سخنان خامنهای در دیدار با مقامهای نظام در ماه رمضان فرصتی مناسب برای شناخت دیدگاههای وی در سیاست خارجی و همچنین رویکرد ایران در مذاکرات جاری هستهای است. او صریحتراز همیشه بر تضاد آشتی ناپذیر بین جمهوری اسلامی و دولت آمریکا تصریح کرد و دولت فوق را در جایگاه شیطان و شر بزرگ قرار داد.
خامنهای در چارچوبی جامع تقابل با آمریکا را به جنگی مقدس و با رسالتی پیامبرانه بر علیه استکبار تئوریزه نمود. ستیزهجویی سخنان وی که در حضور حسن روحانی و اعضاء دولت یازدهم انجام شد مهر پایانی بر تصوراتی کشید که فکر میکردند در دولت یازدهم یخ های روابط ایران و آمریکا آب میشود. خامنهای صریحتر از گذشته تاکید نمود که خصومت با آمریکا ادامه مییابد حتی اگر توافق هستهای جامع محقق گردد.
در مجموع نکات مهم سخنان خامنهای را میتوان بهشرح زیر دسته بندی کرد:
ترسیم خطوط اصلی سیاست هستهای
خامنهای روشن ساخت هدف نظام رسیدن به توافق در ازاء برداشتن همه تحریمها نیست بلکه فقط کاهش تحریمها و یا جلوگیری از افزایش تحریمها مهم است. خامنهای سخنان روحانی را کًد کرد که گفت برنامه اقتصاد مقاومتی را باید با فرض اینکه تحریمها به طور کامل برقرار است برنامهریزی کرد.
این مساله ضمن اینکه نشان میدهد روحانی در برابر اراده و خواست خامنهای تسلیم شده است، از برنامه خامنهای برای تداوم ستیزهجویی با دنیا وجلو بردن برنامههای اقتصادی کشور بدون استفاده از شبکه مبادلات جهانی وسرمایهگذاری گسترده خارجی پرده بر میدارد. فرازی از سخنان خامنهای بهشرح زیر است:
«این نکتهای که امروز رئیس جمهور محترم گفتند؛ قبلاً هم ایشان گفته بودند و این نکتهی کاملاً درستی است: برنامههای اقتصادی براساس و با فرض ماندن تحریمها بایستی برنامهریزی بشود و تعقیب بشود و تحقّق پیدا بکند. فرض کنیم که این تحریمها ذرّهای و سرِ سوزنی کم نخواهد شد؛ که حالا خود آنها هم همین را میگویند. آنها هم میگویند که تحریمها دست نخواهد خورد، حتّی از حالا شروع کردند که اگر در زمینهی هستهای هم به توافق برسیم، معنای آن این نیست که همهی تحریمها برداشته خواهد شد؛ هنوز چیزهای دیگری هم هست؛ این همان حرفی است که ما همیشه میگفتیم. من بارها در همین جلسه و جلسات گوناگون دیگر عرض کردهام که [موضوع] هستهای بهانه است؛ مسئلهی هستهای هم نباشد، یک بهانهی دیگری میآورند: مسئلهی حقوق بشر هست، مسئلهی حقوق زنان هست، مسائل گوناگون فراوان را میسازند؛ جعل کردن و بهانهگیری که خیلی مایهای نمیخواهد، دستگاه تبلیغاتی و امپراتوری تبلیغاتی هم که در اختیار آنها است. بنابراین، علاج مسئلهی تحریم، عبارت است از همین اقتصاد مقاومتی.»
حفظ سانتریفوژهای موجود و زمینهسازی برای تامین نیازهای آینده، عدم تعطیلی فردو و عدم محدودیت در حوزه فعالیتهای پژوهشی و آزمایشی خطوط قرمزی هستند که خامنهای بر عدم تخطی از آنها اصرار دارد.
