نشست ژنو ۲؛ شانس اندک و چشم‌انداز محدود

کنفرانس صلح سوریه در ژنو دو هفته دیگر برگزار می‌شود. در اولین گام شکننده، در مذاکرات حکومت و ائتلاف ملی سوریه پذیرفتند تا مسیری برای ارسال کمک‌های بشر دوستانه به سمت بخشی از مناطقی که تحت کنترل ائتلاف است از جمله حلب باز شود.
این خبر توسط جان کری و سرگئی لاوروف وزرای خارجه آمریکا و روسیه در پاریس اعلام شد. جان کری به پاریس سفر کرد تا در نشست دوستان سوریه شرکت کند. هدف اصلی از این جلسه اقناع بخش میانه‌روی مخالفان سوری به شرکت در نشست ژنو دو است. اما هنوز معلوم نیست که ائتلاف ملی سوریه در این کنفرانس شرکت کند. ائتلاف یاد شده به دو بلوک موافق و مخالف شرکت در نشست صلح تجزیه شده و اختلاف‌نظرها در آن جدی است.

قطعنامه-سوریه-اسد
احمد جبرا رئیس ائتلاف، قبلا پیش شرط‌هایی را برای حضور در ژنو اعلام کرده بود که مهم‌ترین آنها تا کنون محقق نشده است. ائتلاف انتظار داشت پیشاپیش مشخص گردد که بشار اسد در دولت انتقالی نقشی نخواهد داشت. آنها همچنین خواهان متوقف شدن حملات نظامی از سوی حکومت سوریه، تسهیل ارسال کمک‌های انسانی و آزادی زندانیان هستند.

دولت سوریه و متحدان آن تا کنون نسبت به کناره‌گیری اسد از قدرت در دولت آینده روی خوش نشان نداده‌اند. دولت سوریه اعلام کرد برای واگذاری قدرت به ژنو نمی‌آید بلکه خواهان نقش‌آفرینی فعال در دوره انتقالی است و بشار اسد نیز ممکن است برای انتخابات آینده ریاست جمهوری کاندیدا شود. دولت سوریه در خصوص مبادله زندانیان نیز اعلام آمادگی کرده، اما هم سوریه و هم روسیه و امریکا با توقف کامل حملات نظامی به عنوان پیش شرط نشست ژنو مخالفت کرده‌اند.

این وضعیت شرایط را برای شرکت ائتلاف مخالفان سوری در نشست ژنو ۲ سخت کرده است. در عین حال مقامات غربی نیز آنها را بین دو راهی شرکت و یا “افت اعتبار” قرار داده‌اند.
وضعیت ائتلاف در خاک سوریه نیز خوب نیست و اعتبار آن در بین مخالفان مسلح و نیرو‌های سیاسی که در حال مبارزه با حکومت هستند، روندی نزولی را طی می‌کند.

حتی اگر ائتلاف ملی در مذاکرات دو جانبه با اسد شرکت کند، نمایندگی از سوی همه گروه‌های مخالف سوری ندارد و این امر ضمانت اجرایی و اعتبار توافقات احتمالی را خدشه‌دار می‌سازد.

روسیه و امریکا روش همکاری برای آزمودن شانس دیپلماسی در سوریه را پیش گرفته‌اند. البته اختلاف نظر هم بین آنها وجود دارد ولی به نظر می‌رسد مصلحت‌های مقطعی باعث شده تا طرفین به‌‌رغم تضاد منافع، اراده‌ای جدی برای پیدا کردن راهکاری برای صلح در سوریه داشته باشند. رشد القاعده و اسلام‌گرایان جهادی ملاحظه‌ای است که دو قدرت جهانی بیش از همه چیز از آن احساس خطر می‌کنند.
موضوع شرکت ایران

شرکت ایران مهم‌ترین موضوع اختلاف است. کری حضور ایران را مشروط به پذیرش فرایند انتقال قدرت بدون حضور اسد و نزدیکانش کرد. اما لاوروف حضور ایران را ضروری دانست و گفت دولت‌هایی دعوت شدند که توافقات قبلی را نقض کردند. لاوروف تداوم وضع موجود را به نفع گروه‌های تروریست دانست که در نهایت همه متضرر خواهند شد. وی اپوزیسیون میانه‌روی سوریه را دعوت کرد تا به راه حل مرضی الطرفین برای صلح برسند.
جان کری تصریح کرده که انتظارات زیادی از نشست ژنو ۲ ندارد اما باید آن را تشکیل داد. او و فابیوس وزیر خارجه فرانسه تاکید کردند که راه‌حلی جز دیپلماسی و متارکه جنگ برای حل مشکلات در سوریه وجود ندارد.

