وضعیت جنگی ایران و عربستان

تنش در روابط حکومت های ایران و عربستان سعودی به مرحله خطرناکی رسیده است. در حال حاضر مناسبات خصمانه بین دو کشور از پارادایم جنگ سرد فرا تر رفته و در مرحله جنگ نیابتی در خاور میانه است. دو کشور به صورت غیر مستقیم در سوریه و یمن در حال نزاع هستند. فاجعه اسفناک منا در حج امسال نیز شعله های درگیری را به نحو چشمگیری افزایش داده و سطح منازعه را بالا برده است. حال با افزایش رویارویی های کلامی و تهدید ها و هشدار ها این سئوال به صورت جدی مطرح است که آیا وخامت روابط به جنگی مستقیم متحول می شود؟

1586588174-Alijoon-ir1

برای پاسخ به این سئوال باید در نظر گرفت که وضعیت جنگی سال ها است بر روابط دو کشور سایه افکنده است. وضعیت جنگی ناظر به شرایطی است که روابط دو کشور در شیبی صعودی به سمت وخامت می رود و دو طرف آرایش نظامی به خود گرفته و تهدید ها و اظهارات خصمانه علیه یکدیگر در طول زمان شدت پیدا می کند. همچنین مسیر های تفاهم و مصالحه برای پیدا کردن راه حل های اختلافات مسدود می شوند. در واقع نبود سازو کار های قضایی و دیپلماتیک برای فیصله بخشیدن به نزاع ها مسیر رویارویی نظامی را هموار می سازد وچه بسا زور آزمائی در جبهه ها ومیادین جنگی برای تعیین تکلیف اختلافات ناگزیر می شود.

ایران وعربستان حداقل در ۵ سال گذشته به این سمت حرکت کرده اند. روابط جمهوری اسلامی و نظام سلطنتی آل سعود کمابیش همیشه بحرانی بوده است وهرگز آنها با هم خوب نبوده اند. اما این بحران با فراز و نشیب هایی همراه بوده وبخصوص در دوران ریاست جمهوری رفسنجانی و خاتمی دو کشور به سمت تنش زدایی وبهبود روابط حرکت کردند. اما این تلاش نتوانست روابط خصمانه دو نظام سیاسی را دستخوش دگرگونی پایدار نماید.

ایران و عربستان سعودی حامل شکاف و نزاع تاریخی ریشه دار عرب- ایرانی هستند. علاوه بر آن دعوای شیعه و وهابیت نیز سویه دیگری از خصومت و تضاد های آشتی ناپذیر را بین دو کشور ایجاد کرده است. در کل رقابت ایران و عربستان ابعاد مذهبی، سیاسی ، جغرافیایی و اقتصادی دارد. در زمان شاه نیز روابط دو کشور خوب نبود وبخصوص بعد از عدم پشتیبانی حکام وقت آل سعود از همراهی با سیاست های تهاجمی نفتی محمد رضا شاه پهلوی به سمت تیرگی رفت. انقلاب اسلامی و اسلام گرایی حکومت تازه تاسیس در ایران باعث شد تا عربستان سعودی ابتدا برخورد مثبت احتیاط آمیزی با ایران بعد از انقلاب داشته باشد. اما سیاست صدور انقلاب و اظهارات تند آیت الله خمینی علیه آل سعود و وهابی ها روابط را به سمت درگیری پیش برد. نقطه اوج درگیری در مراسم حج ۱۳۶۶ بود که برخی از حجاج ایرانی در راهپیمایی شعار هایی را علیه آمریکا و نظام سیاسی عربستان سر دادند. برخورد خشونت آمیز پلیس عربستان و کشتار ده ها نفر از راهپیمایی کنندگان باعث شد تا مقامات حکومت رسما خواهان براندازی حکومت آل سعود بر عربستان و خلع ید از آنها در تولیت حرمین شریفین بشوند. اما حکومت اقدام علمی علیه عربستان انجام نداد. تنها پرونده انفجار های خبر مطرح است که تا کنون مستندات معتبر و قابل قبولی در خصوص مشارکت جمهوری اسلامی در انفجار فوق ارائه نشده و بیشتر گمانه زنی مطرح است.

