صادق طباطبایی در سن ۷۲ سالگی به دلیل بیماری سرطان در گذشت. وی برای اهالی سیاست در ایران فرد شناخته شدهای بود اما از خود میراث سیاسی مثبتی به یادگار نگذاشت. نام او در ابتدای انقلاب به دولت موقت گره خورده بود و سیمای ظاهری و پوشش متفاوت او چهرههای میانه رو را به نمایش میگذاشت. با حاکمیت یک پارچه جریان خط امام در سال ۱۳۶۰ او عرصه سیاسی را رها کرد وبه پشت پرده رفت تا در معاملات تسلیحاتی و مذاکرات پشت پرده به نظام یاری رساند.
صادق طباطبایی در دهه شصت اعتراضی به سرکوبهای سیاسی نکرد. آن زمان در خدمت دفتر آیت الله خمینی بود که برادر زنش بازیگردان اصلی آن بود. اما ماجرای دستگیری وی در آلمان به دلیل حمل مواد مخدر و باز شدن پرونده مالی در دادستانی انقلاب ارتش باعث شد تا به حاشیه برود و دیگر ماموریت و سمتی در حکومت نداشته باشد. در دوران رهبری آیت الله علی خامنه ای او فعالیت سیاسی نداشت.
در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در سال ۸۸ زمزمههایی مبنی بر حضور او در ستاد محسن رضایی به گوش رسید اما نمود بارزی پیدا نکرد. در سالیان آخر عمر با انتشار خاطراتش و بازگویی روایتهایی از مسائل سال های اول انقلاب در مقاطعی خبر ساز شد. در کل دوران بازنشستگی سیاسی صادق طباطبایی زود شروع شد.
صادق طباطبایی دارای مدرک دکتری در رشته بیوشیمی شاخه آنزیمولوژی و ژنتیک، از دانشگاه «آخن» در آلمان بود. او رساله دکتری خود را با پروفسور گرهارد فلایدرر، بیوشیمیست گذراند. دوره فعالیتهای علمی وی کوتاه بود و بیش از چند سال طول نکشید.
در زمینه موسیقی نیز تبحر داشت. وی که با توصیه دایی اش «امام موسی صدر» آموختن موسیقی را از جوانی شروع کرد، بعد ها در اروپا به مطالعه و آشنایی بیشتر با موسیقی غربی پرداخت. او در بازگشت به ایران بعد از انقلاب توانست با بزرگان موسیقی ایران همنشین شده و مهارت موسیقیایی خود را افزایش دهد.
صادق طباطبایی با توصیه و معرفی استاد احمد عبادی چند سالی در محضر بانوی پر آوازه موسیقی ایران خانم فخری ملکپور به تکمیل نواختن پیانو و آشنایی با تکنیک نوازندگی مرتضی خان محجوبی پرداخت. علاوه بر تخصص ویژه در نواختن پیانو او در پرورش گل، تاریخ، عکاسی، فیلمبرداری، خطاطی و نقاشی نیز دستی داشت.
برخی از آگاهان به مسائل موسیقی سنتی ایران معتقد هستند وی در وابسته سازی موسیقی به قدرت سیاسی و همچنین ایجاد اختلاف بین بزرگان موسیقی سنتی ایران نقش منفی ایفا کرده است. اما پیام تسلیت محمد رضا شجریان و اشاره به پشتیبانی طباطبایی از اساتید و هنرمندان و موسیقیدانان و اهل شعر، نگاه مثبت بخشی از بزرگان موسیقی سنتی ایران به تلاش های هنری و فرهنگی وی را نشان می دهد.
تلاش ناکام در جمع اضداد
صادق طباطبایی در خانواده روحانی و سنتی به دنیا آمد. پدرش آیت الله سید محمد باقر سلطانی طباطبایی فقیهی سنتی و از سلسله سادات طباطبایی بود که در عین حال نو آوری های محتطانه ای نیز داشت. مادرش دختر آیت الله سید صدر الدین صدر از مراجع ثلاثه بود که پیش از ورود آیت الله بروجردی به قم زعامت حوزه را در دست داشتند. از این رو امام موسی و سید رضا صدر دایی های مشهور وی بودند. سید محمد باقر صدر شوهر خاله اش بود. علی اکبر صادقی پدر خانم سید محمد خاتمی و علی حجتی کرمانی دیگر شوهر خاله هایش بودند.
مادر وی نوه آیت الله سید حسین طباطبایی قمی بود و از این رو آیت الله سید حسن قمی دایی مادرش بود. وصلت خواهرش با سید احمد خمینی نیز خانواده سلطانی طباطبایی را با خمینی ها خویشاوند نمود.
