رهبر جمهوری اسلامی و تلاش برای استحکام اقتصاد مقاومتی

رهبر جمهوری اسلامی، اخیرا در دیدار با صد ها نفر از مسئولین اجرائی،رسانه های رسمی و نهاد های نظارتی نقشه راه و معیار های اقتصاد مقاومتی را تشریح کرد.

سخنان او در ادامه ابلاغ سیاست های مربوط به اقتصاد مقاومتی و جلسه با سران سه قوه است. همچنین اشتراکات زیادی با توصیه هایش در دیدار با اعضاء مجلس خبرگان دارد.

DF7B201D-4A98-4642-AB9A-CBACB35F7D70_w640_r1_s

خامنه ای در ماه گذشته به صورت چشمگیری فعال شده و در فرصت های مختلف نکات راهبردی مد نظرش را تبیین می کند. این حجم فعالیت زیاد وی در مقایسه با سکوتی که تا شش ماه بعد از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم داشت ، معنا دار است.

به نظر می رسد هدف اصلی فعالیت های وی در دست گرفتن بیشتر سکان مدیریت کشور و هماهنگ سازی سه قوه در مسیر اجرای سیاست های اقتصاد مقاومتی است.

این سیاست ها بیشتر جنبه شعاری دارد و از فقدان انسجام رنج می برد و همچنین فاقد طرح و برنامه عملی است.

اما در عین حال این ظرفیت را دارد تا برنامه های اصلاحی دولت یازدهم در حوزه سیاسی، دیپلماسی، اقتصادی را در مجموعه راهبرد ها و ملاحظات نهاد های انتصابی مهار سازد.

آقای خامنه ای در این دیدار اهداف کلان در خصوص اقتصاد مقاومتی را در عوامل چهار گانه زیر خلاصه نمود: «ظرفیت های فراوان مادی و معنوی کشور، حل مشکلات مزمن و دیرپای اقتصادی، مقابله با تحریم ها و کاهش کامل تأثیرپذیری اقتصاد کشور از بحرانهای اقتصاد جهانی.»

وی همچنین تصریح کرد که اقتصاد مقاومتی حرکتی مقطعی و در واکنش به تحریم ها نیست بلکه تدبیری راهبردی برای همه دوران عام از وجود تحریم و یا عدم تحریم است. چهار عامل فوق در راستای اصول ده گانه ای است که در دیدار با اعضاء مجلس خبرگان بشرح زیر بیان کرد : «واقع بینی و دیدن نقاط مثبت فراوان در کنار برخی نقاط ضعف»، «افتخار به نسل جوان مؤمن و انقلابی»، «استفاده از ظرفیت های بی شمار داخلی و ملی»، «غفلت نکردن از دشمنی دشمنان»، «مرزبندی صریح و شفاف با جبهه استکبار»، «نترسیدن از دشمن»، «تکیه به مردم و تقویت حرکت جهادی»، «حفظ و تقویت وحدت ملی»، «توجه به فرهنگ دینی و انقلابی»، و «گفتمان سازی»

در ذهنیت خامنه ای ظرفیت های کشور اعم از ثروت های طبیعی ،معادن ، منابع و سرمایه های انسانی آنقدر وسیع هستند که نیاز های پیشرفت کشور را تامین نمایند بنابراین تاکید اصلی مدیریت کشور باید بر استفاده از منابع داخلی و تقویت اقتصاد متکی به توانمندی های داخل و دانش بنیان باشد.

اما با توجه به سوابق قبلی به نظر می رسد تصور وی در این خصوص با واقع بینی همراه نیست و نوع دیدگاه و گفتمان او و نیرو های تحت امرش نه تنها قابلیت استفاده مناسب از ظرفیت های مادی و معنوی کشور را ندارد و منجر به تجمع نیرو ها برای سازندگی کشور نمی شود بلکه تشویق کننده تشدید واگرایی و فرار مغز ها از کشور است.

اما سه عامل دیگر به نحو بهتری چرایی روی آوردن خامنه ای به اقتصاد مقاومتی را روشن می سازند. تلاش ها و دیدگاه های اقتصادی وی که توسط دولت های نهم و دهم اجرا شد فاجعه به بار آورد. او از تبعات منفی این سیاست ها آگاه است. همچنین در طول دوران رهبری خود حل معضلات اقتصادی کشور را اولویت اصلی تعریف کرده است.

الگوی او عدالت اجتماعی بدون آزادی است و بهبود اقتصادی را در خارج از الگو های رایج توسعه در دنیا و با نفی نظام سرمایه داری دنبال می کند. اما ناکامی های گذشته باعث شده است تا عقب نشینی کرده و عملا روش های رایج در اقتصاد دنیا را با برخی سیاست های تجویزی خودش ترکیب کند و در قالب بسته نا همگونی عرضه نماید. پیشرفت مد نظر وی به معنای رفاه در دولت های غربی نیست بلکه همانطور که در این سخنرانی تاکید کرد رونق اقتصادی بدون عدالت اجتماعی معنا ندارد.

