در هفته گذشته دو موضعگیری باعث شد تا روایط بین روحانی و رفسنجانی در کانون توجه قرار بگیرد. در پرتو این موضعگیریها بهتر میتوان تحول در مناسبات بین روحانی و رفسنجانی را دریافت.
نخست غلامعلی رجایی از چهرههای نزدیک به رفسنجانی در مصاحبهای به مناسبت سالگرد کاندیداتوری رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم بر نقاط تمایز رفسنجانی تاکید کرد و گفت: «در این باره که میگویند روحانی، هاشمی دوم است و دولت روحانی، دولت هاشمی است باید تصریح کنم که هاشمی نسخه دوم ندارد و این دولت نیز دولت هاشمی نیست ولی دولتی است که آقای هاشمی ایدهآلهای خود را در آن جست و جو میکند
و دوست دارد تجربههای خود را به آن منتقل کند و روحانی نیز به این تجربهها احترام میگذارد. این را هم بگویم که شخصیت آقای روحانی یک شخصیت مستقل است و در عین حال همانگونه که متاثر از برخی افراد است از آیتالله هاشمی نیز که دوستی ۳۰ ساله با ایشان دارد تاثیر میپذیرد.»
وی همچنین تصریح کرد که رفسنجانی تا پیش از ثبت نام نظر به کاندیدایی نداشته است و جانبداری وی از روحانی بعد از رد صلاحیت و هفته آخر انتخابات بوده است. توضیحات رجایی بشرح زیر است: «در آن زمان هنوز آرایش انتخاباتی مشخص نشده بود، برخی خودشان را جلو انداخته بودند، حاج آقا به شخص خاصی نظر نداشتند و منتظر بودند تا ترکیب نهایی کاندیداها مشخص شود و من در طول این مدت جانبداری نسبت به شخص خاصی از کاندیداها ندیدم. آقای روحانی هم گزینهای بود که در کنار آیتالله هاشمی رفسنجانی هنگامی که ثبت نام کردند مطرح شد. حتی زمانی که آیتالله ثبت نام کردند آقای روحانی خواستند انصراف بدهند ولی حاج آقا قبول نکردند و گفتند شما بمانید. بعدها ما مطلع شدیم که آیتالله میدانستند که ممکن است اتفاقاتی بیفتد و در این مورد هوشمندانه برخورد کردند تا شخصی مثل دکتر روحانی که تا حدودی به مشی و تفکر اعتدالی ایشان نزدیک است در عرصه انتخابات حضور داشته باشد.»
محمد باقر نوبخت سخنگوی دولت و از حلقه نزدیکان روحانی در برنامه شناسنامه صدا و سیما نیز توضیحاتی در خصوص رابطه رفسنجانی و روحانی ارائه کرد. معلوم نیست حرفهای وی در واکنش به اظهارات رجایی بوده است یا اینکه به صورت مستقل بیان شده است. نوبخت گفت: «هاشمی، روحانی را برای حضور در این عرصه[کاندیداتوری در انتخابات] تشویق و ترغیب میکرد. البته من در ذهنم واژگانی است که نشان دهد هاشمی حضورش در انتخابات را به طور کلی منتفی اعلام کرده باشند. وی با تحلیلی که از شرایط کشور داشت روحانی را برای آمدن تشویق میکرد. البته هاشمی در بیان نظراتش در این مورد همیشه یک نقطهای را هم قرار میداد که ممکن است وی هم نسبت به ادای دین به انقلاب اسلامی و مقام معظم رهبری احساس تکلیف کنند.»
سخنگوی دولت ادامه داد: «واقعیت این است که ما حضور هاشمی در انتخابات را متصور نبودیم. حتی روحانی قبل از اینکه برای ثبت نام اقدام کند از ایشان سوال کرد و هاشمی گفت بنده فعلا تصمیمی برای حضور ندارم و در ادامه باز هم روحانی را برای حضور در انتخابات تشویق کرد. زمانی هم که هاشمی ثبت نام کرد ما فکر کردیم ماموریت و تکلیفی که حس میکردیم به پایان رسیده است. همان شب هم من خدمت هاشمی رسیدم و عرض کردم ارزیابی مثبتی که ما در مورد مدیریت شما داریم باعث میشود ما از حضور شما خوشحال و خرسند باشیم و با این تفاسیر آمادگی داریم که همگی در کنار شما باشیم. وی گفت روحانی باید حضورش را ادامه دهد و شما هم باید در همان ستاد به فعالیت خود ادامه دهید… فردای آن روز ملاقاتی بین هاشمی و روحانی صورت گرفت که من در آنجا حضور نداشتم اما ظاهرا اینطور جمع بندی شده بوده که روحانی به این نتیجه رسید که باید به حضورش در انتخابات ادامه دهد.
… هاشمی برای همه ما محترم بوده و هست اما صحبت در مورد اینکه در صورت تایید صلاحیت هاشمی و ورودش به رقابتهای انتخاباتی روحانی چه تصمیمی میگرفت چندان راحت نیست اما قطعاً ارادت و احترامی که برای آقای هاشمی قائل هستیم روی تصمیمان تاثیر گذار بود.»
وی در ادامه خاطر نشان ساخت که دولت روحانی دولت سوم رفسنجانی نیست و گفت: «صادقانه میگویم که هاشمی خیلی برای ما محترم است و ما قبولش داریم و وی را عنصر ارزشمندی برای تاریخ انقلاب اسلامی میدانیم اما سال گذشته انتخاباتی برگزار شد و حسن روحانی رای آورد. وی خودش انسان صاحب نظر و مستقلی است. اینکه ایشان به خدمات و زحمات هاشمی احترام و اعتماد دارد به این معنا نیست که دائما با او در ارتباط باشد و در مورد مسائل مختلف جلسه داشته باشند.