معمولا در بین علمای قم و عراق چنین خویشاوندی هایی وجود دارد. آیت الله سید حسن قمی از مخالفان مشهور آیت الله خمینی بود و سالیان زیادی را در حصر خانگی سپری کرد. پدر صادق طباطبایی نیز اگر چه در حلقه نزدیکان آیت الله خمینی قرار داشت اما هیچگاه فعالیت سیاسی نکرد و به حمایت پر رنگی از حکومت نیز نپرداخت.
اما این تلاش صادق طباطبایی برای ارتباط دادن مسائل غیر مرتبط و نادیده گرفتن تمایز های اصولی در تمامی دوران فعالیت سیاسی همراه او بود. وی بر اثر شیفتگی به دایی اش امام موسی صدر جذب فعالیتهای سیاسی و مذهبی می شود. اما در دوران فعالیتهای دانشجویی با تاسیس انجمن اسلامی دانشجویان در آخن آلمان وبعد ها پایه گذاری اتحادیه انجمن های اسلامی اروپا و همکاری آنها با تشکیلات مشابه در آمریکا بیشتر با جریانی همراه شد که امروزه ملی- مذهبی نامیده می شوند.
اگر چه هیچوقت عضو نهضت آزادی نبود. اما روابط نزدیکی با مصطفی چمران، صادق قطب زاده، علی شریعتی، ابراهیم یزدی، حسن حبیبی، ابوالحسن بنی صدر داشت. در عین حال با روحانیت سیاسی چون آیت الله خمینی ،آیت الله بهشتی ،علی حجتی کرمانی، سید محمود دعایی، محمد مجتهد شبستری هم در ارتباط بود.
ولی فعالیت اصلی وی همراهی و حمایت از فعالیت های موسی صدر در لبنان بود. در جریان جنگ داخلی لبنان در خدمت دایی و تشکیلات حرکت المحرومین در لبنان فعالیت کرد. در عین حال می کوشید سه راس نامتجانس و متفاوت موسی صدر، روح الله خمینی و محمد باقر صدر را به مثلثی تبدیل نماید. اما تفاوت ها و شکاف های بزرگ عملکردی و عقیدتی آنها چنین اجازه ای را نمی داد. موسی صدر در بین اکثر چهرههای انقلابی ایران عنصر مطلوبی به شمار نمی رفت. کافی است توجه شود آیت الله سید محمود طالقانی اگر در جلسه ای موسی صدر حاضر می شد بلافاصله جلسه را ترک می کرد.
درگیری با فعالان سیاسی چپ کمونیست در اروپا و لبنان دیگر محور پر رنگ فعالیت های صادق طباطبایی در پیش از انقلاب است. او مدتی در کنفدراسیون دانشجویان ایرانی به عنوان عضوی عادی فعالیت کرد اما به دلیل درگیری با نیرو های چپ از آنجا خارج شد.
پس از انقلاب
با پیروزی انقلاب وی جز مقامات دولتی بالا شد. سخنگویی دولت موقت و سرپرستی نخست وزیری تا تشکیل دولت رجایی بزرگترین سمت سیاسی صادق طباطبایی بود. شکست در انتخابات ریاست جمهوری در حالی که فقط ۵۰ هزار رای آورد نیز بزرگترین ناکامی او بود.
در سالیان نخست انقلاب می کوشید در حد وسط نهضت آزادی و آیت الله خمینی حرکت کند. این موضع وی و همچنین تفاوت هایش با جریان موسوم به خط امام باعث شد تا در تحولات بعد از سال۱۳۶۰ دیگر سمتی در دولت و قوای سه گانه نداشته باشد. اما ارتباط خویشاوندی با آیت الله خمینی و به خصوص رابطه نزدیک با احمد خمینی باعث شد تا ماموریت های جانبی پیدا کند.
وی با چراغ سبز آیت الله خمینی از طریق ارتباطاتی که با «هانس دیتریش گشنر» وزیر خارجه وقت آلمان غربی داشت، توانست مسیر جدیدی را برای رایزنی های پشت پرده در آزادی گروگان ها باز کند. اما مذاکرات مستقیم وی با وارن کریستوفر، معاون وزیر امور خارجه آمریکا در دولت جیمی کارتر به جایی نرسید.
جنجال مشارکت در قاچاق اسلحه و مواد مخدر
پر سر و صدا ترین جنبه فعالیت های سیاسی و دولتی صادق طباطبایی مشارکتش در معاملات قاچاق اسلحه در زمان جنگ ایران و عراق بود. او به واسطه روابطی که در دوران اقامت در اروپا و سفر به لبنان ایجاد کرده بود، توانست وارد معاملات تسلیحاتی قاچاق شده و بخشی از نیاز های نظامی ایران را تامین کند. طباطبایی شرکتی در آلمان تاسیس کرده بود تا در پوشش آن معاملات قاچاق نظامی انجام دهد. او در چند سال اقامت در آلمان غربی معامله های مختلفی برای تامین سلاح انجام داد. اما هیچگاه در آلمان غربی برای انجام این معامله ها مواخذه نشد و پرونده ای بر علیه وی تشکیل نشد.
