وزارت اطلاعات و اپوزیسیون کرد

چندی پیش حجت الاسلام علوی وزیر اطلاعات با حضور در مجلس از گفتگو و مذاکره با حزب دمکرات کردستان و حزب کومله خبر داد. وی از محتوا و موضوع گفتگو سخنی به میان نیاورد. شبکه “ان آر تی “قبلا اعلام کرده بود که بر طبق منابع موثق خالد عزیزی دبیر کل حزب دموکرات کردستان مخفیانه با مقامات ایرانی در اربیل به گفتگو نشسته اند.

خالد عزیزی در توضیح این مساله در گفتگو با کرد کانال اعلام کرده است که “جمهوری اسلامی از ما درخواست کرده بود که تحلیل خود را در رابطه با مساله کرد در ایران را با آنها در میان گذاریم. در نشست دوم ما راه حل های پیشنهادی خود را به آنان ارائه کردیم”.(۱)

kordestan

اما با توجه انشعاب هایی که در حزب دمکرات و کومله صورت گرفته است،علوی مشخص نکرد با کدامیک از شاخه ها تماس گرفته است. حزب کومله زحمتکشان در واکنش به ادعای علوی با صدور اطلاعیه ای دیدار و گفتگو با وزارت اطلاعات را تکذیب کرد. در بیانیه این گروه آمده است :

“ما هر نوع نشست و مذاکرەای را بنا بە اصول و پرنسیپ های خود بە آگاهی مردم میرسانیم و اساسأ با نشستهای یک طرفە احزاب کردستان ایران با جمهوری اسلامی مخالف هستیم و آن را بە زیان جنبش کردستان و دموکراسی خواهی میدانیم.”

بنابراین با توجه به این تکذیبیه می توان گمانه زنی کرد به احتمال زیاد دیدار ها با حزب کومله کردستان ایران به رهبری عبدالله مهتدی و حزب دمکرات کردستان به دبیر کلی خالد عزیزی صورت گرفته است.

این دیدار اگر صورت گرفته باشد و ادعایی خلاف واقع نباشد امر غیر منتظره و تعحب آوری است. از آنجاییکه در ۱۵ ماه فعالیت دولت روحانی تغییر خاصی در مدیریت سیاسی و فضای قومی و فرهنگی کردستان حاصل نشده است، دشوار بتوان قبول کرد هدف از این ملاقات گشایش فضای سیاسی و رسیدن به توافق با احزاب کردی فوق برای حل مشکلات کردستان در چارچوب توافق متقابل بوده باشد. در حال حاضر نیرو های مدنی و سیاسی میانه رو در کردستان تحمل نمی شوند و تعداد زیادی زندانی کرد در زندان های سیاسی ایران وجود دارد

البته اگر چنین باشد که امر مثبت و فرخنده ای است. اما رصد کردن سیاست های دستگاه امنیتی کشور و دولت روحانی در زمینه قومیت ها چنین تصویری را نشان نمی دهد. مذاکره با رهبران حزب دمکرات کردستان در ادوار گذشته نیز توسط دستگاه امنیتی کشور صورت گرفته بود که فرجام خونین و ناگواری را برای رهبران این حزب قدیمی به همراه داشت.

از این رو تجربه گذشته علی القاعده باید تاثیر منفی در اعتماد گروه ها و احزاب کرد در مذاکره با دستگاه امنیتی ایران داشته باشد. مگر اینکه موضوع به سیاست داخلی ایران ارتباط نداشته باشد و یا دولت روحانی ابتکاراتی را برای مصالحه با اپوزیسیون سنتی و کلاسیک کرد کلید زده است. اما وزارت اطلاعات تغییر بزرگی در قیاس با گذشته نکرده و کماکان سیاست مشت آهنین و جباریت سیاسی در حوزه قومیت ها مشی غالب در این وزارت خانه است.

لذا با توجه به این واقعیت و عدم ایجاد ترک در فضای پلیسی حاکم بر کردستان احتمال صحت فرضیه دوم پایین است. اما سیر تحولات منطقه و بخصوص قدرت گرفتن داعش در عراق و سوریه و تهدید ایران می تواند عامل اصلی در نزدیک کردن جمهوری اسلامی و اپوزیسیون کرد باشد تا با تنش زدایی توافقاتی محدود را برای رویارویی با دشمن مشترک سامان بدهند.

این برداشت که بیشترین پشتیبانی ممکن از گروه داعش و یا دیگر اسلام گرایان افراطی و جهادی سنی در استان هایی مانند کردستان و سیستان و بلوچستان باشد معلوم نیست درست باشد. برخی از گزارش های تایید نشده دال بر تغییر پراکنش جغرافیایی اهل سنت در ایران است. به طور نسبی و متوسط در بین سنی هایی که در شهر های با اکثریت شیعی زندگی می کنند گرایش های تند رو بیشتر است. اما کردستان به دلیل شرایط خاص سیاسی و موقعیتی اقلیمی می تواند بستر فعالیت های تخریبی و ایذائی داعش قرار بگیرد. بخصوص که در سال های گذشته گروه های همسو با القاعده در استان کردستان شکل گرفته اند اگرچه تا کنون تحرک خاصی نداشته اند.