…فکر نمیکنم جلسات روحانی و هاشمی در این مدت به تعداد انگشتان دست برسد. البته بهره گیری از نظرات او و دیگر شخصیتهای انقلاب در عرصههای مختلف برای ما مهم است اما اینطور نیست که بگوییم دولت یازدهم، دولت سوم هاشمی است! روحانی گفت که من با نگرش اعتدالی کابینه را تشکیل میدهم و وابستگیهای سیاسی افراد برایم مهم نیست و فقط شایستگی ملاک است.»
با تطبیق و برابر نهادن سخنان رجایی و نوبخت میتوان موارد زیر را نتیجه گیری کرد:
روحانی آلترناتیو هاشمی نبوده است
اظهارات رجایی و نوبخت نشان میدهد روحانی مستقل از رفسنجانی تصمیم به شرکت در انتخابات گرفته است. در همان ایام انتخابات فائزه هاشمی تصریح کرد که روحانی با نظر پدرش کاندید نشده است. رفسنجانی وقتی روحانی کاندیداتوریاش را اعلام کرده بود، در انتخابات در واپسین لحظات ثبت نام کرد. این امر نشان میدهد وی روحانی را بدیل خود نمیدانست. اما بعد از رد صلاحیت شدن در بین کاندیداهای موجود روحانی به او نزدیک تر بود.
تمایز در عین همسویی
اظهارات فوق نشان میدهد هر دو طرف ضمن ابراز احترام اما تمایز و تفاوت خود را نشان دهند. روحانی نمیخواهد در سایه رفسنجانی باشد و رفسنجانی نیز به نوبه خود تمایل ندارد حضور روحانی در میدان حکومت به معنای حضور ثانوی وی تفسیر گردد. در موازنه قوای کنونی آنها همسو هستند و نسبت به اصولگرایان به هم نزدیک هستند. اما تفاوتهای آنها نیز قابل نادیده گرفتن نیست.
روحانی از رفسنجانی به خامنهای نزدیکتر است و در حوزههای مختلف گرایش محافظهکارتری دارد. روحانی برای ساخت امنیتی نظام و سپاه نسبت به رفسنجانی به مراتب قابل پذیرشتر است. تحولات بعد از رئیس جمهور شدن روحانی نیز بر فاصله وی با رفسنجانی افزوده و هم تفاوتهای نگرش آنان در حکمرانی و چگونگی تنظیم مناسبات با رهبری را آشکار ساخته است.
خود اتکایی روحانی
روحانی اکنون که رئیس جمهور شده است دیگر سطح و منزلت خود را کمتر از رفسنجانی نمیداند از این رو رفتار وی با رفسنجانی تغییر کرده و رویکرد افقی را به جای عمودی در مناسبات دنبال میکند. او دیگر به مانند سابق زیر دست رفسنجانی نیست و از سایه وی بیرون آمده است.
حضور در کاخ ریاست جمهوری نوعی حس قدرت به افراد میدهد که تصور میکنند جایگاه خاصی دارند البته این حس کاذب است اما تاثیراتش را بر پراتیک سیاسی میگذارد. این ویژگی باعث شده تا نوبخت بگوید در یک سال گذشته تعداد جلسات روحانی و رفسنجانی به اندازه انگشتان یک دست نبوده است.
برخی از گزارشهای غیررسمی نیز حاکی از دلخوری رفسنجانی نسبت به روحانی است. روحانی تاکنون انتظارات وی را در زمینه کسب مشاوره و توجه به مطالبات رای دهندگان را برآورده نکرده است. رفسنجانی در سخنرانیها و دیدارهایش به شیوهای نرم هشدار میدهد افرادی که در انتخابات پیروز شدند نباید فکر کنند کار تمام شده و دیگر به خواستههای مردم توجه نداشته باشند. مخاطب این حرف نمیتواند کسی جز روحانی باشد.
اصولگرایان سوم تیری نیز با علم به این موضوع با راه انداختن پروپاگاندا بر علیه مداخلات ادعایی رفسنجانی میکوشند تا هزینه همراهی روحانی با رفسنجانی را افزایش دهند.
بنابراین روحانی و رفسنجانی اگر چه اشتراکات کلان خود را حفظ کردهاند اما نسبت به قبل فاصله بیشتری پیدا کرده اند. وجود دشمن مشترک و موازنه قوا کماکان حکم به همسویی استراتژیک آنها میدهد.
اما رقابت حلقه یاران نزدیک آنها عاملی است که همگرایی بین آنها را ضعیف میسازد. نزدیکان روحانی که در واقع حزب اعتدال و توسعه هستند زمانی جناح راست نیرویهای حامی رفسنجانی بودند اما اینک رفسنجانی بیشتر به جناح چپ (کارگزاران) و اصلاحطلبان نزدیک شده است لذا آنها در رقابت و شرایط جدید ترجیح میدهند ضمن برخورد مثبت با رفسنجانی ولی به شیوهای آرام از وی فاصله گرفته و جایگاه سیاسی روحانی را به سطح افقی و هم تراز با وی ارتقاء دهند.
در مجموع میتوان گفت روابط روحانی و رفسنجانی وارد فصل جدیدی شده است. اگر چه روحانی رشدش در جمهوری اسلامی را مدیون رفسنجانی است و اشتراکات دیدگاه زیادی با وی داشته است اما اینک ترجیح میدهد تمایزش با وی را برجسته ساخته و از زیر سایه او بیرون بیاید.