برخی از رسانه های غربی وی را به ارتباط با باند های مافیایی متهم کرده اند.(۱) فعالیت های وی در خارج باعث انتقاداتی در داخل کشور شد. محمد منتظری در آخرین روز های عمرش در مجلس نطقی بر علیه او کرد رفسنجانی در خاطراتش توضیح می دهد رجایی و خامنه ای در شورای عالی دفاع اعتراض کرده بودند که وی منشی ایتالیایی در شرکتش استخدام کرده است. او در دیدار با رفسنجانی ادعای فوق را تکذیب می کند.( خاطرات رفسنجانی شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۰)
صادق طباطبایی در عین حال می کوشد زمینه را برای عقد قرار داد های نفتی شرکت های اروپایی با جمهوری اسلامی مساعد نماید. اما گسترش مبادلات نظامی باعث می شود وی در مظان اتهاماتی چون گران خریدن، سوء استفاده شخصی، اختلاس و سوء تدبیر در اتلاف اموال عمومی قرار بگیرد. اکبر هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود می گوید طباطبایی اطلاعاتی در مورد ۵۶ میلیون دلار و فریب خوردن در خرید اسلحه داد. سرانجام با پافشاری سرهنگ سید لطف الله اتابکی از مسئولان دادستان انقلاب ارتش و گزارش معاون لجستیکی فرماندهی ارتش صادق طباطبایی به دادگاه انقلاب ارتش احضار شد. صادق طباطبایی مدعی بود که توطئه ای بر علیه وی درست کرده اند.
ماجرا مربوط به خرید و ارسال دویست عدد تفنگ M۱۰۶ آمریکایی بود که مسئولان لجستیک ارتش معترض بودند تعداد تحویل شده تفنگها کمتر از شمار خریداری شده است. در این ماجرا بر اساس خاطرات رفسنجانی سید احمد خمینی خواهان سفارش وی به دادگاه می شود. (۲)همچنین آیت الله خمینی از وی می خواهد بر پرونده صادق طباطبایی در دادگاه نظارت کند. (خاطرات رفسنجانی ۱۶ آبان ۱۳۶۲) سرانجام با دخالت آیت الله خمینی پرونده از دادستانی ارتش گرفته شده و خود «محمد محمدی قمی» مشهور به «ری شهری» پرونده را در اختیار می گیرد. آیت الله خمینی به ری شهری گفته بود(۳): «خودت رسیدگی کن. من داستان ارتش را نمی شناسم و شما را می شناسم.» ری شهری رسیدگی کرده و در نهایت صادق طباطبایی را تبرئه می کند. اما از همان زمان تا کنون شائبه جدی وجود دارد که این پرونده با اعمال نفوذ آیت الله خمینی از مسیر طبیعی منحرف شده است.
جنجال بزرگ دیگر مسئله پیدا شدن یک کیلو و هفتصد گرم تریاک در چمدان طباطبایی در فرودگاه شهر دوسلدرف آلمان بود. صادق طباطبایی از سوی دادگستری آلمان غربی متهم به انتقال مواد مخدر به این کشور شد. وی بعدا با قرار وثیقه آزاد شد. همچنین مسئولان سفارت ایران اعلام کردند او مصونیت دیپلماتیک دارد و مامور ویژه ایران است.
این موضوع در آلمان اختلاف برانگیز شد. ابتدا دادگاه اسناد در خصوص دیپلمات بودن طباطبایی را رد کرد.(۴) اما او گذرنامه دیپلماتیک داشت. سرانجام دادگاه مصونیت قضایی وی را پذیرفت ولی او را در دادگاه غیابی به سه سال زندان محکوم کرد. صادق طباطبایی مدعی است دادگاه عالی آلمان غربی وی را تبرئه کرده است و ماجرا را به توطئه کشور عراق همراه با سیستم امنیتی شوروی سابق با عاملیت عناصر وابسته به حزب توده بوده منتسب می سازد که در چمدان وی بسته حاوی تریاک گذاشته اند.
