توقف قطار مذاکرات هسته ای در ایستگاه آلماتی

مذاکرات آلماتی ۲ همانگونه که پیشبینی می شد بدون فرجام مشخصی به پایان رسید. اکنون آینده مذاکرات در هاله ای از ابهام است. قرار است نمایندگان ۱+۵ با دولت های متبوع شان صحبت کرده و سپس نظر شان پیرامون بسته پیشنهادی جدید ایران را به کاترین اشتون اعلام کنند.
ممکن است مذاکرات به تعلیق در بیاید مانند آنچه پس از ناکامی گفتگو ها در مسکو پیش آمد و یعد از نه ماه دوباره قطار مذاکرات به راه افتاده و به ایستگاه آلماتی ۱ رسید. بنابراین ممکن است مذاکرات به صورت موقت متوقف شود.

Untitled-1 copy
البته طرفین در تداوم مذاکرات منافع مهمی دارند. غرب می خواهد با اعمال فشار و افزایش تاثیر تحریم ها در گسترش بحران اقتصادی و مدیریتی و همبستگی ، حکومت را وادار سازد تا بر روی میز مذاکرات نشسته و به توافق رضایت دهد. روسیه و چین نیز مذاکرات را فرصت مناسبی برای ایفای میانجیگری می دانند. مذاکرات برای کشور های میزبان نیز بستر مناسبی برای دریافت امتیازات و بهبود موقعیت جهانی و منطقه ای است. اما ایران نیز از مذاکرات برای دریافت وقت ، حساسیت زدایی از جلو بردن پروژه هسته ای و جلوگیری از تشدید تحریم ها استفاده می نماید. در اصل طرفین برای آگاهی دست اول از وضعیت یکدیگر و سنجش طرف مقابل برای دریافت امتیازات مورد نظر از مذاکرات بمثابه یک وسیله استفاده می کنند. از این رو می توان انتظار داشت که بی فرجامی آلماتی ۲ نوار مذاکرات را قطع نخواهد کرد.
تیره بودن چشم انداز آلماتی ۲ با سخنان نوروزی خامنه ای معلوم شد. حرف های وی به روشنی نشان داد اراده و تمایلی برای حل و فضل اختلافات در حاکمیت وجود ندارد و تغییری در استراتژی تقابل بوجود نیامده است. تنها دگرگونی که پیش آمد برخورد تاکتیکی مثبت با مذاکرات و انتخاب رهیافت مناسب در جنگ دیپلماتیک است. به باور هسته سخت بلوک قدرت، اوباما تفاوتی اساسی با جرج بوش پسر ندارد و برنامه وی را می خواهد با شیوه نرم و تاثیرگزاری در افکار عمومی دنیا به عنوان نیرویی مدافع مذاکره و روش های مسالمت آمیز جا بیندازد و بدینترتیب هژمونی آمریکا را تثبیت نماید.
بنابراین از دید آنان مذاکره اساسا سیاست جدید دولت آمریکا برای اقناع دنیا جهت مشروعیت بخشی به هژمونی بزرگترین قدرت نظامی و اقتصاد دنیا است تا نشان دهد ایران را که به زعم جریان تندروی حاکمیت سرسخت ترین مخالف هژمونی آمریکا در دنیا است به پای مذاکره کشانده و تصویری تسلیم جویانه از حکومت ایران ترسیم نماید .بدینترتیب پروسه اقناع و موجه سازی هژمونیک آمریکا به پایان خود نزدیک می گردد.
بنابراین حاکمیت به موازات دور شدن خطر حمله نظامی ، تهدید اصلی خود را در برخورد نرم آمریکا می بیند. از اینرو شیوه تقابل به رویارویی نرم تحول یافت . (۱)در دو دور اخیر مذاکرات مقامات ایرانی ضمن نشان دادن در باغ سبز و موافقت با اصل مذاکرات به گونه ای بازی نمودند که مذاکرات به بن بست برسد و در عین حال فضا برای متهم کردن غرب برای کارشکنی در مسیر مذاکرات مساعد شود. خامنه ای در سخنرانی اش در مشهد مخالفت با مذاکره آمریکا را از حالت ذاتی به کارکردی و نتیجه گرایانه تغییر داد. بر همین اساس هیات ایرانی بمانند دفعات قبلی با هیات آمریکایی دیدار نکرد و از مذاکره مستقیم روی گرداند. در حالی که برخی تبلیغ می کردند سخن خامنه ای مبنی بر نداشتن مخالفت اصولی در خصوص مذاکره با آمریکا به معنای چراغ سبز برای رایزنی مستقیم در حاشیه گفتگو های آلماتی است.
