اشتباهات در خصوص یمن

بیش از ده روز از تهاجم نظامی عربستان سعودی به یمن می گذرد. بر طبق گزارش امور انسانی سازمان ملل تعداد کشته شده ها تا کنون بیش از ۵۱۹ نفر بوده است. اگر چه حجم زیادی سرباز وتجهیزات سنگین نظامی در مرز های شرقی و جنوبی عربستان وجود دارند اما دولت عربستان و متحدانش فعلا به حملات هوایی بسنده کردند. حوثی ها و موتلفانشان علیرغم حملات شدید به پیشروی ادامه می دهند. ولی سرعت پیشروی آنها کند تر شده است. نیرو های هوادار عبدالربه منصور هادی امکانات نظامی ضعیف دارند و همچنین هماهنگی بالا و رهبری کارآمدی نیز ندارند. اما حوثی ها به دلیل برخورداری از حمایت بخشی از نیرو های ارتش یمن و تجربه بالا تر سیاسی و نظامی موقعیت دست بالا را دارند.

باتلاق عربستان

صرفنظر از آنچه در بحران یمن در جریان است، مطالعه برخی از واکنش هایی که در فضای مجازی و رسانه ای در خصوص یمن وجود دارد نشان می دهد اشتباهات عمده ای در ارزیابی از وضعیت کنونی یمن وجود دارد که عده ای عامدانه و برخی از سر بی اطلاعی به آن دامن می زنند.

عمده ترین این اشتباهات عبارت هستند از

· تقلیل درگیری ها در یمن به تهاجم نظامی عربستان به یمن

آنچه در یمن در جریان است فراتر از حمله نظامی هوایی عربستان است. عربستان در حمایت از بخشی از نیرو های سیاسی یمن و رئیس جمهور قانونی و مشروع آن اقدام کرده است. شکاف جدی در درون جامعه قبائلی یمن وجود دارد و از ماه‌های آخر سال ۲۰۱۴ تا کنون جنگ داخلی را رقم زده است. البته انگیزه‌های برتری طلبانه عربستان در این حمله دخالت دارد اما دستکم در ظاهر آن‌ها به درخواست دولت قانونی یمن پاسخ داده‌اند. کاری که جمهوری اسلامی در عراق و سوریه انجام داده است. شکاف تاریخی شمال و جنوب نیز پارام‌تر مهمی در شکل دادن به رویارویی‌ها است. البته مردم یمن به طور تاریخی نسبت به دخالت‌های عربستان و یا دیگر کشور‌های قدرتمند عربی در مسائل سیاسی یمن حساسیت و نظر مخالف دارند. از این رو حمایت‌های مردمی در یمن از مداخله نظامی عربستان پایین است. بخشی از مخالفان حوثی‌ها نیز با تهاجم نظامی یاد شده مخالف بوده و تبعات مخرب آن را بیشتر می‌دانند. عربستان سعودی یک بار بعد از اینکه دوات مصر در زمان عبدالناصر در سال ۱۹۶۲ نیرو‌های نظامی‌اش را وارد صنعا کرد ملک سعود پادشاه وقت عربستان سعودی و از مقاومت محمد البدر حاکم معزول یمن در کودتای نظامی در برابر ارتش مصر و متحدان یمنی‌اش پشتیبانی مالی و تسلیحاتی کرد. جالب آنکه امام البدر در آن زمان به شیعیان زیدی پناه برد و حکومت وقت عربستان بر عکس الان از شیعیان زیدی حمایت نظامی و مالی کرد. پشتیبانی نظامی عربستان در سال ۱۹۶۷ بعد از خروج ارتش مصر پایان یافت اما مداخلات خارجی در آن دوره تاثیرات خود را در افزایش حساسیت مردم یمن باقی گذاشت.

· درگیری های یمن صرفا جنگ نیابتی حکومت های ایران و عربستان سعودی است

اگر چه عربستان سعودی و متحدانش و ایران در منازعه یمن در قطب مقابل قرار دارند اما ریشه اصلی دعوا در خود یمن است که طرفین نزاع برای تغییر موازنه قوا به سود خود دست کمک به سوی متحدین خارجی خود دراز کرده اند. الیته نقش عربستان ومتحدینش به مراتب بیشتر از جمهوری اسلامی است و آشکارا مداخله نظامی کرده اند. حکومت ایران حداکثر متهم است سلاح و کمک مالی و اطلاعاتی در اختیار شیعیان حوثی قرار داده است. اما مداخله نظامی تا کنون نکرده است. همچنین هنوز مستندات لازم برای این اتهامات ارائه نشده و لذا فعلا اعتباری ندارند.

