وزیر علوم سبز یا بنفش؟

معرفی دکتر جعفر توفیقی به سرپرستی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، رویدادی مهم در عرصه سیاسی ایران بود. حسن روحانی بعد از اینکه مجلس نهم رای اعتماد به دکتر جعفر میلی منفرد برای وزارت علوم نداد، بلافاصله توفیقی را به سرپرستی وزارت خانه یاد شده گمارد. حساسیت کسانی که در مخالفت با دکتر میلی منفرد صحبت کردند، به توفیقی بیشتر است. علاوه بر فراکسیون اصول گرایان که بخش افراطی و مدافع گفتمان سوم تیر اصول‌گرایان را نمایندگی می‌کند، بخش‌هایی از فراکسیون رهروان ولایت ( فراکسیون اکثریت مجلس) نیز به صلاحیت میلی منفرد برای اداره وزارت علوم رای منفی دادند. به عبارت دیگر هر دو بخش سنتی و جدید اصول‌گرایان به انتخاب روحانی برای وزارت علوم روی خوش نشان ندادند.

tasnim

دلیل اصلی مخالفت مجلس همراهی دکتر میلی منفرد با جنبش سبز و حمایت از ریاست جمهوری مهندس موسوی در انتخابات ۸۸ بود. همچنین سابقه پشتیبانی وی از جنبش دانشجویی در دوران اصلاحات و خواسته‌های دانشجویان در ۱۸ تیر ۷۸ نیز از دید مجلس نهم فاکتور‌های منفی به حساب می‌آمدند. میلی منفرد بدون اینکه وارد بحث پیرامون گذشته بشود با جنبش سبز مرزبندی نکرد و حاضر نشد از فعالیت‌های گذشته خود و مواضع رهبران نمادین جنبش سبز برائت جوید. او همچنین تلویحا مجلس را به رویارویی با خواست ملت و نا خشنودی از نتیجه انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ متهم نمود. در مجموع میلی منفرد با توجه به شرایط کنونی کشور، در حدقابل قبولی از استقلال دانشگاه و رسالت سیاسی آن دفاع کرد و تصریح نمود که دانشگاه را با اراده معطوف به قدرت نمی توان اداره نمود.

رسانه‌های اصول‌گرایان افراطی به انتخاب توفیقی واکنش منفی نشان دادند وفیلم سخنرانی او در تحصن دانشگاه تهران بعد از اعلام نتایج را پخش کردند. توفیقی در بخش‌هایی از سخنرانی‌اش گفته است: «در این سطح ملی این که ما به رای مردم توهین کنیم و در رای مردم دستکاری کنیم و متاسفانه رای را به اسم کسانی بگذاریم که کمترین اخلاق و ادب و همه چیز را در واقع فرو ریخته‌اند بنیان‌های اخلاقی را فرو ریختند (تشویق حضار و صدای الله اکبر) ای کاش واقعا بنده آرزو می‌کنم و ای کاش نمی‌دانستیم که این ۲۴ میلیون رای به اسم چه کسی رفته است. ای کاش این ویژگی‌ها پشت پرده باقی می‌ماند و ما فقط یک تخلف کوچک انتخاباتی را شاهد بودیم. ای کاش اینجوری می‌شد ولی همهٔ مردم دیدند در هفته‌های گذشته در ۴ سال گذشته سیاست‌ها را تدبیرها را اخلاق را بینش‌ها را دیدند و الان عمق تاسف جایی است که این ۲۴ میلیون رای به دست من و شما به اسم چه کسانی رفت؟

…. به نظر من از هر جنبه که نگاه کنیم واقعا ابعاد این تاسف و تاثر و تالم بسیار گسترده است و ما رای شخصیت با تقوا سالم و مدیر با تجربه‌ای مثل آقای مهندس موسوی را بگیریم و به اسم کسانی بنویسیم که… (تشویق حضار) که در واقع انقلابیون چند روزه هستند»…

او در این سخنان به صراحت اعلام می‌کند که در انتخابات تقلب بزرگ صورت گرفته و جای برنده با بازنده عوض شده است.

توفیقی بعد از انتخابات ۸۸ بیشتر در بنیاد باران فعال بود و در انتخابات رئیس ستاد انتخاباتی دکتر عارف شد. او به تدریج بعد از انتخابات ۸۸ از راهبرد موسوی فاصله گرفت و به خاتمی نزدیک شد اما کماکان تا کنون برروی موضع همراهی خود با جنبش سبز ایستاده است. ولی در انتخابات ۹۲ مسیر متفاوتی با رهبران نمادین جنبش سبز را اتخاذ کرد.