این اظهارات نشانگر تغییر جهت فاحش مقامات غربی از جنگ به راهکار مسالمت‌آمیز و سیاسی در سوریه است که می‌تواند نشانگر کاهش حساسیت نسبت به نقش‌آفرینی اسد باشد. حداقل دیگر برکناری اسد به عنوان شرط شروع فرایند دولت انتقالی در سوریه برای غرب مطرح نیست.

این برخورد نمایانگر عدول دولت اوباما از موضع اولیه مبنی بر ضرورت کناره‌گیری اسد از قدرت و متزلزل بودن دولت وی در پافشاری بر خطوط قرمز ترسیمی را نیز آشکار می‌سازد. البته آمریکا همچنان نسبت به ضرورت عدم حضور اسد در حکومت آینده سوریه تاکید دارد.

در کل چشم‌انداز روشنی پیرامون نشست ژنو ۲ وجود ندارد. حتی هنوز معلوم نیست در نهایت چه دولت‌هایی در نشست شرکت خواهند کرد. سازمان ملل برای۳۰ کشور دعوت‌نامه فرستاده است. حضور ایران چالشی‌ترین بحث مذاکرات است. مخالفان حضور ایران تنها به این شرط موافق هستند که جمهوری اسلامی حزب‌الله لبنان را راضی سازد تا از جنگ داخلی سوریه کنار بکشد؛ امری که امکان تحقق آن بسیار پایین است.
یکی از دلایل مقاومت آمریکا در برابر حضور جمهوری اسلامی همین مسئله است. اما وقتی نمایندگان اسد حضور دارند و قرار است ۳۰ کشور حضور پیدا کنند، عدم دعوت از ایران منطقی نیست. از سوی دیگر اگر قرار باشد منازعه خونین سوریه از طریق مذاکره حل و فصل گردد، حضور حکومت ایران به عنوان یک طرف نزاع مفید و چه بسا لازمه تفاهم احتمالی است.

تداوم درگیری‌ها و چشم‌‌انداز

مذاکرات در شرایطی نزدیک می‌شود که وضعیت جنگ داخلی سوریه و رویارویی خونین بین حکومت و مخالفان در جریان است. دولت سوریه در ادامه مشی خشونت‌آمیز و سیاست حمام خون، بی‌رحمانه مناطق تحت کنترل مخالفان را مورد حملات هوایی و زمینی قرار می‌دهد و فرقی بین نظامیان و غیر نظامیان نمی‌گذارد. برخی از مخالفان مسلح نیز تفکیکی بین ارتش و مردم عادی قائل نمی‌شوند. درگیری‌های فرقه‌ای کماکان روند رو به رشدی دارد.

در هفته گذشته درگیری بین گروه‌های اسلام‌گرا به اوج رسید و لایه‌ای جدید بر وضعیت پیچیده سوریه افزود. گروه داعش با دیگر گروه‌های مسلح مخالف درگیر شد. این بار گرایش‌های معتدل‌تر اسلام‌گرایان جهادی در کنار ارتش آزاد با این گروه جنگیدند. ۷۰۰کشته نتیجه این درگیری‌ها بود.این بار جبهه النصره که همسو با القاعده است در کنار مخالفان سکولار قرار گرفت و در عقب راندن داعش نقش مهمی ایفا کرد. گروه “داعش” (دولت اسلامی عراق و شام) در مناطق تحت کنترل خود قوانین اسلامی را به شکلی سخت‌گیرانه و افراطی اجرا کرده‌اند که نارضایتی شدید ساکنان آن مناطق را به همراه داشته است.

عملکرد جبهه النصره پیچیده بوده و یک روال ثابت ندارد. این گروه با موضع ملایم‌تر و همچنین مهارتی که در عملیات‌های نظامی دارد، مورد اقبال گروه‌های غیر مذهبی و مردم عادی سوریه قرار گرفته است. از این رو چه بسا برنده درگیری‌های داخلی بین مخالفان مسلح این گروه افراطی باشد که از سوی آمریکا در فهرست گروه‌های تروریستی قرار دارد.

با توجه به موقعیت کنونی این گروه، نادیده گرفتن آن در معادلات سوریه ممکن نیست. این امر برای دولت آمریکا و مذاکرات ژنو ۲ مشکل ایجاد کرده است که حاضر به رسمیت شناختن آن نیستند.

ژنو ۲ در بهترین حالت بخت کمی برای پایان دادن به منازعه خونین سوریه دارد. اما می‌تواند آغاز راهی باشد که سوریه را در فصل جدیدی قرار دهد. در این میان تعامل آمریکا و روسیه نقش کلیدی دارد. اما صلح در سوریه فرایند پیچیده و طولانی است که در صورت محتمل بودن نشست‌ها و مذاکرات متعدد و زیادی را می‌طلبد.

در مقطع فعلی شاید آتش‌بس محدود بهترین چیزی باشد که بتوان از اجلاس ژنو ۲ انتظار داشت.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.