گیر کردن کلید روحانی در قفل حصر

اظهار نظر محسنی اژه‌ای مسئله حصر موسوی، کروبی و رهنورد را وارد فصل جدیدی کرد. وی گفت: «افرادی برای رفع حصر بی‌جهت تلاش می‌کنند به نتیجه هم نمی‌رسند».

RohaniKelid

او با تاکید بر «سران فتنه» خواندن مهندس موسوی و حجت الاسلام کروبی گفت: «سران فتنه کشور را به تلاطم انداختند، اموال مردم تخریب و افرادی کشته و به اموال عمومی و دولتی تعرض شد. تا سران فتنه نسبت به این اقدامات مجرمانه خود ابراز برائت نکنند، اتفاقی نخواهد افتاد.»

به نظر می‌رسد سخن محسنی اژه‌ای واکنشی به اظهارات اخیر رفسنجانی باشد که در دیدار با جمعی از دانشجویان گفته بود اقداماتی در خصوص رفع حصر موسوی و کروبی صورت گرفته و به جاهای خوبی رسیده بود اما ناگهان به دلایل نامعلومی و با برخی از مداخله‌ها متوقف شد.

اینک حصر خانگی موسوی، کروبی و رهنورد در آستانه عبور از سه سالگی و قدم گذاشتن در چهار سالگی است. تقریبا امید‌هایی که بعد از ۲۴ خرداد و راه یافتن حسن روحانی به ساختمان ریاست جمهوری برای رهایی رهبران نمادین جنبش سبز از بند زندان خانگی ایجاد شده بود، کم رنگ شده است. اینک نزدیک به هفت ماه از شروع به کار دولت می‌گذرد و علی‌رغم برخی از موضع گیری‌ها هنوز اتفاقی نیفتاده است. تنها گشایش رخ داده، انتقال مهدی کروبی از ساختمان امن وزارت اطلاعات به منزل خودش است و محدودیت‌ها کماکان بر علیه او باقی است.

حسن روحانی پیش از انتخابات وعده صریح و مشخصی در خصوص رفع حصر موسوی و کروبی نداد. از سوی دیگر این مسئله در حیطه اختیارات رییس جمهوری نیست. بررسی روند کار دولت یازدهم نیز نشان می‌دهد اولویت آن مسائل سیاست خارجی است و اراده جدی برای بهبود سیاست داخلی و رویارویی با نیرو‌های افراطی ندارد.

بر مبنای گزارش‌های غیررسمی، علی شمخانی دبیر شورای امنیت ملی از سوی روحانی موظف به پیگیری مسئله رفع حصر شده است. روحانی تجربه مواجهه با حصر خانگی را در ماجرای آیت الله منتظری دارد. شمخانی تاکنون از موضع‌گیری در این خصوص خودداری کرده و تنها به صورت کلی گفته است که وی مرد عمل است و ترجیح می‌دهد به جای حرف زدن اقدام عملی را مورد توجه قرار دهد.

تاکنون تلاش‌های دولت اعتدال در خصوص حل مشکل حصر در پشت پرده جریان داشته و معلوم نیست دقیقا چه گام‌های عملی برداشته شده است. مسوولان دستگاه قضایی تصریح کرده‌اند که این مساله ارتباطی با دولت ندارد و سیاست قوه قضاییه تاکید بر مجرمانه بودن اعمال و موضع‌گیری‌های موسوی و کروبی و تاکید بر ارفاق نظام در عدم مجازات و اتکای صرف به حبس خانگی بوده است. همیشه متولیان نهاد‌های انتصابی آزادی موسوی و کروبی و رهنورد را منوط به توبه و پشیمانی آن‌ها نموده‌اند.

اما موسوی و کروبی محکم بر سر موضع خود تا‌کنون ایستاده‌اند و نشان داده‌اند که حاضر به هیچ‌گونه عقب‌نشینی و امتیاز‌دهی نیستند. بن بست تعامل نظام و رهبران نمادین جنبش سبز کار را برای روحانی و کسانی که می‌خواهند مسئله را به حالت مرضی‌الطرفینی حل کنند دشوار ساخته است.

محسنی اژه‌ای خیلی صریح مشخص ساخت که رفع حصر موسوی و کروبی بدون تجدید نظر گسترده و ژرف آن‌ها شدنی نیست. از سوی دیگر هدف موسوی و کروبی از مقاومت‌شان اثبات بطلان و پوچی سخنان حکومت و بخصوص مدافعان شعبده بازی بزرگ انتخاباتی ۸۸ است.

