جایگاه تحریم در انتخابات ۹۲

تحریم همواره در انتخابات های جمهوری اسلامی مطرح بوده است. اما علی رغم حضور پر رنگ آن درک درستی از تحریم و پیشنیاز های آن وجود ندارد. تحریم با عدم شرکت متفاوت است. همچنین خود به دو حالت کلی فعال و غیر فعال تقسیم می شود. البته مرز بین عدم شرکت و تحریم غیر فعال چندان روشن نیست. در این یادداشت ابتدا مفهوم تحریم و الزامات آن شکافته می شود و سپس جایگاه آن در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم از منظر جنبش دموکراسی خواهی تبیین می گردد.

Untitled-1 copy
پیش از ورود به بحث ضرورت دارد به تفاوت معنای تحریم و ریشه لغوی آن اشاره شود. تحریم از خانوده حرام است و این مساله باعث شده که تحریم را از جنس مفاهیم مذهبی و فتوی سیاسی قلمداد کنند. سابقه استفاده از این مفهوم در فتاوی مراجع و از جماه فتوی معروفی میرزای شیرازی این برداشت را تقویت می کند. اما تحریم به لحاظ معنا معادل بایکوت و امتناع از رای است. بینابراین گستره معنایی تحریم خارج از مفهوم مذهبی فعل حرام است و از خلط بحث باید اجتناب کرد.
تحریم به معنای خودداری از رای دادن در یک انتخابات است. افرادی به نتیجه می رسند که شرکت در انتخابات برای آنان فایده ندارد. فقدان فایده مندی می تواند ناشی از عدم وجود نمانیده در بین کاندیدای موجود ، عدم اعتماد به مجموعه برگزار کننده انتخابات ، اعتراض به انتخابات و ساختار سیاسی ، نه به انتخابات نمابشی ،مشروعیت زدایی از ساختار سیاسی و مبارزه منفی باشد. تحریم لزوما حالت ساختار شکن ندارد بلکه می تواند مشمول کسانی شود که با ساختار مشکل ندارند اما در یک انتخابات خاص ترجیح می دهند رای ندهند. بنابراین تحریم بخشی از بازی انتخاباتی است و هم سنگ رای دادن در سامانه انتخاباتی موضوعیت دارد. در پارادایم انتخابات آزاد و منصفانه ، انتخاباتی واجد ارزش است که تحریم کنندگان در بیان و تبلیغ نظر خود محدودیتی نداشته باشند و بدینترتیب کسانی که رای می دهند با آگاهی و شناخت و اطلاع از دلایل موافقین و مخالفین حضور در کنار صندوق های را پذیرفته اند. چنین مشارکتی ارزشمند است.
تحریم از جنس پراتیک است و فرا تر از نظر و ایده ر ابازتاب می دهد. مخالف بودن با نظام سیاسی و یا مجریان انتخابات وقهر و خشم به معنای تحریم نیست. این عوامل می تواند به عدم مشارکت منجر شود. اما تحریم نیازمند اقدام و عمل است . تحریم غیر فعال رویکرد حداقلی اعاتم نظر به جامعه را در بر می گیرد تا پیام به مخاطبین مردد ابلاغ شود و در مشارکت احتمالی آنان ایجاد اختلال نماید. اما تحریم فعال در رویکرد حداکثری می کوشد از طریق بسیج افکار عمومی از نرخ مشارکت حتی المقدور کاسته و به تحریم معنا و مفهوم مشخصی بدهد. در تحریم باید از رای های کاندیدا ها زد. همچنین سازو کاری نیز برای مستند کردن رای های ریخته نشده باید مشخص شود تا تحریمی ها دارای متولی شوند و عمل آنها پیام خاص سیاسی پیدا کند.
لازمه این کار مساعد بون فضا برای شکل گیری تحریم است و در مرحله بعد باید بتوان میزان رای های ریخته نشده را مشخص کرد.
