محکومیت متجاوزان سعودی و بیراهه‌ها

واقعه تاسف بار رخ داده برای دو جوان ایرانی در فرودگاه جده موجی از خشم وانزجار را در جامعه برانگیخت. هنوز دقیقاً معلوم نیست ابعاد فاجعه چقدر بوده است که دو جوان بعد از تجربه معنوی سفر حج عمره مورد هتک حرمت قرار گرفتند. اخبار ضد و نقیضی در این خصوص وجود دارد. احمد امیرآبادی نماینده عضو کمیسیون اصل ۹۰ مجلس مدعی است قربانیان یاد شده مورد تجاوز قرار نگرفته‌اند، بلکه به آن‌ها بی‌حرمتی و تعرض جنسی شده است.

31c1af1c

چگونگی ماجرا
اما روایت خانواده‌ها ابعاد قضیه را گسترده‌تر دانسته و به تجاوز نزدیک است. یکی از اعضای خانواده می‌گوید آن‌ها معذرت خواهی مسئولان فرودگاه را نپذیرفتند و خواهان محاکمه خاطیان بودند. اصرار آن‌ها بر پیگیری باعث شد تا افرادی از محکمه و پزشک قانونی جده بیایند و جرم رخ داده را تایید کنند. در صورتی که ادعای تایید پزشک قانونی عربستان درست باشد، آنگاه بحث تجاوز جدی می‌شود. وزارت خارجه نیز تا کنون جرم رخ داده را اذیت و آزار جنسی عنوان کرده است. رئیس سازمان حج می‌گوید جوانان ایرانی در برابر قصد پلید متخلفان مقاومت کرده‌اند. اما ابهامات در مورد دلایل تخلف و چگونگی آن نیز زیاد است. طبق ادعای سفیر ایران در عربستان سعودی دو مامور متخلف بازداشت شده و تحت پیگرد قضائی گرفته‌اند. همچنین مقامات عربستان سعودی نیز با تماس در سطوح مختلف دیپلماتیک از اتفاق روی داده ابراز تاسف کرده‌اند. بر اساس قوانین و عرف دیپلماتیک همین اقدام به معنی معذرت خواهی است اما دولت و افکار عمومی منتظر صدور عذرخواهی رسمی و مستقیم دولت عربستان سعودی هستند ولی طبیعی است زمانی دولت عربستان رسماً عذر خواهی می‌کند که این اقدام عملی سازمان یافته بوده باشد.
ارتکاب جرم در محیطی تحت کنترل شدید و همچنین وجود دوربین‌های بسیار تردید ایجاد می‌کند عمل خود سرانه بوده باشد. از سوی دیگر هنوز نشانه و سند قانع کننده‌ای وجود ندارد که مسئولیتی متوجه دولت یا بخشی از نیرو‌های حکومتی عربستان بوده باشد. مراجع مسئول دولت عربستان تنها اعلام کرده‌اند که مجرمان به اشد مجازات می‌رسند و امکان حضور شاکیان در هنگام اجرای حکم وجود دارد. در این میان روزنامه الصباح، چاپ کویت مدعی شد یکی از مته‌مان در جلسه بازپرسی اعتراف کرده است عمل زشت را به تشویق شیخ ابومرزوق امام جماعت مسجد جده انجام داده است. مجرم یاد شده در مورد انگیزه مشوق یا مشوقین اذعان داشت: «شیخ ابورزوق شیعه را نجس و مشرک می‌داند و با علم به اختلافات شدید دو حکومت ایران و عربستان، از ما خواست تا با این عمل، خشم حکومت و شیعیان تندرو ایران را برانگیخته و شعله‌های قهر و تحریم سفر به عربستان بر افروخته‌تر شود!»
صحت و سقم این ادعا هنوز معلوم نیست و جای تعجب دارد یک مقام مذهبی سعودی حکم به عملی حرام دهد. اما یکی از فرضیه‌ها برای این اتفاق کارشکنی در برابر سفر حج عمره کارون‌های ایرانی است. مدافعان این فرضیه استدلال می‌کنند دولت عربستان یا گروه‌های ذی نفوذ در این کشور بعد از بالا گرفتن تنش‌های منطقه‌ای با جمهوری اسلامی برای ایجاد فشار و پاسخ بازدارنده توطئه فوق را هدایت کرده‌اند. قبل از این اقدام، مسئولان فرودگاه جده به دلیل عدم برخوداری از استاندارد‌های لازم، اجازه فرود به برخی از هواپیماهای ایرانی را صادر نکرد. احتمال درستی فرضیه یاد شده با توجه به مساله یادشده و همچنین عدم نیاز دولت عربستان برای ممانعت از حضور کاروان‌های ایرانی به این کار پر هزینه و انتفاع اقتصادی این کشور از سفر زوار ایرانی پایین است. دولت عربستان فعلا نسبت به صدور ویزا برای حج عمره شهروندان ایرانی سخت گیری می کند.. اما دولت عربستان اعلام کرده در سهمیه حج عمره ایران تغییری ایجاد نشده و مشکلات تا کنون بواسطه عدم مجوز پرواز هواپیماهای ایرانی بوده است.

