تبعات دیدار کاترین اشتون با جمعی از فعالان زن ایرانی هم چنان ادامه دارد. این بار مذاکره کنندگان هستهای به ریاست جواد ظریف میهمانی شام قبل از مذاکرات با اشتون را در اعتراض به دیدار ناهماهنگ اشتون لغو کردند. هم چنین بر خلاف دفعات قبل، ظریف و اشتون در مقابل دوربینهای عکاسی قرار نگرفتند.
فضای پیش از مذاکرات تحت تاثیر ملاقات بحث برانگیز اشتون با نرگس محمدی و گوهر عشقی قرار گرفته بود. مایکل مان سخنگوی اشتون در پاسخ به سوال خبرنگار صدای آمریکا گفت ظریف وزیر خارجه ایران از دیدار اشتون با فعالان زن ایرانی بیخبر بوده است و تصریح کرد که دیدار اشتون با زنان در ایران فعالان زنان نیازی به هماهنگی نداشت.
بر طبق اخباری که از روز اول دور دوم مذاکرات در وین به گوش رسید لغو ضیافت شام تاثیر خاصی بر فرایند مذاکرات نداشته است. ظریف و اشتون در روز سه شنبه به مدت ۴۵ دقیقه با هم گفتگو کردند.
منصور حقیقتپور نایب رییس عضو کمیسیون سیاست خارجی و امنیت مجلس خبر داد: «وزیر اطلاعات در جلسه با کمیسیون یاد شده اعلام کرد که وزارت خارجه اطلاعات دقیقی از زمان ورود و دیدارهای خانم اشتون به این وزارتخانه ارایه نداده است اما وزارت اطلاعات به موقع به وزارت خارجه در خصوص دیدار خانم اشتون با برخی محکومان فتنه هشدار داده بود.»
وی همچنین اظهار داشت: «معاون وزیر امور خارجه اعلام کرد که دیدارهای خانم اشتون با محکومان فتنه ۸۸ با وزارت خارجه هماهنگ نبوده است.»
عراقچی نیز انتقاد ظریف در دیدار با اشتون در خصوص ملاقات وی با برخی از معترضان و انعکاس منفی آن در داخل کشور را چنین توضیح داد: «آثار و تبعات کار ایشان توسط ظریف گفته شد و اینکه چگونه برخی رفتارها میتواند روند مذاکراتی را تحت تاثیر قرار دهد و باعث بیاعتمادی و کندی پیشرفت کار میشود.»
صحبتهای فوق چگونگی دیدار اشتون را پیچیدهتر ساخت.
معلوم نیست لغو مراسم شام نیز ادامه سیاست دوگانه موافقت پنهانی و عدم پذیرش مسوولیت علنی دولت روحانی در تنش زدایی با غرب است یا اینکه واقعا دیدار اشتون با با جمعی از فعالان زن هماهنگ نشده بوده است!
دشوار بتوان باور کرد اشتون بدون اطلاع و مخفیانه مبادرت به چنین کاری کرده باشد! اما نتیجه این برخورد و همراهی دولت روحانی با حمله اصولگرایان و از دستور خارج شدن حقوق بشر از موضوعات گفتگو بین ایران و غرب هم اخلال در روند دستیابی به توافقنامه جامع مذاکرات اتمی است و هم کاهش احتمال بهبود مستمر حقوق بشر در دوران دولت اعتدال را نمایان میسازد.
البته با توجه به سوابق دولتمردان اعتدال و خود روحانی و جواد ظریف در حوزه حقوق بشر نباید تعجب کرد که آنها وزنی برای بهبود حقوق بشر در سیاست خارجی قائل نشوند و دریچههای ارتباط با دنیا را فقط برای دولت و نیروهای حکومتی محدود نمایند.
تکذیب هماهنگی با جواد ظریف در خصوص ملاقات فوق را نیز نمیتوان لزوما واقعی دانست. این مسئله ممکن است با توجه به تنگناهای دولت اعتدال عمل مصلحتجویانه باشد تا مشکلی برای ظریف در مواجه با بخش تند روی حکومت ایجاد نشود. موافقت هم لزوما به معنای دادن اجازه نیست بلکه وزارت خارجه ممانعت و مخالفتی با انجام این دیدار نکرده است.
اما اگر این حدس درست باشد و مصلحت سنجی فوق بخواهد به یک رویه تبدیل شود آنگاه بعید است که به موفقیت بیانجامد. این تصور که دولتمردان روحانی در خفا و پشت پرده وعدههایی به مقامات غربی بدهند و سیاست آشتی جویانه را دنبال نمایند اما در عرصه عمومی و علنی با توجیه ضرورت آرام کردن و رفع مزاحمت اصولگرایان حرفهای متفاوت و متعارضی بزنند، نمیتواند مورد پذیرش غرب قرار گرفته و قفل سیاست خارجی را باز نماید.
