جبهه اعتدال‌گرایان: ترویج‌گران سازش و عقب‌نشینی

اعلام تشکیل «جبهه متحد اعتدال‌گرایان ایران اسلامی» از اتفاقات قابل اعتنا در صحنه سیاسی ایران در هفته گذشته بود. هم‌زمانی این اعلام با استیضاح رضا فرجی دانا باعث شد تا رویداد فوق بازتاب زیادی در بین هواداران روحانی پیدا نماید. محمد ارشدی موسس این تشکل سیاسی جدید التاسیس در تعریف دیدگاه‌های سیاسی جبهه متحد اعتدال‌گرایان گفته است: «این جبهه به شکل مردمی و به دور از وابستگی دولتی با حضور اعضای متعهد به نظام و از طیف‌های مختلف فعالیت خود را آغاز کرده است. منشوری در جبهه رعایت خواهد شد که براساس آن ما رهنمودهای رهبری را سرلوحه کار خود می‌دانیم واز دولت تدبیر وامید حمایت می‌کنیم».

images (1)_1

ارشدی که خود را رئیس کل جبهه اعتدال معرفی می‌کند، تاکید نمود که این جبهه در صدد ترویج «مکتب اعتدال‌گرایی» است و کمک به دولت یازدهم را بر خود واجب می‌داند. او وابستگی این جبهه به دولت را رد کرد و گفت: «یک سری جوانان انقلابی دور هم جمع شده و دیگران هم اضافه می‌شوند تا به دولت کمک کنیم».

او با نگاهی انتقادی به روند تحولات نیروهای مدافع روحانی بعد از تشکیل ستاد انتخاباتی وی تا پیروزی در انتخاب اظهار داشت: «وقتی ما در سال ۹۱ برای انتخابات با آقای روحانی شروع به کار کردیم اندک و تنها بودیم اما کم کم وقتی جلو رفتیم برخی از دوستان که حتی پای خود را در ستادهای ما نمی‌گذاشتند عرصه را بر دوستان ستادی ما تنگ کردند و این مساله باعث شد که ما از عرصه سیاسی کنار برویم. البته این گوشه نشینی به معنای خانه‌نشینی نبود.» وی مدعی است این جبهه با چهره‌های مذهبی چون آیت الله‌ ها ناصر مکارم شیرازی، حسین نوری همدانی، و وحید خراسانی مشورت کرده و قرار است حول مثلت هاشمی رفسنجانی، سید حسن خمینی و علی‌اکبر ناطق نوری فعالیت کنند. او رفسنجانی را نقطه عطف و دو نفر دیگر را «نور چشم» جبهه یاد شده خواند.

ادعای ارشدی در حالی بیان می‌شود که معلوم نیست اعضاء هیات موسس جبهه اعتدال چه کسانی هستند. او فقط به صورت کلی و مبهم می‌گوید که اعضای هیات رئیسه آن هنوز انتخاب نشده‌اند. ارشدی عنوان کرد که شنبه آینده (۸ شهریور)، تعدادی از نمایندگان مجلس، برخی از اعضای دولت‌های فعلی و قبلی و شماری از علما و افراد صاحب‌نام در همین رابطه معرفی خواهند شد.

او همچنین خاطر نشان ساخت: «ما در حال رایزنی هستیم تا جبهه مستقل اعتدال‌گرایان با قوت زیادی عمل کند.» ارشدی همچنین گفت: «افراد گوناگونی برای همکاری به ما مراجعه کرده‌اند که پس از تشکیل مجمع عمومی لیست نهایی هیات موسس اعلام خواهد شد. در این جبهه افرادی از احزاب اصلاح‌طلب و اصولگرا وهمچنین حزب اعتدال وتوسعه و حتی جبهه پایداری حضور دارند. ما امروز اعلام موجودیت کردیم تا گروه‌های سیاسی به ما بپیوندند و خوشبختانه در هر سی و یک استان کشور افرادی را برای عضویت داریم و از این هفته به دنبال گرفتن مجوز خواهیم بود و پس از آن بحث و بررسی می‌کنیم تا به نقطه واحد رسیده و با رای گیری رئیس جبهه را از بطن آن انتخاب کنیم.»