موضع حکومت ایران
اگرچه اغلب افراد ایرانی که در انتظار سفر حج عمره هستند به راحتی قبول نمی‌کنند که به تحریم حج بپردازند. اما برخی تمایل به انصراف نشان داده اند. دولت ایران فعلاً به دنبال مجازات خاطیان، عذر خواهی رسمی دولت عربستان و تامین امنیت زوار ایرانی است. حسن روحانی از وزیر ارشاد خواسته بود تا موضوع را بررسی کرده و در نهایت اگر مخاطرات حضور زائران ایرانی در عربستان سعودی زیاد باشد؛ عمل مستحب حج عمره به تعلیق در بیاید. سپس چهار نهاد وزارت ارشاد ،مجلس، سازمان حج و اوقاف و اداره حقوق بشر قوه قضائیه بر روی این موضوع کار کردند . در نهایت با تصمیم وزارت ارشاد تا تحقق مجازات متخلفان سفر حج عمره به تعلیق در آمده است. مراجع تقلید نیز ضمن محکوم کردن قضیه و درخواست مجازات مجرمان اعلام کرده اند،فعلا حج عمره را تحریم نمی نمایند. هم نهاد های حکومتی و هم مراجع منتظر هستند تا ببینند فرجام دادگاه حادثه جده چه خواهد شد؟