حال اصول‌گرایان افراطی نگران هستند حضور او در راس مدیریت وزارت علوم منجر به حضور دوباره مدیران اصلاح‌طلب در دانشگاه‌ها و گسترش گفتمان جنبش سبز و اصلاح‌طلبی شود. اصول‌گرایان و حاکمیت بازگشت دانشگاه‌ها به دوران اصلاحات و تحرک مجدد جنبش دانشجویی را تهدید جدی محسوب می‌کنند.

حال معرفی توفیقی به مجلس به عنوان وزیر علوم جایگزین روابط بین دولت یازدهم و مجلس نهم را با چالش مواجه می‌کند. مجلس اگر چه به ۳ وزیر روحانی رای نداد ولی رویکرد کلی همراهی با وی را در این مقطع برگزید.

روحانی با انتخاب توفیقی رویه متفاوتی را پیمود. تا قبل از این ماجرا روحانی در مواجه با حساسیت‌ها رویکرد عقب نشینی را برگزید. اما با انتخاب توفیقی نشان داد تعامل وی نا محدود نیست وتا حدی پذیرای نظرات اصول‌گرایان و مجلس است.

وزارت علوم نقش کلیدی برای روحانی داردو موفقیت گفتمان اعتدال وی در گرو حفظ نشاط در بین دانشجویان و جوانان است. او به حمایت دانشجویان نیاز دارد و به درستی فهمیده است که باید به مطالبات دانشجویان و دانشگاهیان توجه نشان دهد.

البته هنوز معلوم نیست وی توفیقی را به عنوان وزیر معرفی کند. اما اکبر ترکان از مشاورین و افراد نزدیک او اعلام کرد که توفیقی به مجلس معرفی خواهد شد. امری که تا کنون از سوی روحانی و دفتر ریاست جمهوری تکذیب نشده است.

البته ممکن است این اقدام روحانی با این هدف صورت گرفته باشد که با ترساندن از توفیقی، مجلس به وزرات فردی شبیه میلی منفرد رضایت بدهد.

بر اساس مواضع نمایندگان می‌توان حدس زد که کسب رای اعتماد از سوی توفیقی نا محتمل است. شنیده‌ها حاکی است، روحانی ابتدا می‌خواست توفیقی را به عنوان وزیر علوم پیشنهاد نماید اما به دلیل حساسیت‌ها و فشار‌های مراکز قدرت از این تصمیم منصرف شد. اما بعد از رای منفی به میلی منفرد، دوباره به توفیقی متمایل گشته است.

معرفی توفیقی علاوه بر اینکه رابطه روحانی و مجلس نهم را وارد فصل جدیدی می‌کند، رویدادی تعیین کننده برای جنبش سبز است. روحانی بر اساس مواضعی که قبل و بعد از انتخابات اتخاذ کرده است نظر منفی به جنبش سبز دارد و راهبردی بدیل را دنبال می‌کند. به باور وی، ۲۴ خرداد به معنای پایان جنبش سبز حداقل در فاز پسا انتخاباتی آن است. اما حال او وزیری را معرفی کرده است که به اصل تقلب بودن انتخابات معتقد بوده و با این جنبش همراهی کرده است.

موقعیت روحانی و جنبش سبز پارادوکسیکال است. از یک طرف پیروزی وی مرهون بحرانی است که جنبش سبز برای حاکمیت ایجاد کرد و توانست بر بستر شکافی بین دولت و ملت رخ داده بود در انتخابات پیروز شود اما از سوی دیگر موفقیت او در گرو گشودن راهی است که با اردو کشی خیابانی نامیدن جنبش سبز، آن را منتفی نماید.

اما اگر توفیقی را معرفی نماید، کار دشواری در پیش خواهد داشت. می‌توان پیشبینی کرد که اصول‌گرایان تندرو، فیلم اظهارات توفیقی را در جریان بررسی صلاحیت وی در مجلس پخش نمایند. اگر توفیقی از حرف هایش در سخنرانی یاد شده دفاع کند، آنگاه همه تلاش‌های حاکمیت برای ادعای دفن فتنه در جریان تشکیل کابینه روحانی نقش بر آب خواهد شد. اما اگر توفیقی نیز مسیری مشابه نجفی را بپیماید و مواضعش را پس بگیرد آنگاه حاکمیت در تحمیل برائت از جنبش سبز به بخشی از همراهان اصلاح‌طلب موفقیت نسبی خواهد داشت. امری که روحانی نیز از آن استقبال می‌نماید. اما این اتفاق محتمل در نهایت تاثیری در حقانیت خواست و مواضع جنبش سبز نخواهد گذاشت و فقط منجر به جدایی توفیقی از جنبش سبز می‌شود. حال باید دید توفیقی در دو راهی سبز و بنفش، کدام مسیر را انتخاب می‌کند.

اما تا این لحظه سرپرستی توفیقی بر وزارت علوم اقدام مثبتی است که فضا را برای تحرک جنبش سبز و مانایی آن در عرصه سیاسی ایران هموار می‌سازد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.