۱+۵ با تعدیلی مختصر در بسته پیشنهادی اش در آلماتی ۱ وارد شد. این بار به جای تعطیلی سایت فردو ، تعلیق فعالیت ها در این سایت مطرح شد . اجازه غنی سازی اورانیم در حد بیست درصد به صورت محدود و در حد نیاز راکتور تحقیقاتی تهران نیز اعطاء گشت. همچنین تقاضای افزایش بازرسی های آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز مطرح گشت . رویکرد غرب در این دور مذاکرات تاکید بر توافقات مقطعی و موردی برای شروع فرایند اعتماد سازی بود. در اصل غرب ترجیح می داد تا توافقات بخشی و محدود حاصل شود تا زمینه برای توافق جامع مساعد گردد. آنها انتظار داشتند ایران با پذیرش تعلیق غنی سازی بیست درصدی و انتقال اکثریت ذخیره اورانیوم غنی شده با غلظت بالا به بیرون از مرز ها نخستین گام را بر دارد و در ازاء آن تحریم بر سر خرید طلا و محصولات پتروشیمی و یکسری تحریم های کوچک مالی برداشته شود. (۲)
اما ایران با ارائه پیشنهاد جدید به جای پاسخ به پروپزال ۱+۵ که در نشست قبلی عرضه شده بود، آنها را غافلگیر ساخت. در واقع ایران بازی جدیدی ارائه کرد و طرف مقابل را دچار سر درگمی ساخت. غربی ها انتظار داشتند در این دور مذاکرات ایران به سئوال های آنها پاسخ دهد و به صورت تشریحی و جزئی نظراتش را بیان کند. اما ایران سئوال های جدیدی را مطرح کرد. سرگی ریابکوف نماینده روسیه نیز علی رغم اینکه معتقد بود ایران به سئوال ها جواب داد ، گفت پاسخ ایران ، سئوالات بیشتری را مطرح نمود! ایران با این کار توپ را به زمین غرب انداخت.
پیشنهاد ایران ، نسخه بروز شده بسته پیشنهادی در مسکو بود که بنا به ادعای سعید جلیلی ساز و کار اجرایی نیز ارائه شده است. ایران پیش از گفتگو بر سر این پیشنهاد دو خواسته نیز داشت که بنا به گفته یکی از منابع نزدیک به هیات نمایندگی جنبه پیش شرط نداشت اما برای ایران مهم بود ۱+۵ دو محور به رسمیت شناختن حقوق هسته ای ایران و از جمله غنی سازی اورانیوم و همچنین کنار گذاشتن رفتار های خصمانه را بپذیرد. این دو محور حالت کلی و مبهمی دارد و می تواند در بر دارنده مسائل مختلف باشد.
اما سعید جلیلی از ابتدا تاکید زیادی بر رعایت حق ایران در غنی سازی اورانیوم داشت. وی پس از مذاکرات گفت ایران غنی سازی بیست درصدی را حق خود می داند که بر اساس نیازهایش دنبال می کند. او همچنین گفت ممکن است برای اعتماد سازی یا در چارچوب همکاری پیشنهادات مربوط غنی سازی بیست درصد مورد بررسی قرار بگیرد.
