در هفتههای اخیر سختگیری بر مناطق قومیت نشین کشور تشدید شده است. رصد تحولات نشان از افزایش محدودیتها بر علیه فعالان هویت طلب ترک، کرد، عرب و بلوچ دارد. اعدام برخی از فعالان بلوچ که بر مبنای انتقامگیری کور از حرکت تروریستی بر علیه مرزبانان کشور در منطقه سراوان صورت گرفت و اجرای اعدام چند تن ازفعالان کرد نقاط مهم روند فوق هستند.
این رویدادها به خصوص اگر تداوم پیدا نماید، تبعات مختلفی خواهد داشت. در این میان ایجاد چالش برای روحانی از تبعات مهم است. اهمیت این مساله ریشه در نقش اقلیتهای قومی کشور در پیروزی روحانی در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری دارد. از مجموع ۱۸/۷ میلیون رای روحانی، ۴/۴ میلیون از نقاط مرزی و غیر فارس زبان کشور بودند. یعنی روحانی در حدود یک چهارم رایاش را از استانهای آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، زنجان، سیستان و بلوچستان و کردستان بدست آورد. در این استانها به ترتیب ۵۵،۶۸، ۶۳،۵۲،۷۳ و ۷۰ درصد از سبد آراء به روحانی اختصاص یافت. در این میان فقط در استان خوزستان و در میان عرب زبانها محسن رضایی بیشتر رای آورد.
دلیل اقبال یاد شده در وهله نخست به وعدهها و برنامه روحانی در اهتمام به رعایت حقوق فرهنگی، سیاسی و اقتصادی مناطق قومیتنشین کشور مربوط بود. در عین حال معمولا مردم ساکن در این مناطق تمایل دارند کاندیدایی را برگزینند که بیشترین فاصله با وضع موجود را دارد.
حال اگر انتظارات و توقعات رای دهندگان فوق برآورده نشود وحتی تصور کنند که وضعیت بدتر شده است، آنگاه حمایتها از روحانی ریزش پیدا میکند. نتیجه این ریزش ایجاد مشکل در انتخاباتهای پیش رو و بهخصوص پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری آینده برای روحانی خواهد بود.
البته روحانی ودولت نقش مستقیمی در اتفاقات رخ داده و گسترش محدودیتها ندارند. برخوردهای فوق از سوی قوه قضائیه و سپاه انجام میشود. اما سکوت و عدم موضعگیری روحانی موجب اعتراض شده است. همچنین وزارت اطلاعات نیز نقش مهمی در این راستا دارد. اما به نظر میرسد حداقل تا کنون تغییری در نگرش مدیران وزارت اطلاعات در برخورد با مسائل قومیتی ایجاد نشده و کماکان به حفظ فضای پلیسی تمایل دارند.
در این راستا آن دسته از نیروهایی که در جریان رقابتهای انتخاباتی به گونهای تبلیغ میکردند که در صورت پیروزی روحانی اعدامها و نقض حقوق بشر کاهش پیدا میکند، در ایجاد مشکل برای دولت روحانی نقش بسزایی دارند. آنها بی توجه به واقعیتهای موجود و ویژگیهای ساختار قدرت و اختیارات محدود ریاست جمهوری به شیوه پوپولیستی بر تنور افزایش انتظارات دمیدند. حال وجود شکاف وسیع بین وضع موجود و انتظارات ساخته شده، تهدیدی جدی برای موفقیت روحانی است.
اما عامل مهمی که در تعیین سرنوشت روحانی و حفظ امیدها و نظرات مثبت در نقاط قومیت نشین تاثیر کلیدی را دارد اجرای وعدههای او است. روحانی اگر نتواند قول هایش در خصوص افزایش مشارکت سیاسی و حضور نیروهای قومی در بدنه دولت را تحقق بخشد و یا تلاشی برای انجام اقدامات نمادین فرهنگی مانند تدریس زبانهای مادری ایرانیان غیر فارس و یا فرهنگستانهای زبانهای قومی به عمل نیاورد، آنگاه فضا به ضرر وی تغییر پیدا میکند.
انتخاب استاندار بلوچ و کرد در استانهای سیستان و کردستان حائز اهمیت است و تغیییرات حداقلی را نمایان میسازد. مسئله در آذربایجان فرق میکند. در آنجا نیروهای بومی مدیریتهای ارشد را در دست داشته اند. در جمهوری اسلامی افراد ترک وزیر هم بوده اند اما هویت طلب نبوده اند.
روحانی وزیری از بین کردها وبلوچها انتخاب نکرد. اگر چه این تصمیم به خودی خود امر معنا داری نیست اما به شکل نمادین میتوانست تحولی را به نمایش بگذارد.
دیگر فاکتوری که مشکلات را در مناطق قومیت نشین تشدید کرده است وجود نیروهای افراطی است که خارج از موازین انسانی و حقوق بشری به منازعه خونین با حکومت مشغول هستند.
برخورد حکومت جریانهای میانه رو نیز تفاوت زیادی نداشته است و همیشه از گرایشهای افراطی برای توجیه اعمال محدودیتها استفاده کرده است.
از اینرو نقش مهم روحانی تغییر این دکترین است. کاهش فضای پلیسی و میدان دادن به نیروهایی که خواهان تحقق حقوقشان در چارچوب ایران هستند، پتانسیل بسیاری برای کاهش مشکلات دارد. تمرکز زدایی و به خصوص پذیرش هویت متکثر قومی در ایران و رعایت حق آموزش زبان مادری سیاستهایی هستند که میتواند شکاف بین مرکز وپیرامون را کاهش داده و زخمهای موجود را تا حدی ترمیم نماید.
بروز اتفاق تلخ حرکت تروریستی در سروان محصول معضلات و ناملایمات در مناطق قومیت نشین است. از روحانی با توجه به شعارهایی که داده است انتظار میرود که در خصوص تغییر دکترین امنیتی و سیاستهای کلان در مناطق قومیتی کوشش موثری داشته باشد.
در غیر این صورت وضعیت نا مناسب کنونی تشدید میشود و فضا برای تحرک گرایشهای افراطی و برخورد متقابل اقتدارگرایان در حکومت مساعد میگردد.
تغییر شرایط زیست مردم ترک، کرد ،بلوچ ،عرب و ترکمن اگر چه دشوار است اما لازمه حل بنیادی تعارضهای قومی است و همچنین نقش مهمی در موفقیت دولت روحانی دارد.
در این میان عامل اصلی تعادل بخشی به انتظارات است. مشکلات موجود، تاریخی و دراز مدت هستند.به یکباره نمیشود معضلات انباشته شده را حل کرد. ولی در آن سوی میدان دولت یازدهم باید بتواند چشم انداز امیدوار کنندهای برای رفع تدریجی و زمانمند مسائل ترسیم نماید.
روحانی در عمل باید تفاوتهایش را آشکار سازد و ارادهاش برای کاهش ناملایمات را نشان دهد. و گرنه در به پاشنه سابق خواهد چرخید.
روحانی زمان زیادی در دست ندارد. سهلانگاری و بیتوجهی احتمالی وی فقط گریبانگیر خودش نخواهد شد بلکه تبعات منفی برای کشور ایجاد میکند و ناامیدی در بین مردم مناطق قومیتنشین را گسترش میدهد.