حضور جواد ظریف در مدیریت وزارت خارجه انتظارات برای حل مشکلات سیاست خارجی را بالا برده است. این انتظارات مثبت در وهله نخست، از ناحیه خصوصیات شخصی ظریف، سوابق گذشته و مهارتهای دیپلماتیک او ناشی میشود. موافقت خامنهای با این انتخاب روحانی و همچنین رای بالای نسبی وی نیز بروز چنین انتظاری را معقول جلوه میدهد. تناسب تنش زدایی هستهای با پیام رای مردم در ۲۴ خرداد ۹۲ نیز حضور فردی مانند ظریف را در راس دستگاه دیپلماسی کشور میطلبید.
روحانی از ابتدا توجه زیادی به وزارت خارجه داد و حضور او در جلسه معارفه ظریف روشنگر اهمیت زیادی است که حسن روحانی به سیاست خارجی و عملکرد وزارت خارجه میدهد.
ظریف و رابطه با روحانی و خامنهای
اما ظریف در کنار اعتماد و نگاه مثبت روحانی، از حمایت خامنهای نیز برخوردار است. علی رغم تفاوت دیدگاه معنادار و محسوسی که بین خامنهای و ظریف وجود دارد ولی، رابطه نزدیک بین آنها گسسته نشده است. ظریف به دلیل برخورداری از نگاه مثبت رهبری، در دوره اول ریاست جمهوری احمدینژاد در سمت نمایندگی ایران در سازمان ملل باقی ماند. او در جریان دفاع از خود در مجلس فاش ساخت که احمدینژاد علیرغم مخالفت بزرگان نظام، او را از کار برکنار نمود.
بنابراین رابطه پیچیده بین ظریف و خامنهای بر رویکرد میانه رو و تعامل گرای ظریف در سیاست خارجی سایه میافکند. اهمیت این بحث از آنجایی بیشتر میشود که مفاهیمی مثل «اعتدال»، «میانهرو» و «افراطی» نسبی هستند و معنای مطلقی را بازتاب نمی دهد. اعتدال و میانهروی ظریف نیز در چارچوب دیپلماتهای جمهوری اسلامی موضوعیت دارد. اعتدال او در مقایسه با افراط امثال جلیلی برجستگی پیدا میکند. اگر چه در یک حکومت مناسب و دموکراتیک در ایران او میتواند دیپلمات موفقی باشد.
باید در نظر داشت که مهارت دیپلماتیک از جنس فن و روش است و میتواند در خدمت هر سیاستی قرار بگیرد. لزوما کسی که دیپلماتی قوی است مواضع مناسب ندارد. تفکیک بین فن و ارزش در این خصوص راهگشا است. بنابراین مهارت دیپلماتیک و توان سیاست ورزی ظریف موقعی مثبت است که در خدمت سیاست مثبت و سازندهای قرار بگیرد و گرنه اگر همین مهارت در رویکرد ستیزهجویانه در سیاست خارجی بکار گرفته شود و حاکمیت از لبخندهای وی برای استتار و موجه جلوه دادن برخوردهای خمشگین و ماجراجویانه خود استفاده نماید، آنگاه از تخصص بالای ظریف منفعتی نصیب کشور نمیشود.
فاکتورهای تعیین کننده عملکرد ظریف
منتها کارکرد وی در مدیریت ارشد دستگاه دیپلماسی کشور مقید و محدود به ساختار و سیاستهای کلان جمهوری اسلامی است. دامنه عمل او آنقدر باز نیست که بر مبنای تشخیص فردی خود عمل نماید. بلکه مجبور است ابتکارهای فردیاش و سیاست خارجی مطلوب روحانی را در چهارچوب نقش برجسته رهبری، راهبردهای مد نظر او دنبال نماید. بنابراین نمیتوان انتظار داشت صرف نشستن ظریف در راس وزارت خارجه منجر به تحولات بزرگی شود. او حتی اگر اراده کافی را داشته باشد با موانع مهمی روبرو است.
علی اکبر صالحی وزیر خارجه سابق ایران نیز فردی معتدل و میانهرو بود. او منزلت اجتماعی و حرفهای خود را صرف بر مبنای تلاشهای فردی خود در پیش از انقلاب کسب کرده بود و مدارج ترقی را بدون برخورداری از رانتهای حکومتی طی کرده است. طبیعی است تمایل به همکاری تکنوکرات قابلی مانند وی با استقبال حکومت مواجه شود. صالحی خود را در اختیار نظام گذاشت. او از کسانی نیست که توسط نظام بزرگ شده باشد. البته مهارتهای دیپلماتیک و توانایی سیاسی ظریف را ندارد.