نگاه تقدیر گرایانه و آخر الزمانی
خامنهای در این سخنان روشنتر و بی پردهتر از قبل نگاه آخر الزمانی و تقدیرگرایانه خود را آشکار ساخته است. او صریحا به مسوولان کشور گوشزد میسازد که فقط روی مسائل مادی حساب نکنند به باور وی نصرت الهی و حمایت خداوند و ایمان مردم نظام را جلو خواهد برد. او این چنین مبانی محاسباتی مورد نظرش برای حکومت را شرح داد: «محاسبات جمهوری اسلامی از روز اوّل براساس منطق عقلانی بوده است؛ براساس یک قوّهی عاقلهای بوده است. عناصری که این محاسبات را شکل میداده اینها است: اوّل، اعتماد به خدا و سنن آفرینش؛ دوّم، بیاعتمادی به دشمن و شناخت او. از جملهی موارد اعتماد به خدا و سنن آفرینش، اعتماد به مردم است؛ اعتماد به ایمانها است؛ اعتماد به محبّتها است؛ اعتماد به انگیزههای صادقانه است؛ اعتماد به صدق مردم است.»
عقلانیتی که وی ترسیم میکند در اصل نگاه ابزاری به عفلانیت در خدمت ایدههای غیرعقلانی است. او تصور میکند یا حداقل اینگونه در ظاهر نشان میدهد که دستی فرا مادی او و نظام را هدایت میکند و بر این اساس به ملاک و اصول متعارف در دنیا برای حکمرانی بها نمیدهد وایده های آخر الزمانی را پشتوانه تصمیم گیری قرار میدهد که جمهوری اسلامی دوره انتقالی برای نزدیک کردن روز موعود است. بر این مبنا اقتصاد مقاومتی را برجسته میسازد.
تعریف جدید از جنگ نرم
خامنهای در سخنانش تاکید زیادی بر اراده دولت آمریکا در ایجاد اختلال در نظام محاسباتی مدیران نظام و بخصوص دولت کرد. وی اظهار داشت: «آنچه ما امروز در مجموعهی رفتار دستگاه استکبار مشاهده میکنیم، همین است؛ هدف ایجاد اختلال در نظام محاسباتی و دستگاه محاسباتی من و شما است. در میدانهای دیگر، استکبار نتوانسته است، کاری از او برنیامده است. در میدانهای واقعی، تنها دو عامل مادّی در اختیار جبههی استکبار بوده و هست: یکی تهدید نظامی، یکی تحریم. استکبار غیر از این دو هیچ چیز در اختیار ندارد. از لحاظ قدرت منطق، قدرت استدلال، توانایی بر اثبات حقّانیّت، دست استکبار بسته است. تنها دو کار میتواند بکند: یکی تهدید نظامی است که مرتّب میکند.»
او در واقع سیاست چماق و هویج آمریکا را مصداقی از جنگ نرم تبیین کرد که میخواهد مدیران نظام را اغوا کرده وقدرت تشخیص آنها در زمینه دستیابی به راهکار های درست را از کار بیاندازد. در واقع خامنهای میخواد سیاست آشتیجویانه دولت اوباما را به صورت یک توطئه جلوه داده و از این منظر جلوی واکنش متقابل از سوی دولت و تحرک مدافعان تنش زدایی با آمریکا در داخل نظام را بگیرد.
خامنهای در این سخنان همچنین روشن ساخت که میپندارد امریکا وارد برخورد نظامی با ایران نخواهد شد و جلوی اسرائیل را هم خواهد گرفت و این کار را نه از روی نخواستن بلکه عدم توانایی و نگرانی از واکنش تلافی جویانه حکومت انجام میدهد.
