قدرت نمایی گروه های فشار در برابر روحانی

اخلال در سخنرانی حسن روحانی در مراسم بزرگداشت بیست و ششمین سالگرد درگذشت آیت الله خمینی، رویدادی مهم بود. اهمیت این رویداد با توجه به تکرار شعار های هشدار دهنده به وی در جریان سخنرانی رهبری بیشتر شد. در جریان سخنرانی روحانی عده ای بلند شدند و شعار هایی از قبیل « مرگ بر منافق» و «مرگ بر آمریکا» سر دادند. سخنرانی روحانی چندبار قطع شد وی بر خلاف رویه متعارفش برخوردی محتطانه و محافظه کارانه انجام داد و با گفتن متشکریم خواستار اتحاد همه نیرو های نظام شد. در حالی که روحانی در سخنرانی های پیشینش جملات تندی علیه گروه های فشار و اصول گرایان افراطی بر زبان می آورد.

motor-hezbolah1
تکرار تحرک گروه های فشار در مراسم بزرگداشت آیت الله خمینی ( تعریض به حسن خمینی ، احمدی نژاد و روحانی) تبدیل به سنت رفتاری شده است. امسال در جریان سخنرانی حسن خمینی نیز این گروه شعار سر دادند که این همه لشگر آمده به عشق رهبر آمده و او نیز با تایید شعار آنها گفت حقیقتا همین طور است. در سخنرانی رهبری وقتی وی در خصوص توطئه‌هاى تفرقه‌افکن مذهبی و قومیتی صحبت کرد، نیز عده ای بلند شدند و حسن روحانی را با شعار دولت تدبیر ما، بصیرت بصیرت” خطاب قرار دادند. واکنش رئیس جمهور خنده به آنها بود.
البته درمراسم سال گذشته بزرگداشت درگذشت آیت الله خمینی نیز وقتی حسن روحانی در حال سخن گفتن از دیپلمات ها و مذاکره کنندگان ایران در مذاکرات هسته ای و حفظ حقوق هسته ای کشور بود با شعارهای پی در پی ” انرژی هسته ای حق مسلم ما است” روبرو شد. اما روحانی پس از وقفه ای کوتاه، در مواجهه با شعارهای این افراد که قطع نمی شد، صدای خود را بالاتر برد و گفت: «بی تردید انرژی هسته حق مسلم است. بی‌تردید صلح و ثبات حق مسلم ماست. بی‌تردید پیشرفت و توسعه حق مسلم ماست. بی‌تردید علم و دانش حق مسلم ماست. بی‌تردید نفوذ در منطقه و جهان حق مسلم ماست. بی‌تردید وحدت و اتحاد و برادری حق مسلم ملت ایران است.»
اگرچه اخباری منتشر شده است که برخی از اخلال گران بازداشت شده اند و نقدی رئیس سازمان بسیج به انتقاد از شعار دهندگان و ضرورت رعایت حرمت سخنرانان در مراسم آیت الله خمینی پرداخت، اما تکرار این رفتار ها ( اخلال در و بخصوص در جریان سخنرانی خامنه ای نشان می دهد که نمی توان این رفتار ها را خودسرانه دانست و بخش مهمی از قدرت پشتوانه و سازمان دهنده اصلی این برخورد ها است.
آیت الله محسن غرویان در خصوص تحرکات گروه های فشار در مراسم یاد شده گفته است:
« به نظرم این افراد خیلی چشمگیر نبودند؛ یک تعداد اندکی بودند که از قبل برنامه ریزی شده در این مراسم حاضر شده و در صف‌های اول نشسته بودند.» او در ادامه با سازمان یافته بودن حرکت فوق اظهار داشت: « برخی با یونیفرم خاص حاشیه سازان را هدایت می‌کردند که صورت خوبی نداشت و بسیاری از این قضیه گلایه مند بودند.»
تکرار اخلال در مراسم بعد ازماجرای حمله به علی مطهری و همچنین جلوگیری از سخنرانی بعضی از اصلاح طلبان و مدافعان دولت اعتدال نشان می دهد گروه های فشار به بخش مسلط قدرت متصل هستند. در غیر این صورت جسارت اقدام را پیدا نمی کردند. درحال حاضر محاکمه قضائی حمله کنندگان به علی مطهری در جریان است ولی هنوز به فرجام مشخصی نرسیده است. سال ها از حمله به علی لاریجانی در قم می گذرد اما مسببان و عاملان به مجازات نرسیدند و نوع فعالیت آنها در مقاطع زمانی دیگر تکرار شده است.
قدرت نمایی گروه های فشار با هدف ارسال پیام مستقیم به حسن روحانی صورت گرفت تا بداند پیگیری حوادث شیراز و برخورد با گروه هایی که در صدد محدود کردن حوزه فعالیت های سیاسی انتقادی هستند ،ره به جایی نمی برد. آنها نه تنها عقب نمی نشینند بلکه سطح حملات خود را گسترش داده و خود روحانی را هدف قرار می دهند. با توجه به نزدیک شدن به انتخابات های مجلس و خبرگان می توان پیشبینی کرد که تنش بین گروه های فشار و دولت روحانی افزایش یابد.
شعار دهندگان حسن روحانی را به نفاق متهم کردند و همچنین با دعوت وی به بصیرت نسبت به تبعات فاصله گرفتن وی از خطوط مورد نظر رهبری هشدار دادند. اگر چه عده ای از نمایندگان مجلس و مسئولان دولتی به دنبال برخورد با این گروه و شناسایی دست های پشت پرده هستند، اما بعید است این تلاش ها به صورت رسمی به جایی برسد. در سطح ظاهری و رسمی گروه های فشار حمایتی ندارند اما مخالفت ها یا صوری است و بخشی از طراحی سناریو ها است و یا توان بازدارندگی ندارند.
استفاده از فعالیت های ایذائی و میدانی نیرو های شبه دولتی وطرح آنها به عنوان نیروی ها مردمی روش همیشگی و در عین حال موثر حکومت برای کنترل عرصه عمومی بوده است. این جریان که مسئولیت رسمی ندارد و در اعمال خشونت نیز محدودیتی ندارد با داشتن مصونیت امنیتی و قضائی فضای ارعاب و وحشت را برقرار نموده و نیرو های منتقد را مهار سازند.

روحانی در نیمه دوم ریاست جمهوری اش کار سخت تری در مواجهه با گروه های فشار خواهد داشت. فرجام کشمکش بین دولت اعتدال و گروه های فشار از متغیر های مهم در تداوم حمایت و یا روی گردانی ان دسته از رای دهندگان به روحانی خواهد داشت که از منظر گشایش های سیاسی وفرهنگی به وی را انتخاب کردند.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.