اعلام تغییرات جزئی در کاهش تعهدات از سوی جمهوری اسلامی، کالبد نیمه جان برجام را به مرگ کامل نزدیک تر کرد. طبق بیانیه شورای امنیت ملی، جمهوری اسلامی در سالروز خروج یکجانبه دولت آمریکا از توافق جامع هسته ای در واکنش به این اقدام و تعلل دول اروپایی در تامین انتظارات مورد نظر تصمیم گرفت تا ازاجرای سقف در نظر گرفته شده برای غنی سازی اورانیوم تا سطح ۳.۶۷ درصد و تکمیل اقدامات مربوط به مدرن سازی رآکتور آب سنگین اراک سرباز زند. دولت ایران به کشورهای اروپایی دو ماه فرصت داده است
تا در خصوص توازن بخشیدن به مطالبات دو طرف توافق و تحقق عملی وعده های شان برای حفظ برجام اقدامات موثری انجام دهند در غیر این صورت فرایند کاهش تعهدات هسته ای ایران گسترش پیدا کرده و شامل سطح و درجه غنی سازی اورانیوم نیز می شود که غرب و اسرائیل حساسیت بیشتری نسبت به آن دارند.
مسئولان مختلف اعم از رئیس جمهور، وزیر خارجه ، دبیر شورای امنیت ملی و رئیس کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی مجلس تصریح کرده اند که دستکم در این مرحله قصد خروج از برجام را ندارند. برخی از محافل رسانه ای و سیاسی نزدیک به دولت حتی هشدار داده اند که ترک برجام به نفع دولت آمریکا خواهد بود و نباید ایران در دام تحریکات آنها بیفتد.
بیانیه شورای امنیت ملی تصمیم جدید را در چارچوب بندهای ۲۶ و ۳۶ برجام جزو حقوق جمهوری اسلامی برشمرده و اجرای آن را مغایر با برجام تلقی نکرده است. وزارت خارجه و جواد ظریف نیز اقدام ایران را در چارچوب برجام و نه خروج از آن بشمار آورده اند. اگرچه عباس عراقچی عدم ترک برجام را در مرحله فعلی محدود کرده و در عین حال خبر داده است که خروج از برجام در دستور کار جمهوری اسلامی قرار گرفته و این کار در صورت لزوم به صورت مرحله بندی شده انجام می شود.
اما بررسی مفاد دو بند فوق با تفسیر جمهوری اسلامی مغایرت هایی دارد. بند ۲۶ به جمهوری اسلامی این امکان را داده است که اگر تحریم هایی اروپا و آمریکا که قرار بوده در چارچوب برجام تعلیق و یا لغو شوند، مستقل از سازو کار حل اختلافات دوباره به صورت بخشی یا کلی بازگردند، آنها را بمنزله توقف کلی یا جزئی تعهدات خود بشمار آورد. در این بند مشخص نیست که چگونه و در چه شرایطی این کاهش و یا توقف تعهدات انجام می شود و ارتباط آن با تداوم حیات برجام و سازوکار پیشبینی شده برای حل اختلافات چیست؟ البته طبق این بند نقض عهد طرف مقابل این امکان را به ایران برای تعلیق و یا خروج از برجام را می دهد. اما بازه زمانی ان محدود بوده و ناظر به فرجام شکایت ها است.
بند ۳۶ روال طرح و بررسی شکایت ها را مشخص کرده است. جمهوری اسلامی در ماه های گذشته از اقدام یکجانبه دولت آمریکا به کمیسیون مشترک برجام شکایت کرده که یک بار جلسه در سطح نمایندگان و بار دوم در سطح وزرای خارجه تشکیل شده است. خروجی این جلسات صرفا اعلام حمایت اروپا و روسیه و چین از تداوم برجام بوده اما در عمل تا کنون اقدامات موثری برای مهار تاثیرات مخرب تحریم های یک جانبه آمریکا در خنثی سازی مزیت های برجام برای ایران انجام نشده است.