حکومت عربستان نیز در حالی که آرزوی براندازی حکومت ایران را داشت اما سیاست و عملی مبتنی بر رویارویی در دهه های شصت تا هشتاد نشان نداد. بر اساس اسناد ویکی لیکس ملک عبدالله در دوره ریاست جمهوری جرج بوش خواهان حمله به ایران و ساقط کردن جمهوری اسلامی به عنوان منشاء معضلات منطقه شده بود. اشغال نظامی عراق و افغانستان توسط آمریکا معادلات سیاسی وژئوپلتیک منطقه را تغییر داد وباعث شد رویارویی ایران و عربستان سعودی وارد مرحله جدیدی شده و تنش ها افزایش پیدا کند. ریاست جمهوری احمدی نژاد و کنار رفتن میانه رو ها نیز به نوبه خود آتش درگیری بین دو کشور را مشتعل ساخت.

مناسبات دو کشور تا پیش از بهار عربی حالت مشابه جنگ سرد را داشت اما بعد از تحولاتی که در منطقه رخ داد و نگرانی که عربستان سعودی از تقویت حرکت های ضد استبدادی و دمکراسی خواهانه داشت و همچنین دخالت جمهوری اسلامی در تقویت نیرو های همسو و حفظ بشار اسد در قدرت باعث تشدید رویارویی شد. نخستین درگیری در بحرین روی داد. عربستان با دخالت نظامی به حکومت بحرین در سرکوب اعتراضات مسالمت آمیز کمک کرد. اگر چه جمهوری اسلامی نیز حرکت بهار عربی در مدار موج جدید دمکراسی خواهی را تهدید محسوب می کرد، اما کوشید از خلاء قدرت بدست آمده برای گسترش بنیاد گرایی شیعه محور استفاده کند. جنگ داخلی سوریه و حمایت نظامی، سیاسی، مالی، اطلاعاتی و لجستیکی جمهوری اسلامی از حکومت سوریه و در ادامه قدرت گرفتن شیعیان حوثی در یمن و تقابل آنها با طرح شورای همکاری کشور های خلیج فارس مناقشه حکومت های ایران و عربستان سعودی را به جنگ نیابتی و غیر مستقیم ارتقاء داد. خنثی سازی طرح ترور سفیر وقت عربستان در آمریکا ووزیر خارجه کنونی این کشور دیگر نقطه تنش آفرین بود. ایران این ادعا را رد کرد. اما متهم در دادگاه های آمریکا اتهام خود را پذیرفت و در حال تحمل حبس در زندان های آمریکا است.

اختلاف نظر بر سر چگونگی مواجهه با بحران کاهش قیمت نفت نیز از منظر اقتصاد سیاسی دو کشور را در مقابل یکدیگر قرار داد. هر دو جناح اصلی جمهوری اسلامی در نگاهی توطئه آمیز عربستان سعودی را عامل کاهش بهای نفت بشمار می آورند. اکنون ایران و عربستان در سوریه و یمن درگیر هستند. فاجعه تاسف بار کشتار منا در حج امسال جدید ترین لایه درگیری دو کشور است. اگرچه مقامات جمهوری اسلامی تعداد بالای کشته شده های ایرانی را دلیل ظاهری اعتراض خود عنوان کرده و دولت عربستان را مقصر می دانند، اما ژرف کاوی ماجرا نشان می دهد وضعیت مبهم و نامعلوم برخی از مقامات سیاسی و نظامی مفقود شده مهمترین نگرانی حکومت است. عضنفر رکن آبادی شاخص ترین چهره های فوق است که در سال های حساسی سفیر ایران در لبنان بود. طبیعتا دستیابی به اطلاعات چنین فردی برای سیستم های امنیتی عربستان سعودی، اسرائیل و آمریکا اهمیت زیادی دارد. تا کنون جنازه رکن آبادی پیدا نشده است و نام وی در بین مجروحان نیز نیست. رفتار مقامات حکومت وبخصوص دیدار نقدی و فضلی مقدم با خانواده وی و اظهارات مکتوب عراقچی این احتمال را تقویت می کند که او مرده است. اما تا زمانی که جنازه وی پیدا نشده و اطمینان از مرگش حاصل نگردد ،فرضیه ربایش وی توسط سیستم های امنیتی دول یاد شده جدی می شود.

از اینرو سرنوشت رکن آبادی و دیگر مقامات مفقود حکومتی در حج عامل تعیین کننده در افزایش ویا کاهش سطح درگیری های کنونی است. در ابتدای ماجرا که دولت عربستان اجازه حضور مقامات ارشد ایرانی را نداد، اظهارات خصمانه در بین کارگزاران نظام افزایش یافت اما در ادامه وبعد از همکاری ها به طور نسبی کاهش یافت. وضعیت در حال حاضر بحرانی است . نوبخت سخنگوی دولت رسما عربستان سعودی را دولت متخاصم نامید. لحن اظهارات وزیر خارجه عربستان سعودی نیز خطاب به روحانی و مقامات دولت ایران به نحو ملموسی تند تر شده و از آداب متعارف دیپلماتیک خارج شده است. جنگ روانی و کلامی دو طرف با کشمکش های ماقبل جنگ ایران و عراق شباهت هایی و همچنین تفاوت هایی دارد. منتها رصد کردن تحولات نشان می دهد در کوتاه مدت امکان بروز درگیری نظامی مستقیم خیلی ضعیف است. غلط نیست اگر گفته شود در مقایسه با گذشته احتمال جنگ ایران و عربستان بیشتر شده منتها هنوز قطعی نیست و امکان بازدارندگی وجود دارد.

