نماز جمعه تهران مورخ ۱۲ مهر به فرصتی برای تشریح و تبیین «نرمش قهرمانانه» و حمایت کنترل شده از اقدامات و ابتکارات دیپلماتیک روحانی اختصاص یافت.
این جهتگیری در نماز جمعههای دیگر شهرها نیز مشهود بود. محورهای کلیدی خطبه دوم امام جمعهها معمولا به صورت سازمان یافته و هماهنگشده از قبل بر اساس موضوعات سفارشی و مورد نظر راس نظام ایراد میشود.
از اینرو سخنان صدیقی و صفار هرندی سخنران پیش از خطبههای نماز جمعه این هفته تهران، خطوط کلیدی مورد نظر حاکمیت در تنشزدایی هستهای را آشکار میسازد. همچنین با توجه به رابطه نزدیک افراد فوق با رهبری، اظهارات آنها منبع خوبی برای رمزگشایی از «نرمش قهرمانانه» است.
هسته مرکزی سخنان صدیقی تاکید بر صلح دوستی اسلام و منطقی و عقلانی بودن مردم ایران و مخالفت آنها با جنگ بود. پارهای از سخنان وی بشرح زیر ارائه میگردد:
«در دستورات حضرت علی(ع) به این امر دعوت شدهایم که تا وقتی دشمن سر به سر ما نمیگذارد و مانعی سد راه ما نیست. ما با همه قرار مسالمتآمیز منعقد کنیم و پیمانهای دفاعی و همکاری با اقوام مختلف داشته باشیم.»
وی با اشاره به اینکه برداشته شدن این تحریمها به نفع ملتهای اروپا و آمریکا است، گفت: «آنها نیز از این تحریم صدمه دیدند، ملتهای منطقه نیز از این تحریمها ضربه دیدند و امید است تا با این حرکتها این تحریمها شکسته شود.»
اما در عین حال هشدار نیز داد که باید مراقب بود تمایل به مصالحه آمریکا دامی نباشد. او در این خصوص اظهار داشت: «ما باید بدانیم که آمریکا با همین فنون بسیاری از کشورهای جهان سوم را ضربه فنی کرده است، ما باید بدانیم که این دشمنیهای آمریکا به انقلاب و پس از انقلاب محدود نیست و این دشمن همانی است که کودتای ۲۸ مرداد ماه را انجام داد.»
صحبتهای صفار هرندی،وزیر اسبق ارشاد فرمولهتر بود و به طور نسبی منسجمتر و استدلالیتر مسئله را تبیین کرد.
در مجموع میتوان نکات مهم سخنان وی را بشرح زیر خلاصه کرد:
تلاش برای توجیه بدنه اجتماعی اصولگرایان و حامیان ولایی حکومت نسبت به عقبنشینی هستهای
نامانوس بودن رویکرد جدید هستهای حاکمیت برای پایگاه اجتماعی مدافع نظام
تاکتیکی بودن نرمش قهرمانه در راستای اصول و سیاستهای نظام
تاکید بر منافع ملی در کنار اهداف و اصول نظام که ناشی از چرخشی در بین نظریه پردازان اصول گرایان افراطی است. اگر چه تلقی آنان از منافع ملی، ایدئولوژیک و سترون است ولی اصل ملاحظه آن رویداد قابل توجهی است.
اشاره به آیات قرآن در خصوص صلح حدیبه که دست کفار و مشرکین از سر مومنان کوتاه است و دست مومنان نیز از سر کفار کوتاه شده است.
تدوین رابطه با آمریکا در چارچوب جنگ سرد و ضرورت گذار از تهاجم به دفاع و صلح مسلح
اغراق در ارتقاء جایگاه جمهوری اسلامی به جای بلوک شرق در دکترین امنیتی کنونی آمریکا
آتش بس کنونی مقدمه پیروزی آینده نظام در مواجهه جهانی است.
محدود بودن نرمش قهرمانانه به بخشی از سیاستهای هستهای و بی ارتباطی باعادی سازی روابط با آمریکا
ضرورت حمایت مشروط از کلیات رویکرد تعاملی و طرح نو در جهان انداختن روحانی
اهمیت کاهش و رفع تحریمها در چارچوب دفع مزاحمتهای آمریکا برای نظام
پایبندی دولت روحانی در استفاده از اختیارات در محدوده رعایت خطوط قرمز خامنهای
اصول و مبانی اساسی نظام در سیاست خارجی تغییری نیافته است
اعتماد نظام به روحانی به اعتبار موفقت وی در تحقق آرمانهای نظام
آرامسازی و کنترل واکنشهای پرخاشگرانه بدنه اجتماعی اصولگرایان افراطی و بخصوص نسل جوان آن
مجاز بودن رئیس جمهورها در دنبال کردن روشهای اجرایی متفاوت ضمن پایبندی به اصول نظام
اذعان به نیاز دو طرفه و متقابل ایران و آمریکا به تعامل و کنار گذاشتن ادعای قبلی مبنی بر بیحاصل بودن تحریمها
قرائت از دیپلماسی در چارچوب جنگ و مواجهه خصمانه و تاکید بر ضرورت استفاده توامان از لبخند ظاهری و در دست داشتن خنجری در پشت
استقبال از توصیف مذاکرات هستهای به نبرد دیپلماتیک از سوی جواد ظریف
تاکید بر اینکه شعار مرگ بر آمریکا در صورت تداوم آمریکا بر سختگیری و فشار به حکومت بیشتر و تقویت خواهد شد
صفار هرندی در میان سخنانش وقتی بخشی از نمازگزاران شعار مرگ بر آمریکا سر دادند تلویحا ناخشنودی خود را نشان داد و گفت «من شعار ندادم که شما شعار میدهید.»
