امید به زندگی بالاتر نخبگان مذهبی و سیاسی ایران

امید به زندگی در سالیان اخیر در ایران  افزایش ملموسی داشته است. بر اساس ارزیابی ها در سال ۲۰۱۵ متوسط امید به زندگی  ایرانیان داخل کشور در حدود ۷۶ سال بوده است. دلایلی که برای  این افزایش می توان بر شمرد متعدد هستند اما مهمترین آنها پیشرفت در پزشکی و مسائل درمانی است. در کنار آن افزایش رفاه  و تغییر سبک زندگی در مقایسه با گذشته عوامل مهمی هستند. اما در این میان توجه به وضعیت اقشار اجتماعی بر اساس امید به زندگی موضوعی  جالب در پژوهش های اجتماعی است.

در این میان مقایسه سالیان عمر نخبگان سیاسی و مذهبی و مقایسه آن با متوسط جامعه امری  مفید در حوزه جامعه شناسی وروان شناسی سیاسی است. معمولا عموم مردم تصور می کنند که روحانیت عمر بیشتری می کنند. به نظر می رسد این تصور درست باشد اما داوری جامع و متقن در خصوص آن نیارمند تحقیق مفصل و کار آماری گسترده است. اما در یک نگاه کلی  و اجمالی تعداد عمده ای از نخبگان روحانی مشاهده می شوند که سالیان عمر آنها به طور نسبی بالا است. به عنوان نمونه اسامی تعدادی از روحانیون مشهور  اعم از سیاسی و غیر سیاسی، داخل و بیرون حکومت که سن آنها ۸۰ سال به بالا است، بشرح زیر  ذکر می شود:

عبدالله امینی: ۹۲ سال

شیخ محمد یزدی: ۸۶ سال

وحید خراسانی: ۹۷ سال

لطف الله صافی گلپایگانی: ۹۹ سال

محمد امامی کاشانی: ۸۵ سال

احمد جنتی: ۹۱ سال

شیخ علی تهرانی:  ۹۱ سال

شیخ حسن صانعی: ۸۳ سال

سید موسی شبیری زنجانی: ۹۰ سال

سید علی سیستانی: ۸۷ سال

محمد مومن: ۸۰ سال

محمد علی موحدی کرمانی: ۸۶ سال

سید صادق روحانی: ۹۱ سال

ناصر مکارم شیرازی: ۹۱ سال

عبدالله جوادی املی: ۸۴ سال

حسن حسن زاده آملی: ۸۹ سال

مهدی کروبی: ۸۰ سال

محمد رضا حکیمی: ۸۲ سال

حسین انصاری راد: ۸۰ سال

سید محمد خامنه ای : ۸۲ سال

محسن مجتهد شبستری: ۸۰ سال

محمد مجتهد شبستری: ۸۱ سال

جعفر سبحانی: ۸۸ سال

محمد جواد حجتی کرمانی: ۸۵ سال

مرتضی فهیم کرمانی: ۸۳ سال

محمد تقی مصباح یزدی: ۸۳ سال

سید مهدی امام جمارانی: ۸۲ سال

سید محسن خرازی: ۸۰ سال

حسین نوری همدانی: ۹۲ سال

یوسف صانعی: ۸۰ سال

رضا استادی: ۸۰ سال

محی الدین حائری شیرازی: ۸۱ سال

محمد باقر باقری کنی: ۹۱ سال

احمد بهشتی: ۸۲ سال

سید علی محمد دستغیب: ۸۳ سال

احمد محسنی گرکانی: ۹۱ سال

مرتضی مقتدایی: ۸۲ سال

محمد تقی رهبر: ۸۲ سال

حسین مظاهری : ۸۴ سال

سید محمد حسینی شاهرودی: ۹۲ سال

عباس محفوظی: ۸۹ سال

محمد ابراهیم جناتی: ۸۱ سال

شمی الدین مجتهد نجفی : ۸۴ سال

جواد غروی: ۸۳ سال

منیره گرجی: ۸۸ سال

یدالله دوزدوزانی: ۸۳ سال

 

البته این افراد معرفی متوسط سن جمعیت روحانی کشور نیستند. بررسی امید به زندگی متمایز جمعیت روحانی کشور نیازمند دسترسی به فهرست قریب به اتفاق روحانیون و سن آنها در سازمان ثبت احوال و مرکز آمار کشور است. اما همین فهرست اسامی مشهور گمانه قدرتمندی  برای تایید این فرضیه است که علماء از متوسط جامعه بیشتر عمر می کنند.

