توجه به روز جهانی دانشجو

روز جهانی دانشجو مدتی طولانی است که در تقویم مناسبات آئینی جنبش دانشجویی ایران جایی ندارد. دلایل این مساله متعدد است و پژوهشی جداگانه را می طلبد. اما پرداختن به این روز و توجه شایسته به آن برای جنبش دانشجویی ایران بایستگی دارد.

در زمانه ای که بیش از پیش دنیا به یک شبکه متداخل و در هم تنیده بدل می شود و روابط بین ملل و جریان های اجتماعی نزدیک تر و سهل تر می گردد ، جنبش دانشجویی ایران نیز نیاز دارد تا پویش فرامرزی را در خود تقویت نماید. داشتن برنامه در روز جهانی دانشجوی پیوند بین دانشجویان ایران و دیگر دانشجویان جهان را گسترش می دهد.

can-stock-photo_csp4986628

کما اینکه امروز در کشور هایی که مبارزه برای گذار به دموکراسی در جریان است ، دانشجویان از نیرو های عمده حامل مبارزات هستند. دانشجویان مستقل از نژاد و ملیت یک جامعه فرامرزی در دنیا را تشکیل می دهند و آزادی های آکادمیک و نقادی خرد بنیاد اصولی هستند که آنها را به هم پیوند می دهند.

روز جهانی دانشجو ۱۷ نوامبر است که مصادف می شود با ۲۶ آبان در ایران. بین روز جهانی دانشجو و روز دانشجو در ایران تقریبا سه هفته فاصله وجود دارد .

در این راستا شایسته است چگونگی انتخاب این روز مورد بازخوانی واقع گردد تا نسل جدید فعالان دانشجویی با آن آشنا شوند.

وجه تسمیه روز جهانی دانشجو به رویداد تلخ و فاجعه بار حمله نیرو های آلمان نازی به دانشگاه چارلز پراگ در سال ۱۹۳۹ بر می گردد . ابتدا دانشجویان دانشکده پزشکی دانشگاه چارلز پراگ ( یکی از قدیمی ترین دانشگاه های دنیا ) در اعتراض به اشغال نظامی چکسلواکی توسط ارتش هیتلر تظاهراتی را در ۲۸ اکتبر ۱۹۳۹ راه انداختند. ۲۸ اکتبر سالگرد استقلال چکسلواکی سابق در سال ۱۹۱۸ بود.

تظاهرات فوق با دخالت نیرو های نظامی آلمان به خشونت کشیده شد و ژان اپلتال دانشجوی پراگی به ضرب گلوله زخمی شد و در ۱۱ ماه نوامبر همان سال در بیمارستان جان باخت. دانشجویان پراگ مراسم تشییع جنازه وی و انتقال جسدش به زادگاهش در شهر مراویا را به فرصتی بر علیه آلمان نازی تبدیل کردند. اما برخورد آلمانیها بشدت بی رحمانه وسنگین بود. تمامی دانشگاه ها در چکسلواکی تعطیل شدند. ۱۲۰۰ دانشجو دستگیر شده و به اردوگاه های کار اجباری فرستاده شدند. ۹ دانشجو و هیات علمی دانشگاه چارلز نیز بدون محاکمه اعدام شدند.

خشونت بی رحمانه و نفرت انگیز آلمان نازی در قلع و قمع خونین راهپیمایی مسالمت آمیز دانشجویان و اساتید چکسلواکی باعث شد تا این روز تبدیل به نماد اعتراضات بشر دوستانه دانشجویان در سراسر دنیا شود.

برای نخستین بار در سال ۱۹۴۱ شورای جهانی دانشجویان در لندن به صورت رسمی این روز را به عنوان روز جهانی دانشجویان اعلام کرد. بخشی از اعضاء شورا از پناهجویان پراگی بودند این تصمیم با استقبال تشکل های دانشجویی در اکثر کشور های دنیا مواجه شد. اتحادیه بین المللی دانشجویان که بعد ها جایگزین شورای جهانی دانشجویان شد ، نیز این سنت را پذیرفت و ۱۷ نوامبر را به عنوان روز جهانی دانشجویان به رسمیت شناخت.