اما فرایند رشد و ارتقاء جواد ظریف مرهون امتیازاتی است که توسط حکومت در اختیار او گذاشته شده است. او به عنوان یک جوان بیتجربه زمانی وارد دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی شد که نیروهای توانمند و متخصص این وزارتخانه پاکسازی شده بودند.کار آموزی امثال ظریف که باعث ارتقاء مهارت آنها شده است در عین حال هزینه سنگینی را بر کشور و ظرفیت دیپلماسی آن وارد کرده است.
بنابراین صرف نظرات و توانایی شخصی ظریف در برونداد دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی تعیین کننده نیست بلکه فاکتوری در کنار عوامل ساختاری، سیاستهای کلان نظام، نظرات رهبری و موازنه قوا در بین جناحهای سیاسی است.
گمانهزنی پیرامون نقش ظریف
اما ظربف به لحاظ فردی و در چارچوب گفتمان اعتدال روحانی چه نقشی را ایفا خواهد کرد؟
گمانهزنیها پیرامون عملکرد ظریف را میتوان در دو سناریوی خوشبینانه و واقع بینی محتاطانه دستهبندی کرد. البته در این سناریوها تصمیمات وی در کنار عوامل دیگر در نظر گرفته میشود.
در سناریوی خوشبینانه، تصور میشود که جواد ظریف میتواند وضعیت بحرانی با غرب را ترمیم کرده و اعتماد نسبت به ایران را در جامعه جهانی بازسازی نماید. ازاینرو بدون آنکه اختلافی در داخل پیش بیاید با جلب نظر رهبری، روند معکوس کاهش تحریمها را با موفقیت اداره خواهد کرد. در این تلقی فرض میشود رهبری و اصولگرایان متوجه وخامت تشدید بحران سیاست خارجی شده و با موافقت وزارت خارجه ظریف آمادگی خود را برای مصالحه اعلام کردهاند. بدینترتیب دست ظریف باز است تا شاخه زیتون را به غرب تقدیم نماید و با دست او جام زهری دیگر نوشیده شود و یا به نحوی محترمانه و پیچیده عقب نشینی حاصل شود.
اما بررسی مواضعی که ظریف در جریان دفاع از خود در مجلس و بعد از آن در مقام وزیر بیان کرده است صحت سناریوی فوق را با تردید مواجه مینماید.
ظریف به دفعات اعلام کرده است که سیاستهای کلی نظام توسط رهبری تعیین میشود و وی مجری این سیاست خواهد بود. او اعلام کرده برنامههایش را تحت نظارت عالی رهبری جلو خواهد برد. در جریان دفاع نیز بر روی موافقت رهبری با وزارتش و تمکین از نظرات خامنهای در صورت تعارض با نظرات شخصیاش مانور زیادی داد. روحانی نیز تاکید کرده است اصول سیاست خارجی عوض نمیشود بلکه روشها و راهبرد ها تغییر پیدا خواهد کرد. در حالی که تفاوت نگرش دولت روحانی در سیاست خارجی با رهبری از جنس تغییر روش نیست بلکه به لحاظ بنیادی از منطق متفاوتی پیروی مینماید. مگر اینکه سخنان روحانی را فقط وعده انتخاباتی دانست که قرار نیست در میدان عمل به صورت جدی اجرا گردد.
نگاهی اجمالی به برنامه ظریف
در برنامهای که ظریف ارائه کرده است، آمریکا به عنوان یک کل واحد در کنار اسرائیل به عنوان دشمن ایران فرض شده است که پروژه اسلام هراسی و ایران هراسی را دنبال مینماید. راهکارهای توصیه شده در رابطه با آمریکا مدیریت اختلافات، تبیین فصول بنیادی اختلاف و توافق بر سر حوزههایی است که در آنها اشتراک نظر وجود دارد مانند همکاری که جمهوری اسلامی با آمریکا در آغاز اشغال نظامی افغانستان و عراق داشت.