طبق بند ۳۶ اگر هر عضو شکایت خود را فیصله یافته قلمداد نکند می تواند آن را مبنایی برای توقف و یا کاهش تعهدات خود به حساب آورد اما باید شکایت خود را به شورای امنیت سازمان ملل برای تصمیم گیری نهائی ارسال کند. بند ۳۷ وظیفه و نوع فعالیت شورای امنیت را مشخص کرده است که بعد از اطلاع از موضوع شکایت و بررسی اقدامات انجام شده باید در خصوص تداوم لغو تحریم ها رای گیری کند. اگر چنانچه این قطعنامه ظرف ۳۰ روز به تصویب نرسد، آنوقت مفاد قطعنامه های قبلی شورای امنیت در مورد برنامه هسته ای و موشکی ایران مجددا به صورت اتوماتیک اعمال خواهند شد. این بند آشکارا به ضرر ایران است و به همین دلیل مقامات جمهوری اسلامی به کشور های اروپایی برای طرح شکایت در شورای امنیت هشدار داده اند، چون به مجرد انجام این کار به دلیل نظر مخالف دولت آمریکا و متحدانش در شورای امنیت تداوم لغو تحریم ها بختی برای تصویب ندارد و در نتیجه قطعنامه های تحریم سازمان ملل دوباره احیا می شوند. دولت آمریکا به دلیل نفی کلیت برجام امکان استفاده از این حربه که به ” مکانیزم ماشه” در مذاکرات برجام مشهور بود، را ندارد اما دولت های اروپایی در صورت عملی شدن تهدیدات و ادعاهای جمهوری اسلامی می توانند مبادرت به این اقدام کنند.
آنچه در استدلال و صورت بندی بیانیه شورای امنیت ملی و وزارت خارجه نادیده گرفته شده است، وضعیت بحرانی برجام بعد از خروج آمریکا است. دولت آمریکا کل برجام را دیگر قبول ندارد و در این خصوص ضمانت اجرائی نیز موجود نیست. موازنه قوای جهانی و برایند مناسبات اروپا و آمریکا از یک سو و چین و روسیه با آمریکا از سویی دیگر نیز در حدی نیست که بتواند آمریکا را دوباره به برجام برگرداند. بنابراین جمهوری اسلامی در توافقی که در چارچوب نهادهای بین المللی انجام نشده و طرف آن ۶ کشور قدرتمند دنیا هستند، در نهایت باید بین شکست برجام و یا تداوم آن منهای آمریکا انتخاب کند که دومی با توجه به جایگاه مهم آمریکا در عرصه تجاری، نظامی و دیپلماسی بین المللی ناگزیر به تعدیل امتیازات مورد نظر حکومت منجر می شود و باید به آب باریکه اروپا و اقدامات حمایتی کم دامنه روسیه و چین در چارچوب گزینش بین بد و بدتر رضایت بدهد. در چارچوب واقعیت های حاکم بر دنیا مزیت های برجام برای جمهوری اسلامی در غیاب آمریکا به عنوان طرف اصلی مناقشه هسته ای نمی تواند برابر حضور این کشور باشد و تداوم برجام ناگزیر به کاهش چشمگیر مزیت های برجام برای ایران گره می خورد که باز در غیاب برجام ولو به شکل حداقلی مطلوبیت هایی دارد.
عدم تمدید برخی از معافیت های هسته ای در چارچوب برجام از سوی دولت آمریکا، جمهوری اسلامی بین دو راهی “تعطیلی غنی سازی اورانیوم و صرفنظر از فروش آب سنگین تولیدی اراک” و یا ” نادیده گرفتن سقف مربوطه” قرار داد. با قرار گرفتن سوخت هسته ای و آب سنگین ایران در فهرست تحریم های آمریکا، فروش این اقلام دشوار شده است. بنابراین سطح و اندازه کاهش ادعایی تعهدات از سوی جمهوری اسلامی محدود و کوچک بوده و در این سطح چندان حساسیتی را بر نمی انگیزد. اما دادن اولتیماتوم دو ماهه وطرح خروج مرحله ای از برجام در صورت عدم دریافت پاسخ مناسب وضعیت را متفاوت ساخته است.