هدف این جبهه برنامه‌ریزی برای انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی خواهد بود و آنها به دنبال فتح اکثریت کرسی‌های مجلس دهم هستند. از صحبت‌های ارشدی می‌توان نتیجه گرفت که خطوط کلی دیدگاه‌های جبهه اعتدال بشرح زیر هستند:

– دفاع از رابطه با آمریکا

ارشدی می‌گوید: «در جامعه کنونی ما نیاز داریم که به جز رژیم صهیونیستی با تمام دنیا رابطه داشته باشیم»

– مرزبندی با اصلاح‌طلبان پیشرو و جنبش سبز

ارشدی مرزبندی صریحی با جنبش سبز و گروه‌هایی چون جبهه مشارکت وسازمان مجاهدین انقلاب اسلامی کرده و تصریح می‌کند: «اگر کسی بخواهد دم از فتنه‌گر بزند در جبهه ما جایگاهی نخواهد داشت، البته کسانی که دادگاه رای به بی‌گناهی آنها بدهد در کنار ما خواهند بود.» او همکاری با کسانی که از طرف قوه قضائیه برای فعالیت سیاسی ممنوع شده‌اند را نیز منتفی دانست.

فعالیت در چارچوب نظام و تبعیت از رهبری

ارشدی تاکید زیادی در فعالیت در چارچوب گفتمان و ساختار حقوقی جمهوری اسلامی دارد و همچنین نزدیکی و هماهنگی با دیدگاه‌های رهبری را از محورهای اصلی فعالیت جبهه اعتدال معرفی می‌نماید.

– ارزیابی مواضع و چشم انداز پیشرو

ارشدی فرد تقریبا ناشناخته‌ای در عرصه سیاسی ایران است. وی متولد شیراز است و مدعی است در زمان انتخابات ریاست جمهوری یازدهم مسوولیت ستادهای مردمی حسن روحانی را بر عهده داشته است. او بعد از انتخابات به شهادت سخنان خودش در حاشیه بوده و حمایت کلی از دولت داشته است. در جریان رای اعتماد به وزراء پیشنهادی از ریاست علوی بر وزارت اطلاعات حمایت کرده است. موضع روحانی و حلقه نزدیکانش از جبهه اعتدال و نسبت ارشدی با آنها معلوم نیست. او سابقه سیاسی روشنی نیز ندارد. همچنین رفسنجانی و ناطق نوری نیز حمایتی از این جبهه نکرده‌اند.

اگر قرار است جبهه اعتدال آنی باشد که ارشدی ادعا کرده است علی‌القاعده باید چهره‌های شناخته شده و دارای شناسنامه مدافع روحانی و یا مسوولان طراز اول ستاد انتخاباتی وی چنین جبهه را تشکیل و یا فعالیت آن را اعلام می‌کردند. همچنین جبهه سیاسی زمانی دارای معنا است که ائتلافی از گروه‌ها و احزاب سیاسی موجود آن را تشکیل دهند. در حالی که چنین چیزی رخ نداده است و یک فرد تقریبا گمنام مدعی تشکیل جبهه‌ای شده که هنوز موسسان و گروه‌ها و اعضا تشکیل دهنده آن مشخص نشده‌اند. همچنین ارزیابی مواضع وی گویای دیدگاه بشدت محافظه‌کاری است که در چارچوب وضع سیاسی موجود در اندیشه کسب کرسی‌های نمایندگی مجلس است. در واقع به نظر می‌رسد که دستیابی قدرت و برخورداری از امتیازات آن و در عین حال مقابله با طیف افراطی مخالف دولت روحانی چون امثال حمید رسایی اهداف اصلی تشکیل این جبهه هستند.

اما عدم انسجام و شدت تعارض مواضع ارشدی ضمن اینکه سطح نازل درک و فهم سیاسی را نمایان می‌سازد، پتانسیل چندانی برای موفقیت را نیز نشان نمی‌دهد. تشکیل چنین گروه‌هایی اخلال در روند توسعه سیاسی است که البته حکومت از آن استقبال می‌نماید.