نسبت با دولت روحانی
خامنهای اظهار داشت: «اوّلاً این را همه بدانند، بنده دولت را حمایت میکنم. من از همهی توانی که در اختیارم هست استفاده خواهم کرد برای کمک به دولت؛ دولت را تأیید میکنم، حمایت میکنم، مثل همهی دولتهای گذشته. نسبت به مسوولان بلندپایهی دولت – آنهایی که میشناسم – اعتماد دارم. همهی دولتهایی که بعد از انقلاب سر کار آمدند، دولتهای منتخب مردماند و بنده در همهی این دورهها – آنوقتی که مسوولیّت داشتم – از همهی این دولتها حمایت کردم. همهی دولتها هم نقاط مثبتی دارند، [هم] نقاط منفیای دارند؛ هیچ دولتی نیست که بگوید من همهی نقاطم مثبت است یا کسی بگوید همهی نقاطش منفی است؛ نه، مثبت و منفی مخلوط است. البتّه نسبت به دولتهای گذشته، بهتر این است که نقد به صورت کارشناسی انجام بگیرد؛ نقد در منبرهای عمومی خیلی مصلحت نیست؛ نسبت به دولت کنونی هم نقد باید منصفانه، محترمانه، دلسوزانه باشد؛ به معنای مچگیری، به معنای اذیّت کردن نباشد؛ این مطلب اوّل. ثانیاً به مسئولین دولت عرض میکنم: اقتصاد مقاومتی را جدّی بگیرید.»
در نگاه اول استنباط میشود که او از دولت روحانی حمایت کرده است. اما بررسی محتوایی و ژرف کاوانه نشان میدهد سخنان او نشانگر حمایت خاصی نیست. او گفته مشابه دولتهای قبل حمایت میکند. اما وی از دولت دوم رفسنجانی و دولتهای هفتم و هشتم نه تنها پشتیبانی نکرد بلکه از هر گونه کارشکنی در مسیر موفقیت آنها کوتاهی نکرد.
بررسی بخشهای دیگر سخنان وی روشنگر دیدگاه انتقادی او به دولت روحانی است. به آنها تذکر میدهد اقتصاد مقاومتی را جدی بگیرید ونا خشنودیاش از فاصله عملکرد دولت از انتظاراتش را آشکار میسازد.
در واقع عمل کردن کامل به اقتصاد مقاومتی با تفسیر خامنهای به معنای نفی برنامه اقتصادی دولت است. از سوی دیگر میگوید به نام اعتدال نیرو های مومن از قوه مجریه اخراج نشوند. معنای این حرف آن است که نیروهای افراطی اصولگرایان از جمله بسیجیها و جبهه پایداریها که در دولتهای نهم ودهم بدنه قوه مجریه را اشغال کردهاند حفظ شوند. این مساله عملا موفقیت گفتمان و برنامه روحانی را دشوار میسازد.
حمایت ظاهری خامنهای، استحاله دولت روحانی و تخلیه پتاسیلهای تحولگرایانه آن را دنبال میکند. البته خامنهای در عین حال به دنبال مدیریت فضا هم است و از این رو نیرو های افراطی اصولگرایان را مدیریت میکند اما دیدگاههای وی با آنها همسویی راهبردی دارد.
دیدگاه خاص اسلامی
خامنهای اذعان کرد که غرب با اصل اسلام مشکلی ندارد بلکه با قرائتی که جمهوری اسلامی و شخص وی از اسلام دارد و میخواهد آنرا به ایدئولوژی قدرت و تشکیل نظم جدیدی در دنیا قرار دهد ناسازگار است. این سخنان ادعای حکومت مبنی بر اسلام هراسی به عنوان برنامه مشخص از سوی دولتهای غربی را بی اعتبار میسازد. البته قرائت خامنه ای از اسلام مورد مخالفت جریانهای سنتی و مدرن اسلامی نیز هست. قرائت مد نظر وی استبداد، قدرتطلبی و ماجراجویی در سیاست خارجی را در لباس ارزشهای اسلامی عرضه میکند.
در مجموع میتوان نتیجهگیری کرد خامنهای در دوره موسوم به اعتدال نه تنها در نظرات خود در سیاست خارجی و داخلی تجدید نظر و عقبنشینی نکرده بلکه با قوت و جدیت بیشتری در پی بسط آنها است. او میخواهد از دولت روحانی تنها به عنوان یک دوره انتقالی و واسطه برای احیای مجدد نگرش مطلوب خود در حکمرانی استفاده نماید. در واقع برنامه خامنهای این است که فضای دوران ریاست جمهوری رفسنجانی و خاتمی تکرار نگردد و وضعیت موجود با تغییراتی روبنایی و گذرا تداوم یابد.