اما عدالت اجتماعی مد نظر وی برخورد مکانیکی و اقتصاد توزیعی است که نقشی برای انباشت سرمایه و سرمایه گذاری در بخش های پایه ای و زیر ساختی قائل نیست و بیشتر به توزیع پول در جامعه گرایش دارد. توجه به طبقات محروم در قالبی پوپولیستی است و همانگونه که تجارب قبلی نشان می دهد جنبه شعاری آن غالب است و در عین حال روش های بکار گرفته شده در عمل خدمتی به اقشار محروم نکرده و فقر را در کشور گسترش داده است.

آقای خامنه ای در برخوردی متناقض مقابله با تحریم ها و کاهش کامل تاثیرپذیری اقتصاد کشور ار بحران های اقتصاد جهانی را دلایل دیگر ذکر نمود. خامنه ای در این سخنان بار دیگر تاکید کرد که تحریم ها ربطی به مساله هسته ای ندارد و حتی در صورت رسیدن به مصالحه هسته ای باز تحریم ها باقی می ماند. بنابراین وی با تصور استمرار تحریم ها که به زعم وی استقلال و پیشرفت کشور را نشانه گرفته است، سیاست های کلان اقتصاد مقاومتی را تدوین کرده تا پاد زهری در مقابل تحریم ها باشد.

این بخش از سخنان آیت الله خامنه ای ابهام و تعارض بیشتری دارد. اگر قرار است حتی بعد از حل مشکلات هسته ای تحریم ها باقی بماند آن وقت این سئوال پیش می آید که جمهوری اسلامی در ازاء تفاهم هسته ای مگر انتظار رفع تحریم ها را ندارد؟

هسته محوری حرف های آقای خامنه ای مبتنی بر ضرورت تداوم رویکرد تقابلی در سیاست خارجی و سیاست در های بسته در اداره کشوراست. اینکه کشوری که بیشترین درآمد آن از فروش نفت تامین می شود چگونه می تواند به صورت کامل خود را از بحران های اقتصاد جهانی بیرون بکشد معمایی است که از صحبت های خامنه ای هیچ علامتی برای حل آن مشاهده نشد.

حرف های آیت الله خامنه ای به مانند طرح ابلاغی او از آفات کلی گویی ، نداشتن نقشه راه ،ارزیابی غیر واقع بینانه ،جنبه شعاری و برخورد دستوری رنج می برد. اما پسامد مهم آن تلاش برای به حاشیه بردن برنامه های اصلاحی دولت و بخصوص تنش زدایی در سیاست خارجی است.

خامنه ای بمانند گذشته تاکید اصلی را بر دشمن و خنثی کردن او گذاشت و بر خلاف ادعای وی محتوی اقتصاد مقاومتی بر برخوردی واکنشی و خصمانه با غرب بنا نهاده شده است. در اصل خامنه ای می خواهد ساختار اقتصادی کشور حتی المقدور از تاثیر پذیری از غرب دور شود. خامنه ای همچنین تصور می کند ساختار های اقتصادی غرب سرنوشتی جز فروپاشی ندارند و لاجرم ترکش های سقط آنها نباید به ایران آسیب بزند. اما وی گزینه های محدودی برای تحقق این خواسته دارد و عملا مجبور به اتکاء به روسیه و چین و تاثیر پذیری از آنها است.

آقای خامنه ای به فعالیت جهادی چشم امید دوخته است. اما فعالیت جهادی نمی تواند فعالیتی همیشگی باشد . مردم انتظار دارند از مقطعی به بعد برخورداری از زندگی مناسب نیازمند فعالیت بیش از حد نباشد. اما کندی و عدم انعطاف نهاد ها و رویه های کشور و از همه مهمتر گسترش سرطانی فساد اقتصادی در حکومت و جامعه اجازه رشد و بهبود مستمر و فزاینده را نمی دهد.

بنابراین سخنان خامنه ای که در حوزه اقتصاد سیاسی می گنجد چشم اندازی روشن برای حل مشکلات کشور ندارد و بیشتر نشانگر تلاش بیشتر وی برای کنترل فضا و در دست گرفتن سکان اداره کشور است. همچنین نگاهی به حضور در جریان موسوم به بیداری اسلامی و در دست گرفتن رهبری جریان های بنیاد گرای اسلامی در منطقه و جهان اسلام نیز دارد.

حال باید دید تلاش های زیاد وی برای جا انداختن و اجرای موفق سیاست های اقتصاد مقاومتی به کجا می انجامد. اگر احتمال اندکی وجود دارد که به سرنوشت چشم انداز بیست ساله دچار نگردد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.