گردش دوباره ولایتی به اصول‌گرایان سنتی

انتخابات‌های مجلس هفتم به بعد تا کنون محل رقابت اصول‌گرایان بوده است. علی‌رغم تاکیدات بسیار بر لزوم وحدت ولی عملا نیروهای وابسته به جناح راست و کارگزاران جدید حکومت که برخاسته از محافل امنیتی و نظامی هستند، در مقابل هم صف آرایی کرده و رقابت اصلی در انتخابات‌های مهندسی شده و غیرآزاد را شکل داده‌اند. در انتخابات مجلس نهم، جبهه متحد اصول‌گرایان متشکل از اصول‌گرایان سنتی، بخشی از گروه‌های نظامی و پراگماتیست‌ها ائتلافی را تشکیل داد و توانست در آن پیروز شود. پیش‌بینی می‌شد که این ائتلاف در انتخابات ریاست جمهوری نیز وحدت خود را حفظ نماید. اما عمر آن خیلی کوتاه بود وهنگام انتخابات رئیس مجلس فرو پاشید.

velayati_0

علی اکبر ولایتی از چهره‌های شاخص ائتلاف فوق بود. اما وی در اقدامی غیرمنتظره با محمد باقر قالیباف و غلامعای حداد عادل درفضای پیشاانتخاباتی ریاست جمهوری یازدهم، ائتلافی سه نفره تحت عنوان «پیشرفت» را تشکیل داد و از اصول‌گرایان سنتی فاصله گرفت.

ائتلاف پیشرفت مدعی بود که می‌خواهد در راستای وحدت اصول‌گرایان در انتخابات پیش‌رو فعالیت کند و در نهایت یک نفر از سه نفر در صحنه نهایی رقابت‌ها باقی می‌ماند. اقدام ولایتی و دو متحدش با واکنش تند دیگر جناح‌های اصول‌گرایان مواجه شد که آنها را به رفتاری غیر تشکیلاتی و خودسرانه متهم کردند که می‌خواهند رهبری اصول‌گرایان را در دست بگیرند. جبهه پایداری و اصول‌گرایان سنتی بیشترین انتقادات و اعتراضات را انجام دادند. اما سوابق همکاری دیرینه ولایتی با جناح راست، ناراحتی بیشتری را در بین اصول‌گرایان سنتی دامن زد. شکاف بین ولایتی واصول‌گرایان سنتی به نحو فزاینده‌ای افزایش یافت.

اما سیر تحولات بعد از ثبت نام‌ها و اعلام نتایج برسی صلاحیت‌ها توسط شورای نگهبان به سمتی رفت که شکاف بین اصول گرایان سنتی و ولایتی ترمیم شد. البته معلوم نیست بهبود روابط موقتی است یا اینکه عواملی وجود دارند که استمرار همکاری بین ولایتی و اصول‌گرایان سنتی در شرایط کنونی کشور را اجتناب ناپذیر می‌سازد.

وضعیت سیاسی کشور این روزها به‌شدت تغییر پذیر است و سرعت تحولات بالا است. از طرف دیگر اختلاف‌ها و چند پارگی‌ها در داخل اصول‌گرایان مبنای عمیق نظری و سیاسی ندارد و بیشتر محصول چالش بر سر قدرت و توزیع مناصب است. در این میان دوستی‌ها و روابط قدیمی نیز عامل مهمی هستند. هنوز اختلاف‌های داخل بلوک قدرت در قالب گفتمان‌های مجزا تثبیت و متمایز نشده است.

تا کنون جبهه پیروان خط امام و رهبری که پیکره اصلی اصول‌گرایان سنتی را تشکیل می‌دهد از ولایتی حمایت کرده‌اند. جمعیت موتلفه نیز در میان کاندیدا‌های موجود ولایتی را برتر می‌داند. جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین هنوز موضع نگرفته‌اند. علاوه بر ولایتی، قالیباف نیز برای این دو نهاد روحانی قدیمی جذاب است.