ولی نگاهی به شمار سال های عمر سپری شده فعالان مشهور سیاسی نشان می دهد امید به زندگی آنها نیز چندان کمتر از روحانیون نیست. اگرچه  آنها به طور نسبی کمتر از دانش آموختگان حوزه های دینی عمر می کنند اما به نظر می رسد آنها نیز امید به زندگی بیشتر از متوسط جامعه را تجربه می کنند. در ادامه اسامی فعالان سیاسی مشهور اعم از پوزسیون و اپوزیسیون و مستقل  که سن آنها ۸۰ سال به بالا است، ارائه می گردد:

انور خامه ای : ۱۰۱ سال

مهدی هادوی: ۹۱ سال

ابوالحسن بنی صدر : ۸۴ سال

علی اکبر معین فر: ۸۹ سال

رحمت الله مقدم مراغه ای : ۹۶

محمد علی عمویی: ۸۹ سال

حبیب الله پیمان: ۸۲ سال

غلامعباس توسلی :  ۸۲ سال

بابک امیر خسروی: ۹۰ سال

مهدی خان بابا تهرانی: ۸۳ سال

هاشم صباغیان: ۸۰ سال

حسین شاه حسینی: ۹۰ سال

طاهر احمد زاده: ۹۶ سال

عباس شیبانی: ۸۶ سال

عباس امیرانتظام: ۸۵ سال

جلال الدین فارسی: ۸۴ سال

حبیب الله پیمان: ۸۲ سال

احسان یارشاطر: ۹۷ سال

محمد مهدی عبد خدایی: ۸۱ سال

عباس پهلوان: ۸۰ سال

هدایت الله متین دفتری: ۸۴ سال

محمد ملکی: ۸۴ سال

رضا براهنی: ۸۲ سال

رضا اصفهانی: ۸۲ سال

مهدی ممکن: ۸۴ سال

پوران شریعت رضوی: ۸۳ سال

اسدالله عسگر اولادی: ۸۴ سال

اردشیر زاهدی : ۸۹ سال

منصور فرهنگ : ۸۱ سال

حسین نصر : ۸۴ سال

پرویز ثابتی: ۸۱ سال

ابراهیم گلستان: ۹۵ سال

نظام الدین قهاری: ۸۰ سال

خسرو سیف: ۸۱ سال

هرمیداس باوند: ۸۳ سال

علی رشیدی: ۸۲ سال

خسرو اکمل : ۸۳ سال

 

 

این فهرست با توجه به اطلاعات نویسنده گرد آوری شده است و ممکن است کنشگران سیاسی ۸۰ سال  به بالا  تعداد شان در ایران بیشتر باشد. اما همین تعداد  این فرضیه را قوت می بخشد که سیاسیون در ایران بیشتر از متوسط مردم عمر می کنند. البته با این اطلاعات نمی توان صحت این فرضیه را تایید کرد و چنین امری نیازمند تحقیق و پژوهش گسترده و دسترسی به اطلاعات آماری مورد نیاز است.

اما اگر چنین فرضیه ای صادق باشد، آنگاه تحلیل چرایی آن مهم است. با توجه به تنش و استرس بالای سیاست ورزی و مشکلات  مربوطه در ساختار توسعه نیافته سیاسی این مسئله عجیب به نظر می رسد. در نگاه اول به نظر می رسد ارتباطی بین این پدیده و ریشه داری پیرسالاری  در سیاست ایران وجود داشته باشد.  در مجموع تبیین چرایی موضوع در صورت صحت فرضیه نیازمند پژوهش گسترده است. هدف از این یاداشت تنها حساسیت آفرینی ؛ بازنمائی این پدیده و ضرورت تحقیق پیرامون آن است.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.