میزان رای های اکبر هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست خبرگان شاخص مناسبی برای ارزیابی وزن رویکرد کنونی وی در حکومت است. رفسنجانی در سالیان اخیر و بخصوص بعد از دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد مواضع سیاسی اش به سمت میانه روی تغییر پیدا کرده است. او فاصله اش با بخش افراطی حکومت زیاده شده و از مقید شدن حوزه عمل ولی فقیه به قانون دفاع می کند.
تحول سیاسی رفسنجانی و افزایش اختلاف نظر و جنگ سرد وی با رهبری باعث شده است تا بیش از پیش آماج حملات قرار بگیرد. رفسنجانی اینک به حاشیه نظام رانده شده و دیگر به مانند سابق در متن حضور ندارد. مواضع رفسنجانی در دفاع کنترل شده از آزادی های سیاسی و اجتماعی و مخالفت با افراطی گری در سیاست داخلی و خارجی باعث شده وی ظرفیت های مثبتی برای معترضان به وضع موجود داشته باشد. البته معلوم نیست تحولات سیاسی وی ناشی از تغییری پایدار است یا اینکه ریشه در دوری از قدرت دارد و تضمینی بر تداوم آنها در صورت بازگشت به بخش مسلط قدرت نیست.
دگرگونی که در عرصه سیاسی بعد از خرداد ۱۳۹۲ و تشکیل دولت اعتدال بوقوع پیوست ذهنیتی را در حلقه یاران رفسنجانی و اصلاح طلبان ایجاد کرد که زمینه برای تغییر موازنه قوا در داخل حکومت ایجاد شده است. بر اساس این ارزیابی آنها بر روی شکاف در اصول گرایان و جذب بخش های میانه آن در قالب ائتلاف ضد افراطی ها سرمایه گذاری کردند.
اکثریت مجلس خبرگان چهارم چون ادوار قبلی در اختیار اصول گرایان سنتی است. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز تهران معروف به جامعتین مجموعه های محوری در ساماندهی به تصمیمات خبرگان هستند. اگر چه نیرو های وابسته به جامعه مدرسین اکثرا از اصول گرایان سنتی هستند اما چهره هایی چون سید احمد خاتمی، شیخ محمد یزدی، هاشم حسینی بوشهری و احمد جنتی نیز در بین آنها هستند که به اصول گرایان افراطی و مدافع ولایت نامحدود خامنه ای تعلق دارند.
در کنار این فراکسیون اصلی دو فراکسیون کوچک نیز وجود دارد فراکسیون اول مدافعان رفسنجانی و برنامه سیاسی اعتدال هستند و گروه دوم را حامیان محمد تقی مصباح یزدی تشکیل می دهند.
در تقسیم بندی دیگر نزدیک به چهل درصد ترکیب مجلس خبرگان به ائمه جمعه و نمایندگان ولی فقیه در مراکز استان ها اختصاص دارد. ویژگی فوق اهرم اصلی تاثیرگذاری غیر مستقیم رهبری از طریق شورای سیاستگزاری ائمه جمعه است. علاوه بر این چهره های نزدیک به خامنه ای در مجلس خبرگان دیگر ابزار قوی وی برای هدایت مجلس خبرگان و خنثی سازی اقدامات احتمالی آن در ایجاد محدودیت را تشکیل می دهد.
بر مبنای برخی از گزارش ها رفسنجانی امیدوار از رای قریب به ۴۷ نفراز اعضاء خبرگان وارد جلسه شده و کاندیداتوری خود برای هیات رئیسه را اعلام کرد. اما اوضاع بر خلاف پیشبینی ها به نفع شیخ محمد یزدی شد و وی توانست ۴۷ رای بیاورد. رای های یزدی محصول اجماع اکثریت اصول گرایان سنتی با اصول گرایان افراطی بود.
رفسنجانی در سال ۱۳۸۴ با ۴۱ رای در برابر ۳۴ رای بر احمد جنتی پیروز شد. در سال ۱۳۸۷ نتیجه مشابهی با ۵۱ به ۲۶ این بار در برابر محمد یزدی بدست آمد. اما در سال ۱۳۸۹ محمد رضا مهدوی کنی توانست ۸۳ رای خبرگان را کسب کند. اما بعد از این اتفاق نزدیک به ۶۰ عضو مجلس خبرگان برای دلجویی و تشکر به دیدار رفسنجانی رفتند. در سال ۱۳۹۱ مهدوی کنی با ۶۳ رای برای آخرین بار در انتخابات برنده شد. رای های شیخ محمد یزدی به نحو چشمگیری کمتر از رای های مهدوی کنی است. این مساله کنار رفتن مرضی الطرفین ها از ریاست خبرگان را نشان داد.
از اینرو اکثریت خبرگان همسو با بخش مسلط قدرت سیاست جدیدی را در پیش گرفته اند. اصول گرایان با صحنه گردانی محمد موحدی کرمانی بر خلاف تصور حلقه یاران رفسنجانی، دولت اعتدال و اصلاح طلبان به سمت کاهش شکاف های داخلی در حرکت هستند.
اما تجزیه و تحلیل کسانی که به رفسنجانی رای داده اند آشکار می سازد که حتی ۲۴ رای داده شده به وی لزوما با دیدگاه های سیاسی رفسنجانی و برنامه سیاسی موسوم به اعتدال همراه نیستند. حداکثر رای افراد زیر را می توان از این زاویه تلقی کرد:
هاشمی رفسنجانی، محمود علوی، حسن روحانی، کاظم نورمفیدی، سید علی اصغر دستغیب ، هاشم هاشم زاده هریسی، محسن قمی، محمدتقی واعظی، غلامعلی دری نجف آبادی.
اکثریت قریب به اتفاق دسته فوق از فضای بسته فرهنگی و دیدگاه های سیاسی اقتدار گرایانه دفاع می کنند. بنابراین ابعاد شکست رفسنجانی در انتخابات هیات رئیسه مجلس خبرگان به لحاظ سیاسی و جایگاه برنامه اعتدال و حلقه یاران رفسنجانی در حکومت شدید تر از ناکامی در کسب ریاست مجلس خبرگان است. این مساله در شکل دهی به رقابت های آینده سیاسی در داخل بلوک قدرت تاثیر مهمی دارد.