همچنین علی لاریجانی و محمد رضا باهنر که از وزنه‌های مهم در اصول‌گرایان سنتی هستند از قالیباف حمایت کرده‌اند. این اتفاق از برد تبلیغاتی حمایت اصول‌گرایان سنتی از ولایتی می کاهد.

اما چه شد که ولایتی به سمت اصول‌گرایان سنتی برگشت؟ نخست انصراف کاندیدای منتخب ائتلاف ۳+ ۲ زمینه را مساعد ساخت. سید محمد ابوترابی در راستای مهندسی انتخابات و کاهش دستوری تعدد کاندیدا‌های وابسته به اصول‌گرایان، انصراف داد. منوچهر متکی که به تصمیم ائتلاف اصول‌گرایان سنتی تمکین نکرد و ثبت نام نمود نیز صلاحیتش توسط شورای نگهبان احراز نشد. بدین‌ترتیب اصول‌گرایان سنتی در بین کاندیدا‌های تایید صلاحیت شده کسی را نداشتند. ولایتی در بین کاندیداهای موجود نزدیک‌ترین فرد به آنان است.

از سوی دیگر ائتلاف سه‌گانه نیز بر خلاف ادعای اولیه خود فرو پاشید. هر سه کاندیدا اعلام کردند که تا پایان در صحنه رقابت ها باقی می‌مانند. توافق آنها موکول به همکاری بعد از مشخص شدن نتیجه انتخابات شد. البته این روایت را تنها علی اکبر ولایتی طرح کرده است که ائتلاف پیشرفت به پیشنهاد وی تشکیل شده بود. اما دیگران این حرف ر ا تایید نکردند. اختلاف بین فعالان ستاد‌های ولایتی و قالیباف بالا گرفته است. حسین مظفر رئیس ستاد ائتلاف پیشرفت از سمت خود استعفا داد و مدیریت ستاد قالیباف را بر عهده گرفت. او تلویحا ولایتی را متهم کرد که ساز و کار و روش اجماع مبنی بر برتری در نظر سنجی ها را نپذیرفت و به نوعی ائتلاف را به هم زد.

البته از ابتدا هم معلوم بود این ائتلاف خلق الساعه انتخاباتی فرجام روشنی نخواهد داشت. این تردید موقعی جدی شد که هر سه کاندیدا تصمیم گرفتند ثبت نام کرده و فعالیت‌های شان را ادامه بدهند.

اینک ولایتی بیشتر متکی به حمایت بخشی از نیروهای سیاسی داخل حکومت شده است که منتقد گفتمان سوم تیر هستند و خواهان بازگشت نظام به مدل سیاستگزاری قبل از ۱۳۸۴ هستند. این مورد می‌تواند تاثیری منفی در روابط وی و رهبری بگذارد. ولایتی تا کنون به عنوان نیروی نزدیک و مطیع خامنه‌ای شناخته شده است. او معمولا تصمیمات اصلی‌اش را چه در دوران وزارت و چه بعد از آن از قبل با خامنه‌ای هماهنگ می‌کرده و از این‌رو به «آقا اجازه» معروف است.

اما رصد کردن تحولات نشان می‌دهد بخت ولایتی برای رئیس جمهور شدن بالا نیست. اگر انتخابات حالت طبیعی پیدا کند و رئیس جمهور از بین ۸ کاندیدای موجود و بر اساس رای‌های ریخته شده در صندوق‌ها انتخاب شود، رای‌آوری در برابر ولایتی در برابر قالیباف، جلیلی، روحانی و عارف زیر سئوال است.

اما اگر قرار باشد مهندسی انتخابات ادامه پیدا کند و اراده رهبری مشخص نماید چه کسی مقیم خیابان پاستور می شود، آنگاه چه بسا ولایتی نیز به خیل انصراف دهندگان بپیوندد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.