بیراهه‌ها
اما واکنش‌ها در ایران نسبت به اتفاق تاسف بار فوق ابعاد خیلی وسیع تری به خود گرفت و از برخورد متناسب و متوازن در برخورد با قضیه فرا‌تر رفت. در واقع موضوع دستخوش تشدید فضای تخاصم بین ایران و عربستان سعودی و افزایش کشمکش منطقه‌ای آن‌ها قرار گرفته است. در یک سوی می‌دان، حکومت می‌کوشد بر موج خشم عمومی ایجاد شده سوار گشته وبهره برداری‌های خاص خود را داشته باشد و از سوی دیگر شکاف تاریخی عرب- ایرانی و سنی- شیعه که چون انبار باروت هر آن منتظر یک کبریت برای انفجار است فعال شده و افکار عمومی را به واکنش تند کشانده است. واکنش منطقی و صحیح محکومیت ماجرا بدون پیش داوری و برخورد سیاسی –مسلکی ونژادی است تا دولت عربستان به محاکمه مجرمان بپردازد. اگر فرجام پرونده فوق خوب باشد و متخلفان به سزای اعمال خود برسند، دیگر ثابت می‌شود این تخلف شخصی بوده و ارتباطی با حکومت عربستان سعودی نداشته است. اگر چنین نشد آنگاه گسترش اعتراضات به دولت عربستان موجه خواهد بود. همچنین واکنش باید متاسب با جرم باشد و به خاطر یک دستمال قیصریه به آتش کشیده نشود.
متاسفانه جوی که بر علیه این اتفاق منزجر کننده بالا گرفت خوب نبود و اعتراضات به سمت موج عرب ستیزی و بروز گرایش‌های نژادپرستانه منحرف شد. واکنش مناسب اعتراض آرام و غیرت ورزی مدنی و هدف قرار دادن عمل غیراخلاقی و مرتکبان آن بود نه اینکه شتابزده پای یک ملت و دولت به مسئله‌ای که با آن ارتباط نداشتند، کشیده شود و موضوع به مناقشه سیاسی موجود پیوند بخورد. متاسفانه حکومت هم به دلایل سیاسی و بالا گرفتن درگیری با حکومت عربستان سعودی به این جو غلط دامن زد. برخورد‌های افراطی تا جایی پیش رفت که عده‌ای با حضور در مقابل سفارت عربستان خواستار تعطیلی آنجا و اخراج کاردار سعودی از ایران شدند. البته می‌توان حدس زد که این حرکت‌ها از کجا آب می‌خورد اما برخی از مردم عادی که به حق ناراحت شده‌اند نیز تحت تاثیر احساسات قرار گرفته و بدون آگاهی در پروژه‌ای درگیر شدند که برای منافع ملی کشور مضر بوده و با موازین اخلاقی و مدنی نیز سازگار نیست. برخی از شعار‌ها چون «این سفیر ملخ‌خور اخراج باید گردد» و «دولت متجاوز» واقعا مایه شرمندگی است.
کافی است بخش مستقل تحصن کنندگان تصور کنند اگر روزی چند مامور دولتی ایران تخلف مشابهی بکنند آنوقت آن‌ها می‌پذیرند که کل ایران و ایرانی به خاطر این تخلف خودسرانه آماج حملات واقع شود؟ در مقاطعی از تاریخ معاصر اتباع خارجی در ایران مورد اذیت و آزار قرار گرفته‌اند. از حملات به سفارت‌ها بعد از انقلاب می‌گذریم، ولی جز برخی واکنش‌های عوام زده در کشور‌های خارجی کل ایرانی‌ها زیر سئوال نرفتند. همین الان پرونده‌ای در دادگستری ایران در جریان است که پنج ایرانی متهم به تجاوز به یک زن اندونزیایی هستند. توجه به آنچه برای خبرنگار آمریکایی بعد از تجاوز به وی درملاء عام در میدان التحریر قاهره آموزنده است. او در اولین مصاحبه تلویزیونی خود بار‌ها تاکید کرد حساب مردم مصر از متجاوزان جدا است و از بی‌احترامی به کشور، دولت و مردم مصر خودداری کرد.
حکومت در مورد ماجرای فرودگاه جده نیز باز به برخورد دوگانه روی آورد. هر ساله گزارش‌های غیررسمی مبنی بر تجاوز به برخی از زنان زائر ایرانی و حتی گم شدن آن‌ها در مکه و مدینه مطرح می‌شود، ولی حکومت نه تنها به پیگیری جدی این جنایت‌ها نمی‌پردازد بلکه حتی جلوی انتشار آن‌ها در رسانه‌ها را نیز می‌گیرد. البته دخالت ماموران پلیس فرودگاه، حالت خاصی به اتفاق ناپسند اخیر داده بود اما این دو گانگی به خوبی پرده از برخورد سیاسی حکومت بر می‌دارد. مورد دیگر تجاوز و ربوده شدن زنان ایرانی در شهر دوبی است که بعضًا برخی از افراد متقلب با جعل عنوان پلیس آن‌ها را به دلیل مشکل در پوشش به داخل خود رو کشانده و سپس عمل شنیع را انجام داده‌اند. این موارد به دور از هیاهوگری و غوغاسالاری پیگیری قضایی شده و متخلفان به سزای عمل خود رسیده‌اند.
آنچه جای نگرانی دارد تشدید انحراف اعتراضات به گسترش خصومت و دشمنی با اعراب و عربستان سعودی است. این اتفاق، فضا را برای گسترش جنگ‌های نیابتی ایران و عربستان سعودی مهیا می‌کند. اگر چه تشدید منازعه با اعراب و کشور‌های سنی مذهب از سوی افراطی‌های جریان آریایی- اسلامی(*) تشویق می‌شود ولی در ‌‌نهایت برای منافع ملی کشور مضر است و سیاست تنش زدائی ضرورت دارد مورد توجه قرار بگیرد. در این می‌ان، افکار عمومی بایستی با هشیاری تمام اجازه ندهد اعتراضات از مسیر منطقی خارج شده و در بیراهه‌های فوق جریان یابد.
* برچسب آریایی- اسلامی از محمد قائد وام گرفته شده است

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.