اگر چه هنوز مفاد پیشنهاد ایران منتشر نشده است. اما بر اساس برخی شواهد به نظر می رسد راه حل مورد نظر ایران اقدام متقابل و متناسب برای حل و فصل منازعات بود. منتها ابتدا غرب باید حق غنی سازی اورانیوم توسط جمهوری اسلامی را بپذیرد. سپس در ازاء همکاری ایران برای بازدید از مراکزی که احتمال فعالیت های نظامی در آن می رود کل تحریم های یک جانبه لغو شود و سرانجام در ازاء تعلیق غنی سازی بیست درصدی ، تحریم های سازمان ملل به تعلیق در بیاید. غرب در نشست مسکو این پیشنهاد را رد کرد. از دید آنان تحریم ها در اندازه کوچک ابتدا باید برداشته شود تا پس از احراز اطمینان از همکاری ایران ، تحریم ها در چارچوب زمانی مشخصی کنار گذاشته شوند. برداشتن تحریم ها در سازمان ملل تابع تشریفات قانونی است که مدت زیادی طول می کشد و به فوریت قابل حصول نیست. همچنین در امریکا نیز کنگره باید تصمیم بگیرد.
اختلاف دیگری که در این دور از مذاکرات خود را نشان داد تفاوت نگاه طرفین از روند مذاکرات است. ایران می خواهد مذاکرات مقدمه یک توافق جامع بوده و هر گامی که برداشته می شود با توجه به طرح بزرگ و جامع باشد. یعنی ابتدا طرح جامع مورد موافقت قرار بگیرد. این نحوه برخورد و مدالیته ظرفیت خوبی برای خرید زمان و ایجاد امیدواری برای حل و فصل دیپلماتیک مشکلات دارد. اما غرب و بخصوص آمریکا از منظر عملگرایانه ترجیح می دهد توافقات موردی و موقت مورد توجه قرار بگیرد که سهولت و سرعت بیشتری دارند. آنگاه موفقیت در توافق های کوتاه مدت می تواند مقدمه توافق جامع شود. این تفاوت انتظار و صورتبندی فرایند مذاکرات از عوامل مهم شکست مذاکرات بود.
به هر حال گفتگو های آلماتی ۲ دستاوردی نداشت و نتایج این نشست در مقایسه با آلماتی ۱ دلسرد کننده تر بود. سعید جلیلی و هیات ایرانی اگر چه مذاکرات ابراز رضایت کردند اما برخورد مثبت و امیدواری آنان به اندازه نشست قبلی نبود.(۳) کاترین اشتون سرپرست تیم مذاکره کننده اعلام داشت فاصله طرفین بر سر مسائل اساسی باقی است و هیچ پیشرفتی در کاستن از اختلافات حاصل نشد. البته وی همچنین اظهار داشت چون در این گفتگو ها مسائل جزئی و محتویی مطرح شد و عمدتا گفتگو ها حالت چالشی داشت، لذا تا حدی مثبت بود. (۱)
نماینده روس ها نیز با تاکید بر بی نتیجه بودن مذاکرات اما گفت در مجموع نشست آلماتی ۲ یک گام به جلو بود . به باور وی هنوز ایران و غرب در آستانه تفاهم قرار دارند. (۵)
اما نتیجه بنبست مذاکرات ، تشویق غرب و یه خصوص کنگره آمریکا به اعمال تحریم های بیشتر است. مبهم تر شدن دورنمای دیپلماسی هسته ای این تصور را قوت می بخشد که سطح کنونی تحریم ها و مجازات ها نتوانسته است مقامات اصلی حکومت ایران را به بازنگری در سیاست هسته ای سوق دهد. از سوی دیگر موضع دیدگاه هایی که خواستار شدت عمل بیشتری هستند و امتیازات کنونی ارائه شده به ایران را زیاد می دانند نیز تقویت می شود. جریانی در سیاست آمریکا معتقد است با توجه به عدم قطعیت مواضع رسمی و علنی حکومت های غیر شفافی مانند جمهوری اسلامی لذا نباید در هیچ سطحی اجازه تغلیظ اورانیوم را به آنها داد. حتی غنی سازی ۵ درصدی در صورت استمرار و با استفاده از سانتریفوژ های پیشرفته می تواند به تولید بمب اتمی منتهی شود. (۶)
البته نا معلوم بودن وضعیت سیاسی داخل ایران با توجه به در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری نیز عاملی است که ممکن است غرب را به این نتیجه برساند که دور بعدی مذاکرات را به بعد از انتخابات ریاست جمهوری موکول نماید.