قابل پیشبینی بود که اروپایی ها واکنش منفی نشان خواهند داد. حال نظام در مخمصه و تنگنای جدی قرار گرفته است. اگر بخواهند طبق بیانیه شورای امنیت ملی و نامه های حسن روحانی و جواد ظریف جلو بروند و تهدید ها در خصوص کاهش اقدامات کنترلی علیه مهاجران غیر قانونی و ترانزیت مواد مخدر روابط با اروپا تیره شده و شکاف تاکتیکی اروپا- آمریکا بر سر نحوه کنترل جمهوری اسلامی ایران کاهش قابل ملاحظه خواهد یافت. در این فضا به راحتی تحریم های سازمان ملل و چند جانبه برگشته و حتی احتمال قابل اعتنایی وجود دارد که دول قدرتمند اروپایی با تحریم های یک جانبه آمریکا نیز همراهی کنند.
موقعیت ضعیف جمهوری اسلامی ظرفیتی برای بازدارندگی موثر ایجاد نمی کند. همین الان جمهوری اسلامی در مواجهه با مجازات های آمریکا در وضعیت شکننده و دشواری قرار گرفته است، حال اگر اروپا هم به این “فشار های حداکثری” بپیوندد و مشابه دولت آمریکا خواهان توافقی جامع تر با تلفیق ملاحظات هسته ای با نگرانی های منطقه ای و برنامه موشکی ایران شود، آنگاه بعید است که فرایند دوران اوباما تکرار نشود. اوباما نیز مشابه ترامپ سیاست نیش و نوش را به کار گرفت وبا فشار تحریم های کمرشکن جمهوری اسلامی را به پای میز مذاکره کشاند و محدودیت در برنامه هسته ای را به آن تحمیل کرد.
از قرار معلوم مقامات نظام مشابه تجارب قبلی چون آزاد کردن گروگان های آمریکائی، پایان جنگ هشت ساله با عراق و برنامه هسته ای باز بنا دارند با از دست دادن فرصت ها در بدترین شرایط پای میز مذاکره بروند. البته هنوز فرجام زورآزمائی مشخص نشده است اما پیامد تصمیم کاهش تعهدات برجامی و زمینه سازی برای خروج از آن ، تشدید فشارهای جهانی و منطقه ای خواهد بود. مدت زمان باقی مانده تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نیز بیش از پنجره تاب آوری جمهوری اسلامی در برابر تشدید فشار ها به نظر می رسد. همچنین تضمینی نیست که دوباره ترامپ برنده انتخابات نشود. حتی رهبران حزب دمکرات آمریکا نیز در فضای بعد از خروج دولت آمریکا از برجام به راحتی به آن بر نمی گردند و به احتمال زیاد خواهان دریافت امتیازات بیشتری می شوند. ریسک های جنگ و تشدید جنگ های نیابتی نیز در حدی بزرگ است که هر دو طرف به آن سو حرکت نکرده و علی رغم تشدید منازعات کلامی و تحرکات نظامی در عمل خویشتن داری بیشتری از خود نشان دهند.
ازاینرو بعید نیست فرصت دو ماهه که احتمال دارد تمدید نیز شود ،تدبیری برای افزایش توان چانه زنی با اروپا و همچنین افزایش نقش آفرینی روسیه و چین باشد تا حداقل شرایط برای مقاومت در برابر تحریم های آمریکا به طور نسبی بهتر شود.ددر مجموع قرائن و شواهد نشان می دهد شکل گیری نرمش قهرمانانه ۲ اگرچه هنوز قطعی نیست اما جدی تر از گذشته در افق سیاست خارجی ایران پدیدار شده است .