او آمریکا را رقیب فرض نمیکند. بنابراین تلقی دشمن از آمریکا مانعی جدی با میانهروی و تنشزدایی در سیاست خارجی است و به نوعی سیاست تقابلی و خصمانه با آمریکا و در نتیجه متحدان آن را در پی دارد.
در برنامه ظریف توجه زیادی به اروپا و تمایل بهایجاد شکاف در غرب دیده میشود. در حالی که تحقق چنین امری در شرایط کنونی بعید به نظر میرسد. در واقع حرف روحانی در خصوص اینکه دوران تعلیق داوطلبانه مشابه پیمان سعد آباد سپری شده است، مشمول موفقیت وی و ظریف در جریان مذاکرات با تروئیکای اروپا در دوران اصلاحات نیز میشود.
ظریف در برنامهاش سعی کرده از رویکرد ایدئولوژیک فاصله گرفته و به پراگماتیسم بهایی بیشتر بدهد. البته عناصر ایدئولوژیک در سیاست خارجی مطلوب وی به صورت کم رنگ حضور دارند. همچنین بستر سازی برای توافقات اقتصادی با جامعه جهانی و استفاده از ظرفیتهای وزارت خارجه برای توسعه اقتصادی از محورهای برجسته برنامه عملیاتی او است. برجسته کردن کارکرد دیپلماسی در توسعه و گسترش زیر ساختهای اقتصادی، عمرانی و اجتماعی کشور از نقاط قوت برنامه روحانی است. اما تحقق این محور نیازمند موفقیت در تنش زدایی با جهان و خروج از انزوا است. این مهم نیازمند استفاده ظریف از توان دیپلماتیک و موقعیتش پیش خامنهای و روحانی برای تعامل با دنیا و ارائه پیشنهادهای موثر برای گشایش در رابطه با جامعه جهانی است.
انتخاب وی به عنوان وزیر خارجه با استقبال و برخورد مثبت اکثر کشورهای دنیا و بخصوص دیپلماتهای غربی همراه شده است. البته وی مخالفینی نیز دارد. اسرائیلیها روی او حساس هستند. برخی دیگر از دیپلماتهای غربی و عربی نیز محتاطانه به وی مینگرند و منتظر اعمال وی هستند. طرفداران او نیز چهرهای از وی ترسم نمودهاند که حضور او در مذاکرات هستهای به معنای پذیرش تعلیق غنی سازی بیست درصدی از سوی ایران است. اگر این انتظار تحقق نیابد آنگاه مدافعین وی نیز در غرب یا روی گردان میشوند و یا حمایت آنها خنثی میشود و تاثیری در سیاستهای دول غربی نخواهد داشت.
سناریوی واقعبینی محتاطانه
اگر ظریف همین حرفهایی که در مجلس و یا در مصاحبههای مطبوعاتی به زبان آورد و بخصوص موضعی که در برابر بحران سوریه اتخاذ کرد را مبنای عمل قرار دهد و این حرفها جنبه تاکتیکی ومصلحت گرایانه نداشته باشد، آنگاه استراتژی سیاست خارجی دولت یازدهم ادامه سیاستهای کلان موجود با رویکرد دفاعی و چند لایه خواهد بود. فرقش با تیم قبلی هستهای در پرهیز از برخورد تهاجمی و بکار بردن ادبیات غیر متعارف و تند و توانایی بیشتر در کشدار کردن مذاکرات و گفتگوها است.
گمانه زنی پیرامون فرجام ظریف
در عین حال ممکن است که نظام به وی اجازه دهد که مسیر تفاهم و توافق را یپیماید و حرفهای یاد شده جنبه مصرف داخلی دارد.
عدم برخورد اصولگرایان تندرو با ظریف و رای اعتماد نسبی بالای مجلس به وی پیامدی دوگانه دارد. از یکسو میتواند به معنای چراغ سبز خامنهای و اصولگرایان برای عقب گرد هستهای و بازگشت سیاست خارجی از رویکرد تهاجمی به دفاعی و آرام باشد و یا در تحلیلی متضاد قرار است ظریف راهبرد موجود در سیاست خارجی را به نحو و شیوهای متفاوت دنبال کند.
ماههای آینده نشان خواهد داد ظریف واقعا شاخه زیتون است یا روکشی مخملین است که شمشیر آخته نظام را پنهان میسازد.ظریف برای تحول مثبت زمان زیادی ندارد.