از سوی دیگر اقداماتی از سوی حکومت نیز نشان می دهد که نیرو های امنیتی و سیاسی خطر حمله داعش به نقاط مرزی ایران و تلاش برای نا امن کردن بخش هایی از کشور را جدی ارزیابی می کنند و برای پیشگیری و مقابله با آنان تمهیداتی را اندیشیده اند. بازگشت دوباره مدت زمان سربازی به ۲۴ ماه، بازداشت ده ها نفر از سمپات ها و وابستگان به داعش، تجهیز نیروی انتظامی به تجهیزات ضد شورشی جدید، سازماندهی مجدد سپاه پاسداران در قالب فرماندهی‌های منطقه‌ای، افزایش استخدام و جذب نیرو در نهاد های نظامی عناصری هستند که این فرضیه را قوت می بخشد که حکومت در چشم انداز آینده نگران مقابله خارجی و یا مواجهه با انفجار نارضایتی های اجتماعی است. اما وزن عملیات تروریستی احتمالی داعش بیشتر است.

از سوی دیگر نگرانی دیگری نیز می تواند سلسله جنبانان دستگاه امنیتی کشور را به سمت تنش زدایی با اپوزیسیون کرد پیش ببرد. گروه های کرد هنوز خصلت نظامی خود را حفظ کرده اند. آنها مشی نظامی را به تعلیق در آورده اند. خالد عزیزی در مصاحبه با آژانس خبری آنادول در رابطه با احتمال شروع مجدد جنگ مسلحانه احزاب کردستانی علیه حکومت ایران می گوید: “ما در زمانی به سر میبریم که هم پیشمرگ مسلح داریم و هم هزاران عضو و هوادار مان در داخل مسلح هستند، در واقع چگونگی آغاز مجدد جنگ مسلحانه موضوع گفتگوی داخلی ماست و هنوز تصمیم نهایی در این خصوص به شیوه سابق گرفته نشده است.”(۲)

خالد عزیزی شایعه توقف مشی مسلحانه از سوی حزب دمکرات را رد و در این خصوص تصریح می کند: “به هیچ وجه خط مشی مسلحانه را به کلی متوقف نکرده‌ایم بلکه چگونگی آن را تغییر داده‌ایم و در حال حاضر که‌ انباشتن کردستان از نیروهای سپاهی و امنیتی و بسیج و اطلاعات و جاش (مزدوران محلی) باعث بیشتر شدن تمایل جوانان کردستان برای پیوستن به احزاب کردی شده ‌است، این موضوع را با جدیت بیشتری دنبال کرده‌ایم.”

دبیر کل حزب دمکرات کردستان می افزاید: “با تمام این اوصاف اگر جمهوری اسلامی راه برای مبارزه مدنی و امکان کار و فعالیت را هموار کند، ما مجبور به به ‌کارگیری اسلحه نخواهیم بود.”

راه اندازی مجدد درگیری نظامی با جمهوری اسلامی در کردستان می تواند ادعای ثبات حاکم بر کشور را خدشه دار کند و همچنین زمینه حضور و فعالیت داعش و دیگر گروه های افراطی اسلام گرا در خاک ایران را فراهم نماید. همچنین ظرفیت های محدودی در داخل کشور نیز وجود دارد که برخی از جوانان اهل سنت به آنها بپیوندند. اگر چه اکثریت قاطع اهل سنت ایران با مشی و عملکرد داعش مخالفت مبنایی و اصولی دارند، اما فعالیت های تخریبی این گروه نیاز به افراد زیادی ندارد و اقلیت سازمان یافته و مصمم می تواند به اقدامات تروریستی در سطحی قابل اعتنا روی آورد.

بنابراین به نظر می رسد هدف حکومت از گفتگو با نمایندگان اپوزیسیون کرد تنش زدایی برای همکاری در عوامل خارجی است و دور از انتظار است که امتیاز های اعطایی محتمل از محدوده آزاد کردن چند زندانی و عدم بازداشت جلو تر برود و مجوز فعالیت به گروه های فوق در داخل ایران داده شود. برای اپوزیسیون کرد نیز بدون دریافت امتیاز در داخل خاک ایران مشکل است در حوزه مسائل خارجی همکاری مقطعی و محدودی را داشته باشد.

در عین حال ممکن است موضوع در ابعادی که علوی ذکر کرده بزرگ نبوده و در حد یک ارزیابی امنیتی است. روز های آینده و انتشار اطلاعات بیشتر کمک می کند تا فهمید هدف واقعی از این مذاکره در صورت صحت چه بوده است.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.