معرفی نیلی احمدآبادی و عقب‌نشینی نسبی روحانی

حسن روحانی بعد از گذشت دو ماه سرانجام محمود نیلی احمد آبادی را برای تصدی ریاست وزارت علوم به مجلس معرفی کرد. نیلی احمدی آبادی فرد شناخته شده‌ای در عرصه سیاسی و مدیریتی ایران نیست. بالاترین پستی که وی تا کنون داشته سرپرستی چند ماهه دانشگاه تهران بوده است.

0,,18012161_303,00

سوابق نیلی احمد‌آبادی

محمود نیلی احمدآبادی متولد ۱۳۳۵ در شهر اصفهان است. در سال ۱۳۶۰ مدرک لیسانس مهندسی مواد را کسب می‌نماید. سپس تحصیلات خود درمقطع کارشناسی ارشد را در دانشگاه صنعتی شریف در گرایش شناسایی و انتخاب مواد در سال ۱۳۶۷ به پایان رسانده و مدرک دکتری را در سال ۱۳۷۳ از دانشگاه توهوکو ژاپن درسال ۱۳۷۳ دریافت کرده است. وی در حال حاضر استاد رسمی و تمام وقت دانشکده مهندسی متالورژی و مواد دانشگاه تهران است. تدریس در دانشکده فنی از سال ۱۳۷۳ تاکنون، مسوول بخش جهاد دانشگاهی دانشگاه شیراز در نیمه اول دهه شصت، معاونت فنی و پژوهشی نیروی هوایی سپاه پاسداران، مدیریت قطب علمی مواد با کارایی بالا، عضو هیئت تحریریه نشریه مهندسی متالورژی, معاونت آموزشی گروه متالورژی دانشگاه تهران، نایب رئیس انجمن مهندسی متالورژی، معاون آموزشی معاون پژوهشی دانشکده فنی، رئیس پردیس دانشکده‌های فنی، استاد نمونه دانشگاه تهران ۱۳۸۲ ، ۱۳۸۳ و سرپرستی دانشگاه تهران از خرداد ۱۳۹۲بخشی از سوابق مهم وی است.

نیلی احمد آبادی از سوابق علمی برجسته‌ای برخوردار است. در کارنامه علمی وی مواردی از قبیل انتشار ۷۵ مقاله در مجلات علمی ISI ، انتشار ۹۰ مقاله در کنفرانس‌های مختلف، داوری ۵۰ مجله ISI ، کسب رتبه دوم پژوهش کاربردی در جشنواره بین‌المللی خوارزمی، استاد نمونه دانشگاه تهران، مجری بیش از ۳۰ پروژه پژوهشی و دریافت جایزه بین‌المللی COMSTEC قابل مشاهده است. نیلی احمدی آبادی روابط نزدیکی با محمد فرجی دانا وزیر قبلی علوم دارد که در ۲۹ مرداد توسط مجلس نهم استیضاح شد و موفق به کسب رای اعتماد مجدد نگشت. فرجی دانا دو ماه قبل از خروجش از وزارت علوم علی‌رغم مخالفت اصول‌گرایان ، نیلی احمد آبادی را به سرپرستی دانشگاه تهران انتخاب نمود.

غلامعی حداد عادل اعلام کرد این انتخاب تنش بین مجلس و وزیر علوم را افزایش داد. برخی از گزارش‌ها نیز حاکی بود که شورای‌عالی انقلاب فرهنگی نظر مساعدی نسبت به نیلی ندارد. علی‌رغم گذشت بیش از چهار ماه هنوز حکم ریاست وی توسط شورای‌عالی انقلاب فرهنگی صادر نشده است. نیلی سوابق سیاسی شناخته شده و مشهوری ندارد. وی متعلق به طیف اصلاح‌طلب است. هیچ‌گاه فعال سیاسی نبوده اما از گذشته به جناح چپ نزدیک بوده و از دوران اصلاحات به بعد نیز با این حرکت همراهی کرده است. در سال ۱۳۸۸ او در تحصن‌ها و تجمعات اعتراضی در دانشگاه تهران نسبت به تقلب در انتخابات ریاست جمهوری دهم حضور داشت. همچنین در آذر ۱۳۸۸ نام وی در بین امضا کنندگان نامه سرگشاده ۸۸ استاد دانشگاه تهران به رهبری در اعتراض به تجمع برخی دانشجویان اصول‌گرا در روز ۱۶ آذر سال ۸۸ در دانشگاه تهران قرار داشت.