اما دوران سازی و رابطه پراگ با روز جهانی دانشجویان محدود به سا ل ۱۹۳۹ نماند. در ۱۷ نوامبر سال ۱۹۸۹ پنجاه سال بعد رهبران دانشجویی مستقل پراگ همراه با اتحادیه دانشجویان سوسیالیست تظاهرات بزرگ وفراگیری را در پراگ برای بزرگداشت روز جهانی دانشجو برگزار نمودند پنجاهمین سالگرد فرصتی به دانشجویان پراگ داد تا خشم و اعتراض خود را نسبت به حزب تمامیت خواه کمونیست چکسلواکی نشان دهند.

بیش از ۱۵ هزار دانشجو در این تظاهرات شرکت داشتند که به صورت مسالمت آمیز برگزار شد. اما در هنگام شب با حمله و ضرب و شتم پلیس ضد شورش ، کلاه قرمز ها و دیگر بخش های نیروی انتظامی حکومت کمونیستی چکسلواکی به خشونت کشیده شد. شایع است که یک نفر از دانشجویان در حادثه فوق کشته شد اما قطعیتی در این خصوص وجود ندارد.

از فردای آن روز با پیوستن هنر پیشه های تئاتر ، تحصن دانشجویان شروع شد. تداوم این تحصن ها به سلسله وقایعی منجر شد که انقلاب مخملین را در چکسلواکی به پیروزی رساند. بنابراین نقطه عزیمت انقلاب مخملین در چک ، جنبش دانشجویی چکسلواکی وقت بود.

بعد از فرو پاشی دیوار برلین و اختلافاتی که در اتحادیه جهانی دانشجویان پدید آمد ، روز جهانی دانشجو برای سال ها به محاق رفت .بزرگداشت این روز فقط در معدودی از کشور های دنیا انجام می شد و هماهنگی در سطح بین المللی برای آن وجود نداشت.

سال ۲۰۰۴ بعد از ۶۵ سال مجددا روز جهانی دانشجو به صورت گسترده مورد توجه قرار گرفت. در نشست انجمن جهانی امور اجتماعی دربمبئی هند، اتحادیه دانشجویان کشور های آمریکای لاتین و جزایر کارائیب همراه با اتحادیه دانشجویان چند تا از کشور های اروپایی از جمله ایتالیا تصمیم گرفتند مجددا روز جهانی دانشجو را احیا نمایند.

آنها برای بزرگداشت ۶۵ سالگرد روز جهانی دانشجو در سراسر دنیا فراخوان دادند. در بسیاری از کشور ها این روز جشن گرفته شد و برنامه های دانشجویی مختلفی برگزار گشت .

در سال ۲۰۰۹ در هفتادمین سالگرد روز جهانی دانشجو ، اتحادیه دانشجویان اروپا به همراه دفتر سازماندهی اتحادیه های دانش اموزی اروپا یکسری برنامه های مختلف در کشور های اروپایی برگزار کردند. مهمترین انها کنفرانسی دو روزه در دانشگاه بروکسل در ۱۶ و ۱۸ نوامبر بود که از طرف ایران بهاره هدایت فعال دانشجویی برجسته وزندانی سیاسی کنونی به آن پیام داد.

در این نشست تاریخچه جنبش های دانشجویی ، نقش دانشجویان در مبارزه با حکومت های تمامیت خواه و بررسی وظایف کنونی اتحادیه های دانشجویی مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

در حال حاضر پایان بخشی به حکومت های اقتدار گرا و استقرار دموکراسی در همه دنیا در کانون توجه فعالیت های جهانی دانشجویی است. از این رو شایسته است جنبش دانشجویی ایران که با یکی از پیچیده ترین و سرسخت ترین نظام های سیاسی خودکامه رودررو است ، توجه ویژه ای به روز جهانی دانشجو بدهد.

در واقع در ۱۷ نوامبر انتظار می رود دانشجویان ایرانی نیز سهم خود در کارزار جهانی دانشجویان برای آزادی و دموکراسی و تحکیم همبستگی فرامرزی و جهان شمول را ادا نمایند.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.