولاد مبارکه و غیره بر پایه این تصور بوده است که آب زاینده رود برای تامین نیازهای آبی کافی است.

اما تغییرات اقلیمی، خشک‌سالی‌های پیاپی و افزایش جمعیت و همچنین ازدیاد مصرف در حوزه‌های بالا دستی باعث شده رود خانه زاینده رود نه تنها تامین کننده نیازها نباشد بلکه در محدوده شهر اصفهان در اکثر ماه‌ها خشک شده و بحران کم آبی پیش بیاید. البته خشک‌سالی‌های پیاپی باعث کاهش سطح بارش در استان چهارمحال بختیاری  نیز شده و بخشی از مناطق این استان از آب از طریق تانکر توزیع می‌شود.

در اصل کمبود آب در استان اصفهان به خاطر گسترش مصارف صنعتی، استقرار صد‌های واحد تولیدی کوچک و بزرگ در حاشیه زاینده رود، تخصیص‌های نا متناسب آب بدون توجه به توان اکولوژیک و روش‌های غلط و پرمصرف در کشاورزی است. فیلم زیر در این خصوص روشن‌گر است که نشان می‌دهد زاینده رود حتی تا نزدیکی‌های شهر اصفهان جریان دارد ولی در مسیرش در محدوده استان اصفهان به دلیل وجود کانال‌های انتقال آب به سمت شالیزارها و کارخانه ذوب آهن و فولاد مبارکه و یزد و کارخانه سیمان و …  به شهر اصفهان نمی‌رسد.

برای تماشای فیلم در اینجا کلیک کنید.

در این میان مرکز هسته‌ای اصفهان نیز در فهرست مراکز صنعتی و معدنی استان اصفهان قرار دارد که نیازهای آبی آن در حال گسترش است.

توجه به این مساله در عدم اهتمام حکومت به نیازهای اصلی کشور روشن‌گر است. نخست سرمایه گذاری بالای حکومت در زمینه انرژی هسته‌ای که هزینه‌های سنگینی را بر کشور تحمیل کرده است در هرم نیازهای با اولویت کشور جایگاهی ندارد. اما آب به لحاظ تامین حق زندگی مردم و تبعات سیاسی، اجتماعی، توسعه‌ای و زیست محیطی در رده‌های بالا قرار دارد. اما توجه و برنامه‌ریزی حکومت در حوزه معضلات آبی قابل مقایسه با  برخورداری از انرژی هسته‌ای نیست.

حکومت ملاحظات امنیتی خود در پروژه هسته‌ای را در تعارض با منافع ملی و مسائل اصلی کشور جلو برده است. اما به‌طور خاص تاسیس و گسترش مراکز هسته‌ای در اصفهان و نطنز نیز به نوبه خود در تشدید بحران آب بی‌تاثیر نبوده است.

در حال حاضر کل مصرف آب استان اصفهان شش میلیارد متر مکعب است. نزدیک به پانصد میلیون مترمکعب مصرف آب شرب و بهداشتی است که تقریبا معادل ۸ درصد کل مصرف آب است.  با بهبود شیوه‌های آبیاری، کاهش مصرف و تقلیل اتلاف آب می‌توان  در چارچوب منابع آبی موجود نیاز آب شرب و بهداشتی را  تامین نمود.

در سال ۱۳۸۵ مصرف  آب مرکز هسته‌ای اصفهان (کارخانه UCF) که کیک زرد را به  هگزافلوراید اورانیوم (UF6)، اورانیوم فلزی و اکسید اورانیوم  تبدیل می‌کند در حدود ۶/۵۰۰/۰۰۰ (شش میلیون و پانصد هزار) متر مکعب بوده است.(۱) در آن سال تعداد سانتریفوژ‌های فعال از چند صد تا تجاوز نمی‌کرد. اما در حال حاضر که نزدیک به ده هزار سانتریفوژ کار می‌کند. میزان تولید هگزا قلوراید اورانیوم در سال ۱۳۸۵  از چند صد کیلو فراتر نمی‌رفت اما اکنون در حد ده تن است. بنابراین مصرف آب تاسیسات هسته‌ای اصفهان چندین برابر شده است.

در  تخمینی کلی می‌توان  حدس زد که میزان مصرف آب در مرکز هسته‌ای اصفهان در حال حاضر در حد ده درصد  نیاز آب شرب  و بهداشتی استان اصفهان است. با توجه به برنامه حکومت در زمینه توسعه قابلیت‌های هسته‌ای این رقم روند صعودی پیدا خواهد کرد.

البته میزان مصرف آب برای مقاصد هسته‌ای در استان اصفهان هنوز کمتر از یک درصد مصرف کل منابع آبی در این استان است. اما جمع همین پروژه‌ها که بدون توجه به مشکلات تامین آب تعریف شده و توسعه پیدا می‌کنند، در درازای زمان بحران کنونی آب در اصفهان را پدید آورده است.

حل این مشکل نیازمند نگاهی جامع  و تمرکز بر تغییر الگوی مصرف آب در کشور و به‌خصوص استان اصفهان است. همچنین  تاسیس مراکز صنعتی جدیدی نیز باید مشروط به تامین نیاز‌های آبی آنها و عدم تاثیر منفی در ساختار توزیع آب گردد.

منبع :

مطالعات منابع و مصارف آب حوزه زاینده‌رود، مطالعات مرحله اول، جلد نهم صنعت

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.