اما بعد از سخنانش در گفتگو با خبرگزاری فارس موضعش را تغییر داد واز شعار مرگ بر آمریکا دفاع کرد و آن را محصول حرکت خود جوش مردم نامید. اما در عین حال تاکید کرد که او نقشی در سر داده شدن شعار مرگ بر آمریکا نداشته است و در توجیه واقعه فوق گفت آنچه مردم از خود در شعار علیه آمریکا نشان میدهند، بازتاب دردهای انباشته شده از گذشته تا امروز است.
این عقب نشینی صفار هرندی در پی بازتاب مخالفت وی با شعار مرگ بر آمریکا در رسانهها رخ داد و نشان میدهد حاکمیت تمایلی به حاشیه رفتن مرگ بر آمریکا ندارد. او در مصاحبه با خبرگزاری فارس پیشبینی کرد شعار مرگ بر آمریکا در مراسم ۱۳ آبان امسال پر طنینتر خواهد بود.
اگر چه این سخنان خالی از تعارض و تضاد نیست و در عین حال تقاوتهای فاحشی با سخنان قبلی این افراد دارد، اما در مجموع منبع مناسبی برای شناخت دیدگاههای خامنهای و بخش اصلی قدرت است.
در واقع رهبری بازیگر اصلی سیاست هستهای حاکمیت است و تصمیم وی در مرحله آخر نقش تعیین کننده در موفقیت و یا ناکامی تفاهم هستهای از سوی ایران دارد.
از جمعبندی سخنان فوق میتوان نتیجه گرفت بخشهای انتصابی حاکمیت به لحاظ اصولی و استراتژیک خواهان تداوم رویکرد خصمانه به آمریکا است. این نگرش در سخنان سید احمدی خاتمی در مراسم بزرگداشت آیت الله مجتبی تهرانی به خوبی تشریح شده است. وی گفت: «بنابراین مسئله آمریکا مسئله سلطه است.
آمریکاییها دروغ میگویند که به دنبال سقوط حکومت ایران نیستند بلکه آنان خواستند ولی نتوانستند. بنابراین دل بستن به لبخند غربیها و دشمنان این ملت خطا است.
زمزمههایی وجود دارد که برخیها گفتهاند شعار مرگ بر آمریکا را ترک کنید اما باید بدانند که شعار مرگ بر آمریکا شعار مقاومت ایران است.»
روحانی نیز به تقابل و مخالفت با این نگرش نخواهد پرداخت و او نیز ابتکاراتش را در مسیر تنشزدایی دنبال میکند و به دنبال بازسازی روابط ایران و آمریکا نخواهد رفت. البته بین نگاه او و اصولگرایان افراطی تفاوتهای عمدهای وجود دارد.
حاکمیت تنها میخواهد برای رهایی از مخمصه «تحریمهای کمرشکن»، به تنشزدایی و مدیریت اختلافات با آمریکا بپردازد و در عین حال رابطه با اتحادیه اروپا را عادی سازد.
معلوم نیست این تغییر تاکتیکی فضا را برای ورود روحانی به نهاد ریاست جمهوری مساعد ساخت و یا بر عکس محصول آن است و نظام با توجه به احساس خطر از دو پارگی در خصوص سیاست خارجی و شکل گیری تصور جهانی پیرامون شکاف در هیات حاکمه ایران، با رویکرد تعاملی روحانی مخالفت نورزیده است.
اما در عین حال حمایت بخش مسلط قدرت با برخورد ملایمت جویانه و میانه رویانه دولت یازدهم مشروط و زمانمند است. آنها انتظار دارند ابتکارات و نرمش روحانی و ظریف منجر به برداشته شدن تحریمها در مدت زمان محدودی و در حد یک سال گردد. در عین حال خطوط قرمز رهبری رعایت شود و نتیجه مصالحه منجر به عادیسازی روابط با آمریکا نگردد. آنها به دنبال توقف کامل ماجراجویی هستهای نیز نیستند.
1 پاسخ به رازگشایی از «نرمش قهرمانانه» در نماز جمعه تهران