ایران در آن سوی میدان ظاهرا به دنبال گرفتن تاییده از سوی ۱+۵ برای برخورداری از حق غنی سازی اورانیوم است. سپس برداشتن فوری و کلیت تحریم ها در صورت همکاری ایران در خصوص تعلیق غنی سازی بیست درصدی اورانیوم را دنبال می کند. برخی از ناظران معتقدند جمهوری اسلامی به دلیل تاثیرات مخرب تحریم ها می کوشد تا با برجسته سازی غنی سازی بیست درصدی ، قدرت چانه زنی خود را بالا برده و معامله را به سمت تعلیق غنی سازی بیست درصدی در ازاء تعلیق کلیه تحریم ها هدایت نماید. این تصور خوش بینانه است.
اما در تلقی بدبینانه ایران کماکان سیاست تقابل و مقاومت در برابر فشار ها را دنبال می نماید. لذا مذاکرات را نیز بمثابه جنگ دیپلماتیک و رویارویی نرم می پندارد و سعی می کند یا در دست گرفتن فضای مذاکره طرف مقابل را در ایهام و سردرگمی قرار دهد. بدینترتیب مقامات حکومت می اندیشند مقاومت بیشتر باعث می شود تا غرب خسته شده و با فرض نا ممکن بودن حمله نظامی لذا مجبور به پذیرش خواسته های حکومت گردد. تصمیم گیران اصلی حکومت فکر می کنند صحنه روابط بین الملل در آستانه تغییر جدی است و بزودی جهان از حالت تک قطبی خارج شده و به سمت چند کانونی می رود. به باور جمهوری اسلامی جریان بیداری اسلامی در حال رشد است و تبدیل به قدرتی در خاور میانه و بخش های دیگر جهان خواهد شد. لذا اثبات سازش ناپذیری در مقابل آمریکا و هژمونی غرب امری ضروری برای در دست گرفتن رهبری بیداری اسلامی است. از این رو حفظ تقابل هسته ای برای حکومت ارزش راهبردی دارد تا خواست حکومت بر جامعه جهانی تحمیل شود.
همچنین بهبود اقتصاد دنیا موجب افزایش تقاضای انرژی می شود امری که محرومیت کشور های دنیا و بخصوص چین برای نادیده گرفتن بازار ایران را دشوار خواهد ساخت.
در مجموع صرف نظر از درستی و یا نادرستی تحلیل های موجود ، این واقعیت خدشه ناپذیر است که ماراتون هسته ای از مسیر کم شدن اختلافات فاصله گرفته و فضا به سمت تشدید تنش ها خواهد رفت. منتها بعید است در کوتاه مدت به رویارویی نظامی بیانجامد . حکومت ضمن حفظ تقابل هوشیار است که سطح منازعه از محدوده کنترل شده خارج نشود. از سویی دیگر غرب نیز اولویت خود را در دیپلماسی و اجتناب از برخورد نظامی می داند. اما سرنوشت بحران هسته ای تابعی از متغیر های متفاوت است و همچنین تاثیر پذیر از خطای محاسباتی است. فعلا تنها توافق اعلام نشده طرفین شاید عدم گسترش تحریم ها در صورت کند کردن آهنگ فعالیت های هسته ای حساس از سوی ایران باشد.

منبع:
۱- http://farsnews.com/newstext.php?nn=13920106000405
۲- http://www.nytimes.com/2013/04/07/world/middleeast/talks-on-irans-nuclear-program-remain-far-apart.html
۳- http://www.entekhab.ir/fa/news/104741
۴- ر.ک ۲
۵- http://www.reuters.com/article/2013/04/06/us-iran-nuclear-idUSBRE93317H20130406
۶- http://www.washingtonpost.com/opinions/the-best-red-line-for-a-nuclear-iran/2013/03/31/9e9397dc-933c-11e2-ba5b-550c7abf6384_story.html

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

1 پاسخ به توقف قطار مذاکرات هسته ای در ایستگاه آلماتی

دیدگاه‌ها بسته هستند.