در غیاب چنین شرایطی تحریم عملی فایده مند نخواهد بود خروجیآندر این شرایط انگیزه بخشی به مخالفان و کاستن از روحیه و اعتماد به نفس جریان برگزار کننده انتخابات است. در نظام های بسته و اقتدار گرا از این طریق کوشش می شود عدم مشروعیت و بحران مشارکت سیاسی علی گشته و فضا برای تغییر سیاسی در بیرون از صندوق های و ساختار قدرت مساعد شود.
تحریمی که در حد حرف باقی بماند ومعمای محصل عملی پیدا ننماید ، به ضد خودش تبدیل می شود. نیرویی که شرکت در انتخابات را مفید نمی داند و یا اساسا انتخابات در راهبرد سیاسی وی جایگایه ندارد می تواند گزینه عدم شرکت را اعلام نماید. این مولفه ها برای تحریم فعال کافی نیستند. باید فضا برای تحریم مناسب باشد.
حال با این توضیحات وارد بحث انتخابات ۹۲ می شویم. نیرو های تحول خواه و ساختار شکن به لحاظ استراتژیک با شرکت و برخورد مثبت با انتخابات همدل نبودند. اما بر سر استفاده ابزاری از انتخابات اختلاف نظر وجود داشت. برخی کاندیداتوری رفسنجانی را مقبت ارزیابی می کردند. اصلاح طلبان نیز مجددا روی خوشی به انتخابات و بازگشت به قدرت نشان دادند. اما رد صلاحیت رفسنجانی اوضاع را دگرگون ساخت. اینکه نیرو های تحول خواه با وضعیت جدیدی مواجه هستند که علی القاعده انتظار می رود انتخابات را تحریم نمایند. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و چهره های شاخص جبهه مشارکت اعلام کرده اند که از کاندیدا های موجود حمایت نمی کنند و در انتخابات مهندسی شده شرکت نخواهند کرد.
در چنین فضایی میزان تمایل به مشارکت در انتخابات بین اصلاح طلبان رادیکال و تحول خواهان پایین است . اما کاهش تمایل فوق لزوما به معنای ثمر بخشی تحریم نیست. انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ با انتخابات شورا ها همزمان است. میزان مشارکت احتمالی در روستا ها و شهر های کوچک بالا است. وضعیت بد اقتصادی باعث نگرانی فزاینده مردم شده است. هراس از کشیده شدن بحران هسته ای به جنگ و گسترش تحریم های فلج کننده نیز نگرانی ها را تشدید نموده است. بنابراین بخشی از جامعه نیز از این منظر در انتخابات شرکت می کند. البته بعید است انتخابات پیشرو گرم شود اما می توان پیشبینی کرد که کف مشارکت در حدود ۵۰-۵۵ درصد باشد. تقریبا با قطعیت می توان گفت آمار شرکت بیشتر از انتخابات مجلس نهم خواهد بود ولی در حد انتخابات های ۸۸ و ۷۶ نخواهد بود . شاید تکرار نرح مشارکت انتخابات سال ۸۴ منطقی باشد.
از سوی دیگر حضور عارف و حسن روحانی باعث شده است تا برخی از اصلاح طلبان تمایل به شرکت داشته باشند. همچنین استدلال هایی که اصلاح طلبان برای رای دادن به خاتمی و رفسنجانی داشتند برای عارف و روحانی نیز با درجاتی کمتر صدق می کند. پارادوکس بین مواضع قبلی و کنونی اصلاح طلبانی که روی گردانی از صندوق های رای را برگزیده اند نیز به نفع شرکت در انتخابات تمام می شود. همچنین نیرو های ساختار شکن و جنبش سبز نیز برنامه و طرح مشخصی برای انتخابات ۹۲ ارائه نداده اند و نوعی سردرگمی بین آنان وجود دارد.
ازاینرو در این شرایط ،امکانپذیر تحریم برای کشاندن میزان مشارکت به زیر پنجاه درصد زیر سئوال است.
از سوی دیگر نیرو های مدافع تغییر ساختار و یا تغییر شرایط سیاسی کشور و اجرای بی تنتازل قانون اساسی در موقعیت قدرتمندی نیستند که در کوتاه مدن امکان عمل سیاسی موثری را داشته باشند. در چنین شرابطی به دلایلی که در ادامه شرح داده می شود ، تحریم به معنای دعوت از رای رای دهندگان برای رای ندادن و در خانه ماندن مفید نیست.