ویژگی‌های نیلی احمدآبادی

در کل وجهه علمی و آکادمیک نیلی بر چهره سیاسی او برتری آشکاری دارد و در واقع وی را باید جزو چهره های علمی و آکادمیک دانشگاه دانست که ویژگی سیاسی کم رنگی دارند و در صحنه دفاع از آزادی های آکادمیک و سنت روشن‌گری دانشگاه کارنامه خاصی ندارند. اما نیلی احمدی از مقطعی که در دانشگاه تهران در قالب هیات علمی مشغول به کار شده است با نیروهای مدافع دانشگاه بسته و الگوی اقتدار‌گرایی در مدیریت دانشگاه‌ها مرزبندی داشته و از مدافعان سنت نقادی در دانشگاه بوده است.

اما رویکرد اصلاح‌طلبانه وی محافظه کار بوده و فعالیت‌های چشمگیر و خاصی در زمینه دفاع از حقوق دانشجویان و پرنسیب‌های دانشگاهی در سابقه او وجود ندارد. او در کل ویژگی‌هایی مشابه رضا فرجی دانا دارد. نقطه عزیمت و خاستگاه هر دوی آنها یکسان است.

هر دو از دانشگاه شیراز شروع کرده‌اند. در واقع نیلی احمد آبادی موقعیتی همسان فرجی دانا در هنگام معرفی به مجلس ششم برای وزارت علوم را دارد. اما در عین حال تفاوت مرتبه وی با فرجی دانا شبیه فاصله فرجی دانا با جعفر توفیقی و جعفر میلی منفرد است.

ارزیابی تصمیم روحانی

بر این اساس می‌توان نتیجه گرفت روحانی با انتخاب نیلی احمد آبادی گامی به عقب برداشته است و تحت تاثیر فشارهای اصول‌گرایان و مجلس انتظاراتش از مدیریت دانشگاه‌ها و تحقق تحولات در مراکز آموزش‌عالی کشور را کاهش داده است. انتخاب محمد علی نجفی انتظارات دانشجویان و دانشگاهیان را افزایش داده بود تا فردی نزدیک به وی و یا در حد قد و قامت او به عنوان وزیر علوم معرفی شود. از ابتدا معلوم بود نجفی به دلیل نظر منفی شدید مجلس به عنوان وزیر معرفی نخواهد شد. اما فاصله نجفی و نیلی احمد آبادی به نحو معنا داری چشمگیرتر از فاصله فرجی دانا و توفیقی است.

ولی روحانی کماکان وزارت علوم را در اختیار اصلاح‌طلبان گذاشته و از افرادی که سابقه حمایت از خاتمی و موسوی در انتخابات ۸۸ را دارند استفاده کرده است. اگرچه نیلی فعالیت‌های تعیین کننده‌ای در این خصوص نداشته اما متعلق به همین جمع است. نیلی سوابق مدیریتی بالا ندارد و از این رو در خصوص توانایی وی برای اداره وزارت علوم مورد تردید قرار دارد. ولی این انتخاب امید جنبش دانشجویی و دانشگاهیان به تحقق وعده‌های روحانی و مطالبات را کاهش می‌دهد. این مساله به نوبه خود باعث افزایش فاصله جنبش دانشجویی با دولت روحانی می‌شود و دیدگاه‌های انتقادی در بین دانشجویان غیرحکومتی و مستقل به دولت یازدهم را تقویت می‌کند.