· حوثی ها دست نشانده و عامل مسلوب الاختیار جمهوری اسلامی ایران هستند

حوثی ها نیروی مستقل و دارای پایگاه اجتماعی مشخص در یمن هستند. آنها بخشی از مردم یمن هستند و ثبات سیاسی و حکمرانی پایدار و مناسب در یمن بدون ملاحظه آنها ممکن نیست. نزدیک به ۳۵ تا ۴۰ درصد مردم یمن شیعه هستند. در کنار اکثریت زیدی، اسماعیلی و دوازده امامی نیز اقلیت های عمده ای بوده و حوثی ها نیز بخشی از شیعیان زیدی هستند. قرابت های مذهبی، ایدئولوژیک و سیاسی و همچنین معادلات منطقه ای بین آنها همسویی استراتژیک ایجاد کرده است. اما حوثی ها مطیع محض حکومت ایران نیستند.

· حوثی ها جزو اتقلابیون یمن هستند

حوثی ها در انقلاب یمن نقش خاصی نداشتند و شکاف نیرو های اصلی انقلابی یمن با آنها از حکومت سابق زیاد است. حوثی ها در حال حاضر متحد علی عبدالله صالح و نظامیان و بدنه دولتی حامی وی هستند که انقلاب یمن با هدف سقوط وی صورت گرفت. حوثی جزو معترضان به وضع موجود در یمن بوده و خواهان تغییرات سیاسی رادیکال در یمن هستند. آنها از سال ۲۰۰۴ مبارزه شان با حکومت یمن را شروع کردند و در سال های گذشته علی عبدالله صالح را دست نشانده عربستان سعودی می نامیدند. اگر چه عبدالله صالح خود متعلق به شیعیان زیدی است. اما انقلاب یمن جهت گیری و اهدافی متفاوت با خواست های آنان را دنبال می کرد که عملا با عدم تغییر نهاد های پایه ای در ساختار حکومت یمن به حاشیه رفت. نسبت حوثی ها با انقلاب یمن از اخوان المسلمین با انقلاب مصر ضعیف تر است.

پیشروی حوثی ها به میزان زیادی مدیون فعالیت بخش سازملن یافته ارتش یمن است که با آنها ائتلافی بر علیه منصور هادی تشکیل دادند.

· کشتار کودکان و غیر نظامیان با حمله عربستان سعودی شروع شده است

حملات به منطاق مسکونی و آموزشی و کشتار ارادی و غیر ارادی ماه ها قبل از حمله عربستان سعودی شروع شد. البته اقدامات عربستان در خور محکومیت است ومی تواند در صورت اثبات ارادی بودن مصداق جنایت جنگی باشد اما درگیری های خشن و مسلحانه در یمن که با اقدام نظامی حوثی ها شروع شد پیشاپیش پدیده شوم و درد آور قربانی کردن کودکان و آسیب دیدن مدارس را استارت زد. در این زمینه مراجعه به سایت یونیسف برای اطلاع از آمار های تلفات قبل از حمله یاد شده روشنگر است. (لینک)

تا کنون بیش از ۹۰ کودک در درگیری هایدو هفته اخیر جان باخته‌اند. این رقم بیشتر از تعداد قربانی‌ها در ماه دسامبر سال ۲۰۱۴ در جنگ داخلی است که ۸۲ کودک کشته شدند.

· جنگ داخلی یمن صرفا درگیری فرقه ای شیعه و سنی است

این تصور نیز درست نیست. اگر چه شکاف شیعه و سنی به درجاتی وجود دارد اما وجه اصلی مناقشه در یمن ریشه های محلی و رقابت های قبیله ای دارد. عامل تضاد قبیله ای و اختلافات موجود در ارتش و سیاسی شدن آن نقش اصلی در تحولات را ایفا می کند. در عین حال محرومیت تاریخی شیعیان یمن و عدم برخورداری از حقوق شهروندی نیز فاکتوری است که آنها را برای مشارکت در جنگ داخلی بسیج می کند.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.