وضعیت فاجعه بار اقتصادی کشور و هزینه های بالای تشدید مناقشه اتمی ،عدم انتخاب گزینه هایی مانند جلیلی و حداد عادل در منصب ریاست جمهوری را در قیاس با دیگر کاندیدا ها دارای تبدیل به تبدیل به مزیت کرده است. در حوزه های فرهنگی ، سیاست خارجی ،حقوق بشر ، نظامی ، اطلاعاتی ،آزادی ها و مسائل اجتماعی دولت و نهاد های انتخابی نقش خاصی ندارند. اما دولت هنوز مهمترین بازیگر اقتصادی است. البته مشکلات عمیق اقتصادی اجازه بهبود در کوتاه مدت را نمی دهد و سیری زمان دار را طلب می کند. اما حضور رئیس جمهوری که مخالف اقتصاد دستوری باشد و سیاستی همسو با چشم انداز و اسناد بالادستی کشور را در پیش بگیرد و از نیرو های متخصص بهره ببرد حداقل می تواند روند نزولی فعلی را متوقف سازد. کم شدن از مکشلات اقتصادی باعث می شود تا جامعه مدین فرصت تحرک پیدا کند. مردمی که با معضلات گوناگون معشیتی دست و چنجه نرم می کنند حققو سیاسی و فرهنگی در اولویت بالا نیست. همچنین سوابق گذشته نشان می دهد که جنبش های اعتراضی سیاسی در دوران یبوجود امده اند که گشایش هایی ولو اندا دررعرصه اقتصادی و رفاه اجتماعی پدید آمده باشد.
طبیعی است نیرو هیا تحلو خواه و مدافع تغییر بنیادین ساختار قدرت رد این انتخابات نمی توانند شرکت کنند و از کاندیدی حمایت نمانید. این کار نقض غرض و بازی کردن در زمینی است که حکومت آن را طراحی کرده است. پیروزی عارف و روحانی تغییر چشمگیری در وضعیت جامعه مدنی و حاملان گذار به دموکراسی ایجاد نمی کند. در بهترین حالت می شود دوره دوم ریاست جمهوری خاتمی. در این صورت چهار سال دیگر پتانسیل جامعه صرف می گردد تا بیهودگی این شیوه در تحقق مطالبات ملت آشکار گردد. اما از منظر تحول مثبت اقتصادی حضور روحانی و عارف مفید است اگرچه تفاوت شایان توجهی با تصدی ریاست جمهوری توسط ولایتی و قالیباف ندارد.
بنابراین با فرض اینکه مهندسی انتخابات در نتایج اعمال نمی شود و رهبری تصمیم گرفته است از اینجا به بعد هر کسی رای بیشتر اورد آنگاه رئیس جمهور شود ،لذا با توجه به شرایط کنونی که امکان تحریم فعال در داخل کشور وجود ندارد واز سوی دیگر زیر ساخت های اقتصادی در حال خطر است. لذا باید به هوش بود و کاری نکرد که منجر به ریزش آراء کاندیدا های متفاوت با جلیلی و حداد و حتی قالیباف گردد. رعایت این ظرافت دشوار است. اما در این مقطع شایسته است نیرو های تحول خواه به شکل معترضانه از کنار این انتخابات عبور کنند و به تبیین مواضع خود بپردازند. نیرو های تحول خواه باید گفتمان و راهبرد متمایز خود را داشته باشند. مرز شان با نیرو های اصلاح طلب و نزدیک به قدرت و کسانی که به دنبال اصلاح در درون ساختار قدرت ترسیم گردد و در پروژه انتخابات محو غرق نشوند. اما دعوت مردم به دوری گزینی از صندوق های رای نیز بعید است ثمری در بر داشته باشد. اما اعلام عدم شرکت و بیان تمایز با مدافعین رای دادن به روحانی و عارف ضرورت دارد.

 

 

 

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

1 پاسخ به جایگاه تحریم در انتخابات ۹۲

دیدگاه‌ها بسته هستند.