در کنار هم قرار دادن افرادی چون مکارم شیرازی، وحید و نوری همدانی با رفسنجانی و ناطق نوری و حسن خمینی که مواضع سیاسی آنها تفاوت‌های زیادی دارد، از همان ابتدا فعالیت این جبهه را زیر سوال می‌برد. نوری همدانی از حامیان اصول‌گرایان افراطی است. آیت الله وحید تمایلی برای سیاست‌ورزی ندارد. اختلاف نظر مکارم شیرازی با دیدگاه‌های سیاسی و فرهنگی دولت نیز امر روشن و غیر قابل انکار است. اما فقر بینش سیاسی ارشدی جایی آشکار می‌شود که مدعی است بخشی از اعضاء جبهه پایداری نیز در جبهه اعتدال حضور دارند. با توجه به مواضع جبهه پایداری جایی برای فعالیت این گروه در طیف هواداران دولت وجود ندارد مگر اینکه افراد مورد نظر تغییر موضع داده باشند.

برایند فعالیت چنین جبهه‌ای که جمع اضداد است جز حاصل جمع صفر نتیجه‌ای در بر نخواهد داشت. این جبهه نیز مصداق دیگری از فعالیت‌های محافظه‌کارانه‌ای است که با عقب نشینی از خواست‌های تحول‌خواهانه و نزدیکی هر چه بیشتر به حکومت و بخش مسلط قدرت می‌خواهند سازش را در بین معترضان به وضع موجود ترویج نمایند. نتیجه عملی فعالیت چنین گروه‌هایی تثبیت هر چه بیشتر وضع موجود خواهد بود.

اگر تشکیل این جبهه بدون هماهنگی با حامیان اصلی روحانی صورت گرفته باشد که احتمال آن کم نیست با غبار آلود کردن فضا، کار را برای موفقیت گفتمان اعتدال سخت‌تر کرده و تمایز آن با گفتمان رقیب در درون حکومت را دشوار می‌نماید. در عین حال این سناریو نیز ممکن است نیروهایی که به دنبال شهرت و دستیابی به منافع قدرت هستند در قالب آشنای گروه‌های سیاسی خلق الساعه و موسمی بخواهند از نام اعتدال در انتخابات مجلس استفاده کرده و با موازی‌سازی نوعی چالش در داخل جبهه هواداران گفتمان اعتدال ایجاد نمایند.

البته در مقطع فعلی نمی‌توان داوری قطعی در این خصوص داشت و باید منتظر بود تا ترکیب اعضاء این جبهه و سیاست‌هایش اعلام شود. اما تجارب مشابهی در حزب اعتماد ملی بوقوع پیوسته بود که فردی به نام فومنی در ستاد مهدی کروبی فعالیت کرد و بعدها با استفاده از عنوان اصلاح‌طلب به فعالیت بر علیه اصلاح‌طلبان پرداخت. اکنون او مواضع اصول‌گرایانه را در زیر تابلوی اصلاح‌طلبی انجام می دهد.

یکی از مشکلات حامیان دولت روحانی در انتخابات آینده تعدد کاندیداها و ایجاد تشتت در بین کاندیداهای مدعی حمایت از روحانی است. نتیجه این رویکرد سردرگمی در رای دهندگان بخصوص در شهرهای کوچک خواهد بود که امتیاز آن نصیب اصول‌گرایان می‌شود. البته نبود معیار و تعریفی در خصوص اعتدال فضا را برای شکل‌گیری چنین پدیده‌هایی مساعد می‌سازد. اعتدالی که نه تئوری مشخص سیاسی دارد و نه پایگاه اجتماعی مستقلی را نمایندگی می‌کند، موقعیت متزلزل و ژلاتینی در عرصه سیاسی پیدا می‌نماید و هر کسی می‌تواند از آن بهره‌برداری نماید و به سوداگری سیاسی بپردازد.

هفته‌های آینده نشان خواهد داد جبهه اعتدال گرایان چه سمت و سویی پیدا می‌کند و تا چه میزان ادعاهای ارشدی در واقعیت متحقق خواهد شد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.