چینش و نوع دیدارهای اشتون در تهران در این خصوص روشنگر است. مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در سفر به تهران با سعید جیلی رییس سابق مذاکره کنندگان اتمی و عضو شورای امنیت ملی نیز ملاقات کرد. اتفاق فوق به نحو مناسبی در عرصه سیاسی ایران و رسانههای داخلی و خارجی مورد توجه قرار نگرفت.
دیدار وی کاملا معنا دار بود و هدف مشخصی را دنبال میکرد. او به حکومت ایران و اصولگرایان تند رو پیغام داد که اروپا تمایلی به بازی در شکاف سیاسی داخل حکومت نداشته و جانبداری از طیف خاصی را دنبال نمیکند و در خصوص مسائل اختلافی در سیاست خارجی و حقوق بشر حکومت ایران را به مانند یک پدیده واحد طرف خود میداند.
این اقدام اشتون که به نمایندگی از تمامی کشورهای اروپایی انجام شد نشان میدهد که دیدگاهی که توصیه میکند غرب تمامی تخم مرغهایش را در سبد دولت روحانی بگذارد در اروپا خریدار ندارد.
اروپا ترجیح میدهد سرنوشت رابطه خود با ایران را به جناح مشخصی در حکومت پیوند نزند و خود را مشتاق به تعامل با همه جناحها نشان دهد. دولت روحانی اگر بخواهد پروژه تنشزدایی با غرب و از مواهب خروج ایران از انزوا برخوردار گردد باید در عمل و به صورت شفاف توانایی خود در رفع نگرانیهای غرب و توجه به خواستههای موجه آنها را به نمایش گذارد و روشن سازد که ظرفیت برقراری تعامل در چارچوب منافع متقابل ایران و غرب را دارد. این مسیر با شتر سواری دولا دولا و رفتار نوسانی و بده بستانهای پشت پرده حاصل نمیگردد. بهخصوص که با توجه به تجارب قبلی و ویژگیهای ساخت قدرت در ایران اساسا جامعه جهانی اطمینان ندارد که دولت روحانی امکان اجرای برنامههایش را داشته باشد.
یک بعد دیگر ملاقات اشتون با ظریفی تمایل برای حفظ رابطه با بخش مسلط قدرت در ایران است تا به خامنهای اطمینان بدهند غرب نمیخواهد حاکمیت دوگانه در ایران را تقویت نماید. در عین حال آنها حالتی را پیشبینی میکنند که دولت روحای نتواند بقایش را حفظ کند ودوباره تندروها قوه مجریه را تصاحب کنند. بنابراین در کل اشتون به حکومت اطمینان داد که آنها خود را محدود به روحانی و تیم وی نمیسازند.
اما برخورد تندی که با اشتون شد اگر با واکنش مناسب و متفاوتی از سوی دولت روحانی مواجه نشود آنگاه دیدگاهی در غرب تقویت میگردد که تفاوت زیاد و خاصی بین دولت اعتدال با دولت احمدی نژاد قائل نیست. تازه اشتون دیدارهای حقوق بشریاش را محدود به فعالان زنان ساخت تا در ادامه راهبرد اتحادیه اروپا تمرکز و توجه اصلی را بر زنان قرار دهد که به زعم آنها سیاسی نیستند و پرداختن به مسائل آنها در مقایسه با دیگر حوزههای نقض حقوق بشر تنش کمتری با حکومت دارد.
نتیجه دور دوم مذاکرات نشان میدهد که تاثیرات کوتاه مدت برخورد با اشتون در مذاکرات اتمی چه خواهد بود. اگر چه بعید به نظر میرسد منجر به اخلال جدی در مذاکرات گردد اما اگر انعطافی در حل اختلافات دیده نشود آنگاه این موضوع میتواند در میان مدت رویکرد آشتی جویانه دولت روحانی در سیاسی خارجی را با مشکل مواجه سازد.
در کل به نظر میرسد سفر اشتون به ایران انتظارات حکومت و حتی دولت روحانی را بر آورده نساخت و روابط بهبود نیافت بلکه اشتون نیز به لیست سیاه نهادهای انتصابی و ولایتمدار افزوده گشت.
روحانی و ظریف انتظار داشتند حضور اشتون یک پیروزی در جبهه داخل و خارج کشور برای آنان باشد ولی روند اتفاقات نتیجه معکوسی به بار آورد.