جهاد داعشی و ضرورت تجدید نظر در مفاهیم تکفیر و ناصبی

کاربست گسترده اشکال خشونت نفرت انگیز از سوی داعش و قساوت کم سابقه در کشتار افراد باعث شده تا مفهوم تکفیر بیش از گذشته در افکار عمومی دنیای اسلام و بین الملل مطرح شود. همچنین پیامد‌ها و آثار خطرناک تکفیر در به خطر انداختن صلح ، تشدید منازعات فرقه‌ای در خاور میانه و گسترش خشونت ناموجه باعث شده تا برخورد با این مفهوم و و جلوگیری از تحقق آن در عمل و به عبارت فنی ایجاد فاصله بین تصور و تصدیق تبدیل به ضرورتی روز افزودن گردد.

72287442_Dash-Caliph-Abu-Bakr-al-Baghdadi-harem-of-beautiful-women-Photo-irannaz-com

تکفیر در تعریف ساده به معنای نسبت دادن کفر و شرک به یک مسلمان و اعلام خروج وی از دین اسلام است. تکفیر به لحاظ تاریخی ریشه دوری در اسلام دارد. اگر چه در زمان پیامبر و صدر اسلام این مفهوم مطرح نبود اما بعد از پیامبر و بخصوص در اختلافاتی که بین مسلمانان در زمان خلفای راشدین رخ داد، به منصه ظهور رسیده وتا به امروز ادامه یافته و منشاء برخورد‌های مخرب در کشور‌های اسلامی شده است. بسیاری از صاحب نظران پیدایش و رشد تکفیر را به فعالیت خوارج نسبت می دهند.

فقهای سنی و شیعه قواعدی مشخص برای تکفیر دارند. در نگاه غالب علمای مشهور سنی و شیعه تکفیر حکم شر اجتناب ناپذیر را دارد که با احتیاط بسیار و با رویکرد محافظه کارانه در خصوص آن حکم صادر می کنند.

وجه مشترک شیعه و سنی در خصوص تکفیر مسائلی چون ساب النبی، ارتداد و انکار ضروری دین است. اگر چه در تفسیر از ضروری دین بین آنها توافق نظر وجود ندارد. ولی در کل علمای سنتی قواعدی را برای تکفیر تدوین کرده بودند. صدور حکم باید توسط فقیه واجد شرایط باشد و مجری نیز باید حاکم اسلامی باشد. مسلمانان عادی حق ندارند خود سرانه و بر اساس تشخیص خود وارد عمل شوند. فرایند حقوقی و قانونی باید طی شود. البته اگر فقیهی مجوز بدهد مقلدان وی می توانند دست به کارشوند. ظاهر متناسب با شرع و یقین از گفتن شهادتین توسط فرد برای عدم صدور تکفیر کافی است. تکفیر فقط در صورت یقین قطعی موضوعیت پیدا می کند. شک و تردید موجب تکفیر نیست.

حتی مفتیان اهل سنت در ارتباط با معیار خروج از اسلام مقوله‌ای را تحت عنوان “تنزیل حکم الکفر”، مطرح کرده‌اند که تطبیق حکم کفر را بر افراد به شدت حداقلی می‌کند. در تنزیل حکم کفر، دو قاعده را مطرح نموده‌اند یکی اینکه ” اگر شما در کفر کسی شک دارید نباید او را تکفیر کنید چراکه در این صورت، روایات ناهی از تکفیر شما را در بر می‌گیرد.

قاعده دوم این‌که ورود فرد با شهادتین به اسلام، امری یقینی است و اگر در خروج او از اسلام شک دارید با شک نمی‌توانید یقین سابق را بشکنید و حکم کفر را بر او جاری کنید. (۱)

اما در اقدامات منزجر کننده سلفی‌های افراطی، گروه‌های وابسته به القاعده و جهاد داعشی اصول فوق زیر سئوال رفته و افراد عادی بدون رعایت قواعد و ضروریات تکفیر در سنت وارد عمل شده و به کشتار مخالفان می پردازند.

در یک بررسی انجام شده ۸۰ درصد احکامی که در سوریه و عراق علیه افراد اجرا شدند، صرفنظر از اینکه اثبات و تفهیم اتهامی صورت گرفته باشد، عمدتاً توسط فرد و نه حاکم اسلامی در این دو کشور انجام شده و این مسئله انحراف از اصول حاکم در فقه اهل سنت بوده است. (۲)

ساختار سازمانی گروه‌های تروریستی اسلامی به گونه‌ای است که افراد اختیارات زیادی دارند وکنترل و نظارت زیادی بر روی کار انها وجود ندارد. بیشتر اشکال فعالیت آنها به صورت هرمی ، زنجیره‌ای و سلولی است. چنین ساختاری و بخصوص شکل سلولی باعث می شود که افراد بر اساس تشخیص خود عمل کنند.بدینترتیب خشونت‌های مذهبی افزایش یابد. اسلام گرایان خشونت طلب و بنیاد گرا بر خلاف جریان سنتی گرایش حداکثری به استفاده از خشونت در احکام مذهبی تاریخی اسلام دارند.