نظام از آزادی موسوی و کروبی هنوز احساس خطر می‌کند و اطمینان پیدا نکرده است که تبعات امنیتی آن را بتواند مهار کند. مصطفی پور محمدی وزیر دادگستری روحانی که به اصول‌گرایان تعلق دارد اعلام کرد نظام در حال ارزیابی و سبک وسنگین کردن پرونده موسوی و کروبی است. به باور او آزادی موقعی حاصل می‌شود که عوامل داخلی و فضای بیرونی دست به دست هم بدهد تا نظام منفعت بیشتر و حاشیه کمتر بدست آورد. به نظر پورمحمدی وقتی عوامل تحریک و فشار کاسته شود آن‌گاه برخی سخت‌گیری‌ها در خصوص موسوی و کروبی به حداقل می‌رسد. پور‌محمدی مساله آزادی و رفع کامل محدودیت‌ها را مطرح نمی‌کند. وعده نسیه او که زمان و شرایطش معلوم نیست حداکثر محدودیت‌های کنونی را کاهش می‌دهد.

محسنی اژه‌ای توبه و عقب‌نشینی از مواضع گذشته را از شروطی تعیین کرد که فضا را برای برداشتن حصر آماده می‌سازد.

روحانی نمی‌تواند بی‌اعتنا به سرنوشت موسوی و کروبی باشد. ادامه وضعیت کنونی در مسیر برخورداری او از حمایت پای‌گاه اجتماعی اصلاح‌طلب‌ها و معترضان سیاسی به وضع موجود اختلال ایجاد کرده و می‌تواند باعث ریزش رای‌های او شود.

از سوی دیگر کسی که در پرونده‌اش موضع‌گیری بر علیه فراخوان راهپیمایی موسوی و کروبی در ۲۵ بهمن و دفاع از مانور حکومتی ۹ دی وجود دارد، خرسند از آزادی کامل موسوی و کروبی و تداوم مشی اعتراضی آنان نیست. رهایی موسوی و کروبی به گونه‌ای که از حقوق شهروندی خود بردار باشند و متحمل هیچ‌گونه قید و سانسور و خود سانسوری نشوند، احیای جنبش سبز را قوت می‌بخشد. چنین وضعیتی خوشایند روحانی و حلقه نزدیکانش نیست.

از این‌رو حسام الدین آشنا پایان حصر موسوی را بسته به تصمیم وی دانست و عقب نشینی موسوی از اتخاذ مواضع مشابه دوران اعتراضات را در قالب وجه اخلافی رفع حصر توجیه کرد. او مصالحه و عبور از نگاه ظالم و مظلوم را پیشنهاد کرد تا نه سیخ بسوزد و نه کباب.

به نظر می‌رسد دولت به دنبال راه میانه‌ای است که موجب توافق و رضایت موسوی و کروبی و رهبری و نمایندگانش مانند محسنی اژه‌ای را تامین نماید. در پایان حصر بین هواداران رهبران نمادین جنبش سبز با روحانی و دولتش توافق وجود دارد ولی در این‌که موسوی و کروبی فقط آزاد شوند ولی راهبرد سیاسی خود را تغییر دهند و خطوط قرمز نظام را رعایت نمایند، بین حلقه یاران روحانی و رهبری و اصول‌گرایان هم نظری برقرار است.

موضع‌گیری محسنی اژه‌ای نشان داد که روی‌کرد دولت روحانی با موانع جدی روبه‌رو است و تعیین تکلیف این پرونده با راه کار‌های میانه و اعتدالی مورد قبول بخش‌های انتصابی حکومت نیست. از زاویه‌ای دیگر سمت‌گیری اژه‌ای نمایان‌گر اختلافات و گفتگو‌های پشت پرده بر سر رفع حصر نیز است.

بر خلاف آن‌چه روحانی در مصاحبه با فایننشیال تایمز گفت، گره حصر به این سادگی‌ها باز شدنی نیست. کلید وی تا‌کنون در قفل حصر نچرخیده است. تداوم وضع موجود می‌تواند موسوی و کروبی را به سمت شکست سکوت و بیان اعتراض بکشاند که در آن صورت کار بر روحانی و دولتش سخت‌تر می‌شود.

در مجموع شرایط حاکم بر پرونده موسوی و کروبی چشم‌انداز روشنی برای تغییر در افق پیش دیدنی را ترسیم نمی‌کند. اما بدیهی است نه حکومت می‌خواهند به صورت نامحدود آن‌ها را در این وضعیت نگه دارد و نه شرایط اجتماعی چنین امکانی را می‌دهد. دیر یا زود درب‌های حصر خانگی باز می‌شوند. در این میان فاکتور تعیین کننده تغییر موازنه قوا بین مخالفان و مدافعان جنبش سبز است. در عین حال حکومت نگاهی نیز به فرسوده سازی جسمی و روحانی رهبران نمادین جنبش سبز نیز دارد.

سیاست
محسنی اژه‌ایروحانی

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.