در حال حاضر جبهه های درگیری حکومت های ایران و عربستان در سوریه، عراق، یمن و ماجرای خونین حج امسال است. هر کدام از این حوزه ها بالقوه استعداد تبدیل به جنگ مستقیم را دارد ولی در عین حال ظرفیت آنها بالا نیست. در یمن اگر وضعیت کنونی ادامه پیدا کند موازنه قوا به ضرر جمهوری اسلامی به هم خورده است و افزایش درگیری کمکی به تغییر وضعیت نمی کند. حوثی ها و علی عبدالله صالح در آخرین موضع گیری طرح سازمان ملل برای آتش بس را پذیرفته اند. در سوریه نیز افزایش فعالیت های مستقیم نظامی روسیه فضا را پیچیده تر ساخته است. اما شرایط بگونه ای است که کماکان تداوم جنگ نیابتی و غیر مستقیم محتمل ترین گزینه برای آینده است. ماجرای حج نیز به وضعیت مبهم دیپلمات ها و ومقام های نظامی مفقود بستگی دارد. اما حتی اگر احتمال ربودن آنها افزایش پیدا کند، لزوما قابلیت ارتقاء منازعه به جنگ را ندارد.

درست است هشدار خامنه ای و فرماندهان سپاه ناشکیبایی و در عین حال اراده آنها برای پاسخگویی حکومت عربستان را نشان می دهد. اما رجوع به تجربه حادثه برائت از مشرکین در سا ل۱۳۶۶ این گمانه را قوت می بخشد که ایران واکنش غیر تعجیلی و زمانمند را دنبال می کند. در آن مقطع آیت الله خمینی و مقامات ارشد حکومت از جمله هاشمی رفسنجانی اظهارات تندی علیه حکومت عربستان سعودی ابراز داشتند و علنا خواهان سرنگونی آل سعود شدند. ولی نظام اقدام خاصی انجام نداد وبر انتقام گیری در طول زمان مانور داد. این انتقام گیری در سالیان بعد فراموش شد و رفسنجانی خود تبدیل به صدایی برای بهبود رابطه با عربستان در نظام شد. همچنین بر خلاف توصیه آیت الله خمینی که گفته بود اگر از صدام بگذریم از فهد نمی گذریم، روابط با عربستان به سمت عادی شدن پیش رفت.

البته در شرایط کنونی نمی توان انتظار داشت در پی برخورد های خصمانه کنونی ، رفتار های آشتی جویانه در آینده بوقوع می پیوندند. اظهارات گلپایگانی رئیس دفتر رهبری مبنی بر اینکه خامنه ای گریبان آل سعود را رها نمی کند و یا تاکید رئیسی دادستان کل کشور بر اینکه عربستان تقاص خون حاجی ها را پس خواهد داد، این تصور را به ذهن متبادر می کند حکومت برنامه هایی دارد. رویکرد امنیتی برون مرزی جمهوری اسلامی ارزیابی و کنترل اوضاع و بهره برداری از بحران های پیش آمده برای افزایش بی ثباتی است. همچنین اقدامات غیر متعارف و موردی را به جای برخورد مستقیم برای ضربه زدن انتخاب می کند. شکاف بین شیعیان و حکومت عربستان در کانون توجه نظام است و استفاده از این شکاف در زمان مقتضی به عنوان اهرم فشار می تواند مد نظر تصمیم گیران اصلی حکومت واقع شود.