اصول‌گرایان اگرچه از عدم معرفی چهره‌های شناخته شده اصلاح‌طلب و افرادی از جنس توفیقی و نجفی و میلی منفرد راضی هستند اما در عین حال نظر مثبتی به نیلی احمد آبادی نیز ندارند. آنها انتظار دارند کسی در راس وزارت علوم قرار بگیرد که هیچ‌گونه سابقه و رابطه‌ای با اصلاح‌طلبان نداشته و مانعی برای دانشگاه وابسته و مطیع رهبری نباشد. همچنین اکثر اصول‌گرایان و چهره‌های مهمی از نمایندگان مجلس وی را در حد قد و قامت وزارت نمی‌دانند.

فعالیت‌های پیش روی وزیر علوم جدید

فوری‌ترین موضوع برای وزیر جدید علوم تعیین تکلیف بورسیه‌های غیر قانونی در دولت دوم احمدی نژاد بود. اما نجفی در روزهای پایانی سرپرستی خود این کار را انجام داد.

وزارت علوم تصمیم گرفت از بین ۳۷۷۲ نفر از پذیرفته شدگان بدون کنکور و بورسیه‌های غیر قانونی ۳۶ نفر را از تحصیل محروم و به بازگشت مبالغ دریافتی ملزم نماید. ۷۷۸ نفر محکوم به لغو بورس، ادامه تحصیل با هزینه شخصی و بازگرداندن هزینه‌های پرداختی وزارت محکوم شدند. ۱۲۴۱ نفر نیز که تاکنون نتوانسته‌اند اعلام نیاز از دانشگاه‌ها اخذ کنند در صورت عدم توفیق تا ۱۵ بهمن ماه ۹۳، وضعیت ادامه تحصیل آنان تبدیل به هزینه شخصی خواهد شد . ۲۳ نفر که سابقه رزمنده و جانباز بودن دارند نیز بورسیه‌شان قطع شده و فقط می‌توانند با هزینه شخصی ادامه تحصیل بدهند. تکلیف پرداخت دیون آنها هنوز مشخص نشده است.

کسانی که بورسیه خارج از کشور داشتند تغییری در وضعیت تحصیلی آنها ایجاد نشده و بورسیه‌شان ادامه پیدا می‌کند. بنابراین وزیر آینده موضوع فوری در دستور کار ندارد اما انتظار می‌رود مطالبات دانشجویان و دانشگاهیان را مورد توجه قرار دهد. با توجه به اینکه نیلی احمد آبادی وزن بالایی در جامعه دانشگاهی کشور و حکومت ندارد و همچنین سطح مهارت‌های مدیریتی و سیاسی وی معلوم نیست، به احتمال زیاد با چالش‌های زیادی در مدیریت وزارت‌خانه مواجه خواهد بود. بعید است وی بتواند تحولی بزرگ در سیاست های وزرات علوم ایجاد کند. انتظار می‌رود آهنگ تحول خواهی در وزارت علوم کاهش یافته و فاصله آن با مواضع اصول‌گرایان کاهش یابد.

سرنوشت نیلی در مجلس

تا کنون مجلس واکنش مثبتی نداده است. اما ناشناخته بودن و همچنین همراهی نیلی احمد زاده با اعتراضات انتخاباتی سال ۸۸ از دغدغه‌های بخش مهمی از نمایندگان است. فراکسیون اصول‌گرایان رسما اعلام کرده که وی را تایید نمی‌کند. فراکسیون رهروان نیز تصمیم را به تشخیص فردی اعضا سپرده است. این مسائل باعث شده تا احتمال موفقیت وی در کسب رای اعتماد از مجلس کم باشد. برخی از نمایندگان مجلس چون الیاس نادران و دهقان معتقدند نیلی گزینه اصلی روحانی برای اداره وزارت علوم نیست.

دولت نیز جز موضع‌گیری حمایتی نوبخت اقدامی برای اقناع نمایندگان نداشته است. تحرک کم دولت نیز به نوبه خود شانس نیلی برای وزیر شدن را کاهش داده است. روزهای آینده نشان می‌دهد وی دومین متصدی وزارت علوم دولت یازدهم خواهد شد یا اینکه روحانی ترجیح می‌دهد باز فرد مطلوبش در قالب سرپرست وزارت‌خانه را برای چند ماه اداره نماید؟

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.