وی دلیل اصلی این کار را تلاش برای متقاعد ساختن دولت وقت فرانسه به خرید سلاح به ایران و توقف معاملات نظامی با عراق می داند که عراقی ها متوجه شده و بر علیه وی و اخلال در روابط ایران و فرانسه توطئه کرده اند.(۵)
فعالان حزب توده ایران این ادعا را رد کرده و مدعی هستند با اعمال نفوذ سفارت ایران و همچنین روابط نزدیک طباطبایی با دولت وقت آلمان وی از مجازات فرار کرده است. به ادعای آنها ماجرای چمدان حاوی تریاک طباطبایی به صورت یک پرونده دادگاهی در آرشیو پلیس آلمان ضبط است و او در دادگاه پدیرفته بسته تریاک متعلق به او است. (۶)
برخی از منابع خارجی حتی مدعی ارتباط وی با کارتل های بین المللی مواد مخدر شده اند. امکان راست آزمائی این ادعا با توجه به اطلاعات موجود وجود ندارد. برخی از مقامات امنیتی و انتظامی آلمان غربی فرضیه ای را طرح کرده بودند که طباطبایی از مواد مخدر برای پرداخت هزینه سلاح استفاده می کرده است. (۷)
اما ادعای تبرئه صادق طباطبایی نیز در پرده ابهام است. هاشمی رفسنجانی در خاطراتش می گوید: «آقای صادق طباطبایی آمد. در مورد تعقیب پرونده اش در اروپا مشورت کرد. مخارج پرونده اش را میخواهد» ( خاطرات رفسنجانی ۲۹ فرودین ۱۳۶۵). وی در مقطعی دیگر می گوید: « مقامات آلمانی ازآقای طباطبایی خواسته اند برای نجات گروگان هایشان در لبنان کمک کند. او هم گفته او را در آن کشور تبرئه و پرونده را مختومه اعلام نمایند، تا اقدام کند. ( خاطرات رفسنجانی ۱۹ اردیبهشت ۶۶) در حالی که صادق طباطبایی در زمستان سال ۱۳۶۱ بازداشت شد و حکم بدوی سه سال زندان وی نیز در سال ۱۳۶۲ صادر شد. حال اگر وی تبرئه شده باشد دیگر دلیلی ندارد در سال ۱۳۶۶ از مقامات آلمان خواستار مختومه کردن پرونده و تبرئه شود.
ابعاد سیاسی این پرونده پر رنگ است و کشف حقیقت آن محتاج گذشت زمان و انتشار اسناد محرمانه مربوطه است. از این مقطع به بعد صادق طباطبایی دیگر هیچ مسئولیت و ماموریتی در جمهوری اسلامی دریافت نکرد و به حاشیه رفت. تنها شایعه ای وجود داشت که با پا درمیانی وی حسین خمینی از آمریکا به ایران برگشت و به فعالیت هایش برای تغییر حکومت پایان داد.
در مجموع صادق طباطبایی در میدان سیاست ایران ناکام ماند و نتوانست به موقعیت مهمی دست پیدا کند. تاثیرگذاری بالایی نیز نداشت. از ابتدا شیفته اسلام گرایی و حکومت اسلامی بود اما چندان نظر مساعدی به اسلام فقاهتی نداشت. سنت گرا نیز نبود. نحوه زیستش مدرن بود. اگرچه در دوره دانشجویی و فعالیت در انجمن های اسلامی اروپا با اعضاء نهضت آزادی میانه خوبی داشت ولی منتقد مشی غیر رادیکال مهندس بازرگان بود.
بعد از انقلاب در سال های اولیه با افراطیگری مخالفت کرد. اما در ادامه با اقتدار گرایان حاکم به سازگاری رسید و مزاحمتی برای آنان ایجاد نکرد و رضایت داد بازیگری در نظامی باشد که خویشاوندانش پایه گذاشتند. در تحلیل آخر صادق طباطبایی از جنس کارگزاران و نیرو های اصلی جمهوری اسلامی نبود. همچنین محاسبه غلط در مورد وزن سیاسی و مشی التقاطی سیاسی وی که جایگاه خاصی را در جغرافیای سیاسی ایران برای خود در نظر نمی گرفت، باعث شد تا از سوی جریان های سیاسی ایران بعد از انقلاب جدی گرفته نشود. ماجرای حمل مواد مخدر و اتهامات در معاملات نظامی نیز پرونده سیاسی او را به صورت کامل بست. اگر رابطه خویشاوندی با سید احمد خمینی نبود ممکن بود سرنوشت تیرهای پیدا کند.
_____________
نظرات مطرح شده در این نوشته، الزاما بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.
____________
منابع:
http://www.nytimes.com/1983/06/12/nyregion/murder-inquiry-uncovering-intrigues.html
آرامش و چالش، هاشمی رفسنجانی، ص ۲۹۶؛ ۵ آذر۶۲
خاطره ها، محمدی ری شهری، جلد اول، ص ۱۰۱.
http://www.larouchepub.com/eiw/public/1983/eirv10n09-19830308/eirv10n09-19830308_048-why_is_genscher_out_to_help_khom.pdf
http://iusnews.ir/fa/news-details/158728/
http://www.rahetudeh.com/rahetude/Sarmaghaleh-vasat/HTML/august-2005/tabataba.html