اگرچه بحث های فوق باعث خوشبینی است که سطح منازعه به سمت جنگ علنی و تمام عیار حداقل در میان مدت پیش نمی رود. اما در عین حال عواملی وجود دارند که تسهیل گر و مشوق رویارویی نظامی در شکل محدود هستند. حکومت عربستان در دوره انتقالی از نخبگان پیر به سمت حاکمان جوان است. حاکمان جوان نشان داده اند برای اثبات شایستگی خود به دنبال ماجراجویی هستند. عدم تجربه و خامی آنها می تواند منجر به تصمیماتی اشتباه شود. از سوی دیگر سیاست امنیتی عربستان دیگر متکی به عمل مشترک با آمریکا نیست و به سمت خوداتکایی می رود. سعودیها تحت حاکمیت ملک سلمان به این نتیجه رسیده اند که خود باید از منافع شان حفاظت کنند.این عامل در کنار تمایل دولت آمریکا به کاهش دخالت در خاور میانه و سپردن سطحی از ساماندهی و نظم امور به رقابت های منطقه ای قابلیت افزایش درگیری های پیش بینی ناپذیر را افزایش دهد و اتفاقات کوچک به ناگاه منجر به منازعات سنگین و بزرگ شود.

عربستان و متحدانش مصر هستند که جلوی افزایش نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه در دوره پسا توافق هسته ای را بگیرند. ایران به موجب توافق هسته ای با آمریکا و دیگر قدرتهای خارجی آزادی عمل پیدا می کند. این توافق برای ایران فرصت لازم را جهت گسترش و تقویت شبکه ای از نیرو های هدف در سراسر منطقه از لبنان و سوریه تا حوثی ها و جوامع شیعه در خاور میانه و نقاط دیگر فراهم می سازد. اگر این وضعیت در داخل توازن قوای منطقه ای مهار نشود، اصطکاک های دو کشور می تواند به جنگی علنی بدل شود. تشکیل ناتوی عربی و جلو رفتن عربستان برای بسیج کشور های سنی علیه ایران دیگر عاملی است که می تواند مجوز صدور شلیک توپ ها و موشک ها بر فراز آسمان های ایران و عربستان سعودی را صادر کند.

نیرو های میانجی و صدا های معتقد به حل مسالمت آمیز و دیپلماتیک اختلافات در دو طرف به حاشیه رفتند و کانال ارتباطات مسدود شده است. رفسنجانی دیگر امکان تاثیرگذاری بالا در سیاست ایران را ندارد. در حکومت عربستان نیز چهره هایی چون محمد ابن نایف و محمد ابن سلمان قدرت گرفته اند که میانه خوبی با ایرانیان ندارند و دیدگاهی متفاوت از نگاه تعاملی ملک عبدالله پادشاه پیشین عربستان در قبال شیعیان را دنبال می کنند.

چالش دیگر موضع گیری های خامنه ای است.وی نشان داده است که در عین پیشبرد راهبرد ستیزه جویی خارجی اما توان محاسبه گری اش در چارچوب پراگماتیسم در حدی است که هر جا احساس خطر کرد، ترمز برخورد تهاجمی را بکشد و رویکرد دفاعی را برگزیند. به عبارت ساده تر وی تا لب پرتگاه پیش می رود ولی داخل آن نمی افتد. اما پیچیدگی اوضاع و بخصوص دمیدن بر تنور نفرت و ضدیت با عربستان سعودی در جامعه وبخصوص بخش جوان و تند روی هوادارن نظام می تواند باعث خطای محاسبه شده و تنور جنگ علنی را گرم نماید.

اگر جنگ بین دو کشور صورت بگیرد، پیامد های فاجعه باری برای منطقه و دنیا اعم از تشدید بی ثباتی و آشوب، آوارگی بیشتر ساکنان، ازدیاد خرابی های زیست محیطی، بالا رفتن قیمت انرژی های فسیلی، گسترش تروریسم و به خطر افتادن امنیت ترانزیت انرژی و قربانی شدن بیشتر غیر نظامیان را به بار خواهد آورد. با توجه به این عوامل مخرب به لحاظ منطقی نباید جنگی صورت بگیرد اما در شرایط متلاطم کنونی خاور میانه هر لحظه امکان دارد انبار باروت منفجر شود.

ایران به لحاظ نیروی زمینی و دریایی و تجربه جنگی بر عربستان مزیت دارد اما نیروی هوایی و امکانات نظامی عربستان قوی تر از ایران است. پیشبینی نتیجه جنگ احتمالی کار راحتی نیست چون در این صورت ایران فقط با عربستان طرف نیست بلکه اکثر کشور های عربی در مقابل ایران قرار می گیرند. با توجه به مباحثی که پیشتر مطرح شد احتمال جنگ علنی و مستقیم بین حکومت های ایران و عربستان ضعیف است اما نتایج ویرانگر آن توجهی ویژه را طلب می کند تا در جلوگیری از ارتقاء سطح درگیری کنونی بین ایران و عربستان به جنگی علنی و مستقیم کوشید و راهکار مبتنی بر تنش زدایی و گفتگو را ترویج کرد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.