۵ سال از انتخابات ریاست جمهوری دهم گذشت. انتخاباتی که با تقلب و تغییر نتایج تبدیل به بزرگترین جنبش اعتراضی بعد از انقلاب شد. اگر چه جنبش سبز به موفقیت نرسید و بعد از دو سال فروکش کرد. اما موضعگیری نیروهای نظامی و امنیتی نشان میدهد کماکان احیاء جنبش سبز بزرگترین تهدید امنیتی از دید حکومت و نیروهای وابسته به نهاد ولایت فقیه است.
اهمیت این موضوع زمانی بیشتر میشود که در حال حاضر جامعه در رکود است. اغلب نیروهای سیاسی شناخته شده تحولخواه رویکرد حداقلی را در دستور کار قرار داده اند. جنبش سبز فاقد فعالیت جنبشی است و از منظر جنبش اجتماعی موجودیت ندارد. بیشتر به لحاظ وجه تسمیه به آن جنبش اطلاق گشته و اشاره به یک رویداد تاریخی را باز مینمایاند. موسوی، کروبی و رهنورد در شرایط سختی در حصر هستند. گفتمان اعتدال به عنوان راهکار بدیل کنترل قوه مجریه را در دست دارد و بخشهایی از اصلاحطلبان با مختومه اعلام کردن جنبش سبز دل به موفقیت آن بستهاند.
اما علیرغم همه این موارد باز فتنه رایجترین کلید واژه اصحاب حکومتی و بهخصوص اصولگرایان افراطی در مواجه با امواج تغییر خواهی است. چندی پیش نوار سخنرانی عزیز جعفری فرمانده سپاه پخش شد که به صراحت نحوه دخالت سپاه برای جلوگیری از ریاست جمهوری مهندس موسوی و سرکوب خونین و خشن اعتراضات خیابانی و بازداشت گسترده اصلاحطلبان را تشریح میکرد.
محمد رضا نقدی رئیس سازمان بسیج نیز به میدان آمد و با سخنرانی در جمع جمعی از جانبازان گفت: «سران فتنه نه تنها مدیون امام، شهدا، انقلاب اسلامی، ملت ایران و بهخصوص شهدا و جانبازان فتنه هستند بلکه حتی مدیون کشتگان و مجروحین آشوبگر فتنه هم هستند، چرا که با شعارهای دروغین این افراد را فریب دادند و با تحریک احساسات، آنها را به مقابله با نظام واداشتند.
گرچه این افراد همچنان توبه نکردهاند و از اینکه توفیق توبه راستین نیز نصیب آنها شود مأیوس هستیم، اما از خدا میخواهیم تا همه گمراهان را هدایت کند. محاکمه سران فتنه همچنان از مطالبات نیروهای ارزشی و جانبازان فتنه و مردم انقلابی ایران است و ما منتظریم که این افراد در محاکم قانونی محاکمه شوند. گرچه قبل از هرمحاکمهای نفرت و انزجار شدید مردم از سران فتنه، به نوعی عذاب الهی است.» نقدی در این سخنان هم اقرار میکند خواست و برنامه حکومت در تحمیل توبه به موسوی و کروبی محقق نشده است. حکومت و بهویژه خامنهای هنوز امیدوار است تا بتواند با تهدید، فرسوده سازی جسمی وروحی و فریبکاری آنها را به بازنگری در مواضعشان وا دارد.
اما مقاومت و شکیبایی رهبران نمادین جنبش سبز آنها را ناکام ساخته است. برخلاف ادعای نقدی حکومت به دنبال تشکیل محکمه قضائی و امنیتی نخواهد رفت چون برگزاری دادگاه در نهایت موقعیت داخلی و خارجی موسوی و کروبی را مستحکمتر ساخته و عمق استراتژیک رهبری بالقوه آنان را در جنبش اعتراضی ارتقاء میدهد. چنین وضعیتی اصلا خوشایند حکومت نیست و تبعات امنیتی سنگینتری برای آنها دارد.
گفتمان اعتدال نیز در آستانه یک سالگی نه تنها در ایجاد چشم اندازی امیدوار کننده موفق نبوده است بلکه حقانیت جنبش سبز و اهداف و مطالبات آن را برجستهتر ساخته است. هر چه از عمر دولت روحانی بیشتر میگذرد فاصله جنبش سبز و ماهیت آن با گفتمان اعتدال مشخصتر میشود. سمتگیری موسوی و کروبی، ایستادگی آنها وحفظ مرزبندیشان با روحانی جایی برای تحقق دیدگاههای حد وسط که اعتراف به اشتباه از هر دوی سوی منازعه انتخاباتی ۱۳۸۸ را توصیه میکنند، باقی نگذاشته است.
از اینرو سید محمد خاتمی و اصلاحطلبان میانه و محافظهکار به سمتی دارند کشیده میشوند که پیگیری رفع حصر موسوی و کروبی و رهنورد را از موضعگیریهای علنی و رسمی حذف کنند و امیدوار به رایزنیهای پشت پرده باشند. اما این رویکرد صرف نظر از تمایل و یا عدم تمایل آنها را در شرایطی قرار میدهد که مشابه حکومت منتظر بمانند تا رهبران نمادین جنبش سبز با تعدیل مواضع آماده مصالحه شوند. امری که احتمال وقوع آن ناچیز است.
در مجموع سخنان نقدی روشن میسازد که جنبش سبز قابلیت تغییر موازنه قوا و ایجاد مزاحمت برای اقتدار گرایان را دارد. آنها اگر چه موسوی، کروبی و رهنورد را در حصر خانگی قرارداده و از جامعه منزوی ساختهاند و نوعی میدان بازی کنترل شده برای گرایشهای محافظه کار در حوزه تحول خواهی فراهم ساختهاند اما هنوز از مهار جنبش سبز احساس ایمنی نمیکنند.
حرفهای نقدی اقرار و اعتراف حکومت به بطلان ادعای مرگ جنبش سبز است. آنچه باعث شده است کماکان بخشهای انتصابی حکومت در کابوس فعال شدن راهبرد سیاسی موسوی و کروبی در گستره اجتماع بسر ببرند، برخورد اصولی آنها با منشا مشکلات است. بر خلاف حسن روحانی که در دیدار با شخصیتهای اصلاحطلب بر بایستگی و فایده مندی نزدیکی همه جناحها به نظام ( منظور خامنهای است ) تاکید کرد، موسوی و کروبی ایستادگی در برابر فرامین استبدادی و فرا قانونی را برجسته میسازند. وقتی رهبری هیچ تغییری در مواضع نداده، اعمال ظالمانه و حقستیزانه وی ادامه داشته و کماکان میکوشد اراده و خواست فردی خود را بر جامعه تحمیل سازد، نزدیکی به او نتیجهای جز استحاله بیشتر جنبش اعتراضی در گفتمان قدرت ندارد.
نگرانی اقتدارگرایان و ارتش ولایت خامنهای از ریشه دواندن و انباشت قدرت اجتماعی حول دیدگاهی است که به جای مماشات و سازش با دیکتاتوری مصمم به عقب راندن آن است. لذا بدین سبب است که مقاومت موسوی، کروبی و رهنوز بعد از گذشت پنج سال از شروع جنبش اعتراضی پسا انتخاباتی هنوز برای بلوک قدرت دردسر آفرین است.