اگر چه تمایل بیشتر گروه هایی مانند القاعده و داعش به استفاده از خشونت مذهبی واقعیتی انکار ناپذیر است اما نمی توان تمامی مشکل را به آنها نسبت داد. این گروه‌ها خشونت را به داخل جهان اسلام آورده اند وبه میزان زیادی به تکفیر متوسل می شوند. اما آنها آغاز کننده نسبت دادن شرک و یا کفر به برخی از مسلمانان و مباح دانستن خشونت و سلب حق حیات بر علیه آنها نبودند.

این ماجرا تقریبا از قرن اول تاریخ اسلام شروع می شود. شاید بتوان کسانی که عثمان خلیفه سوم را کشتند بنیانگزاران تکفیر نامید. خوارج گروه مهم بعدی بودند که پروایی از کشتن مسلمانانی که مخالف دیدگاه‌های آنان بودند، نداشتند. این برخورد با گسترش شکاف سنی‌ها و شیعیان افزایش یافت. در دوره هایی از حکومت عباسیان و عثمانی‌ها شیعیان به دلیل خروج از دین کشته شدند. شاه اسماعیل صفوی نیز سنی کشی راه انداخت. محمد عبدالوهاب که او را می توان رهبر معنوی و بنیانگزار اسلام گرایان جهادی و خشونت طلب کنونی دانست، هر مسلمانی را که دکترین وهابیت را قبول نکند خارج از دین بشمار می آورد و معتقد بود تنها یک مکتب ،یک عالم و یک مسجد در اسلام رسمیت دارد.

اگر چه به لحاظ تاریخی سنی‌های افراطی شیعیان را بیشتر تکفیر کرده اند. اما در دیدگاه شیعه غالی نیز سنی‌ها مشمول حکم مشابهی شده اند. در فقیه سنتی شیعه مفهوم ناصبی وجود دارد که مشمول حکم تکفیر است. ناصبی کسی است دشمنى با ائمه دوازده گانه شیعه دارد، و یا به آنها دشنام دهد.

البته در نظر غالب فقهای بزرگ شیعه تنها اقلیتی از سنی‌ها که ضد شیعه هستند و با آنها دشمنی و برخورد کینه توزانه دارند را مشمول حکم فوق می دانند و اکثریت اهل سنت را ناصبی نمی دانند.

اما بعضی تفسیر‌های موسع وجود دارد که دامنه ناصبی را نه تنها به محدوده بیشتری از سنی‌ها نسبت می دهد بلکه برخی از شیعیان غیر دوازده امامی را نیز در بر می گیرد. برخی از این تفسیر‌ها که خود را منتسب به احادیثی از امام رضا (ع) می کنند مدعی هستند فرقه هایی چون خوارج و زیدیه ؛ واقفیه ،عثمانیه، فطحیه، اسماعیلیه، کیسانیه و ناووسیه ناصبی هستند. ملاک و معیار این رویکرد ، نفی فضایل اهل بیت توسط گروه‌های مزبور و ترجیح غیر اهل بیت بر آنان و انکار ائمه یا برخی از آنان و سبّ و دشنام به علی و خاندان مطهر او ، دشمنی با فرزندان پیامبر(ص) است.

این تعریف از محدوده دشمنی فراتر می رود و نوعی عدم اعتقاد به امامت فرزندان پیامبر اسلام را نیز در بر می گیرد.

همانگونه که مشاهده می شود تنها سلفی‌های افراطی در کاربرد تکفیر گشاده دست نیستند بلکه شیعیان تندرو نیز رویه مشابهی دارند.

بنابراین برای راه انداختن حرکت فکری و درون دینی بر علیه مفهوم تکفیر و خشونت پراکنی مذهبی که نقش زیادی در نفرت پراکنی عقیدتی در جهان اسلام دارد ، لازم است از بکار بردن ادبیات نزدیک به تکفیر خودداری کرد . مفهوم ناصبی و تفسیر موسع از آن بهانه به دست تکفیریان می دهد تا به تقویت موضع و رهیافت خود بپردازند.

نتایج ویرانگر خشونت‌های داعش فرصتی را برای انسجام در بین کشور‌های اسلامی در خصوص مبارزه با افراطی گری و پالایش احکام و دیدگاه‌های اسلامی از عناصر موجد خشونت بوجود آورده است.
استفاده از این فرصت مستلزم توجه توامان بزرگان شیعه و سنی در کنار گذاشتن احکام و مفاهیمی است که زمینه را برای ارتکاب خشونت بر علیه طرف دیگر و کلا مسلمان و غیر مسلمان مساعد می سازد.
منابع :
۱- http://www.khabaronline.ir/(X(۱)S(fzkoke۰۱۵hoeqfy۵gibaew۱u))/detail/۳۹۹۰۵۳/culture/religion
۲- http://www.parsnews.com/%D۸%A۸%D۸%AE%D۸%B۴-%D۸%A۷%D۸%AC%D۸%AA%D۹%۸۵%D۸%A۷%D۸%B۹%DB%۸C-۵/۲۵۷۱۵۳-%D۸%A۸%D۸%B۱%D۸%B۱%D۸%B۳%DB%۸C-%D۹%۸۱%D۹%۸۲%D۹%۸۷%DB%۸C-%D۸%AC%D۸%B۱%DB%۸C%D۸%A۷%D۹%۸۶-%D۹%۸۷%D۸%A۷%DB%۸C-%D۸%AA%DA%A۹%D۹%۸۱%DB%۸C%D۸%B۱%DB%۸C

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.