حوزه‌ای برای حاکمیت

مدیریت حوزه‌های علمیه تهران در هفته گذشته تغییر یافت. حجت السلام حبیب الله غفوری جایگزین حجت الاسلام سید باقر خسرو شاهی از اعضاء جامعه روحانیت مبارز تهران شد. غفوری از روحانیون وابسته به بیت رهبری است که سال‌ها در دفتر خامنه‌ای در حوزه علمیه قم فعالیت می‌کرد. او مدتی نیز معاون حجت السلام حسینی بوشهری رئیس حوزه علمیه قم بود. از سوابق اجرایی مدیر جدید حوزه علمیه استان تهران می‌توان به معاونت آمار و بررسی حوزه‌های علمیه کشور، مدیر کلی امور اساتید معاونت آموزش حوزه، مدیریت حوزه علمیه چهار محال و بختیاری و امامت جمعه شهرستان‌های اسلام آباد غرب، آران و بیدگل، تنکابن، دلیجان و شهر پردیسان قم اشاره کرد. غفوری در دسته‌بندی نیروهای داخل حکومت در طیف اصول‌گرایان افراطی و نزدیک به مصباح یزدی قرار می‌گیرد.

243b

منسجم کردن و متحد سازی حوزه‌های علمیه در چارچوب سیاست‌های ولی فقیه از سال ۱۳۸۸ شروع شد. حجت الاسلام حمیدی نخستین فردی بود که سمت مدیر حوزه‌های علمیه تهران را در دست گرفت. بعد از وی خسروشاهی به این مقام گمارده شد و حالا حبیب‌الله غفوری جایگزین وی شده است. این مقام از سوی شورای هماهنگی حوزه‌های علمیه تهران تعیین می‌گردد. در حال حاضر آیت الله علی اکبر رشاد رئیس شورای هماهنگی حوزه‌های علمیه تهران را در دست دارد که اعضاء آن از سوی شورای‌عالی میدریت حوزه‌های کل کشور تعیین می‌گردند. در حال حاضر اعضاء نهاد یاد شده عبارت هستند از:

حجت الاسلام علی اکبر رشاد، حجت الاسلام کاظم صدیقی، حجت الاسلام محسن حبیبی، حجت الاسلام سید مهدی خاموشی، حجت الاسلام سید محمدحسن ابوترابی و آیت الله سید علی اصغر هاشمی رشاد در جلسه تودیع و معارفه مدیر حوزه‌های علمیه تهران بر ضرورت رشد حوزه‌های علمیه تهران تاکید کرد و گفت: «آیت‌الله خسروشاهی ۴ سال زحمت مدیریت دوره‌ی تاسیس این حوزه‌ها را برعهده داشتند و به فعالیت‌های بسیاری پرداختند. ایشان کار خود را از صفر آغاز کردند. همچنین ما مدیون زحمات یک ساله‌ی آیت‌الله حمیدی هستیم. که کار شروع مدیریت حوزه‌های علمیه استان تهران با ایشان بود».

وی در ادامه اظهار داشت: «یکی از مشکلات حوزه‌های علمیه نبود نیروی کارآمد و نداشتن بودجه کافی است، در این مدت زمانی که از عمر مرکز می‌گذرد اتفاقات بسیار خوبی رخ داده البته با وضع مطلوب فاصله‌ی زیادی داریم. پیش از شروع فعالیت‌های حوزه‌های علمیه مردم فقط یکی دو حوزه را می‌شناختند اما امروز حوزه‌های علمیه هویت بسیار زیادی پیدا کرده‌اند. ما هیچگاه خدمات آیت‌الله خسروشاهی را فراموش نخواهیم کرد.»

حوزه‌های علمیه شهر تهران مدارس دینی با سابقه‌ای هستند که به جز حوزه حضرت عبدالعظیم حسنی در شهر ری قدمت همه‌گی آنها به دوره سلاطین اولیه قاجار بر می‌گردد. در دوره قاجار این مدارس اهمیت زیادی داشتند. اگر چه زعامت دینی با حوزه‌های نجف و کربلا بود. اما بعد از تاسیس حوزه علمیه قم در اواخر دوره قاجار توسط شیخ عبدالکریم حائری به مرور حوزه‌های علمیه تهران در برابر قم به حاشیه رفتند اگر چه هنوز معدود چهره‌های برجسته روحانی در تهران مانند آیت‌الله سید احمد خوانساری و شیخ محمد تقی آملی حضور داشتند.

به نظر می‌رسد اکنون سیاست حکومت و همچنین روحانیت و مراجع همسو با اصول‌گرایان رشد و ارتقاء حوزه‌های علمیه تهران است که بیش از هر شهر دیگری در ایران پایگاه اجتماعی سنت گرایان و بنیاد گرایان دینی در آن رو به کاهش است. از این رو آیت‌الله جوادی آملی در اظهار نظری علنی خواستار بازگشت حوزه‌های علمیه به موقعیت دوران قجری شد.

آیت الله مهدوی کنی نیز بر سرمایه‌گذاری بر حوزه‌های علمیه تهران تاکید داشت و نقش مهمی در مدارس دینی تهران داشت. از این رو بمناسبت فوت وی حوزه های علمیه در تهران تعطیل شدند. در سالیان اخیر تعداد مدارس دینی در تهران افزایش یافته است. در استان تهران ۵۷ حوزه علمیه وجود دارد. مدارس دینی در کلان شهر تهران (۴۷ عدد) عبارت هستند از:

آیت الله ایروانی، ثامنیه، آیت‌الله جلالی خمینی، ثقلین، آیت‌الله مجتهدی، جامعه امیر المومنین، آیت الله علم الهدی، امام القائم، امام علی ابن ابوطالب، حجت، امام حسن عسگری، حجت ابن الحسن، امام حسن مجتبی، حضرت عبدالعظیم، خاتم الاوصیاء، امام حسین، خان محمدیه، دار الحکمه تخصصی، امام حسین شهر ری، امام خمینی ( ازگل)، دار المبلغین فلسفی، دار السلام، سفیران هدایت امام رضا، امام رضا، سفیران هدایت حضرت ابوطالب، امام صادق، شیخ عبدالحسین، صاحب زمان، قائم، مجد، مرکز تخصصی قاسم بن الحسن، فیلسوف الدوله، امام محمد باقر، مشکات، امام محمد تقی، معیر، امام موسی بن جعفر، موسسه آموزش‌عالی امام رضا، امیر المومنین ( لویزان)، نبی اعظم، باقر العلوم، باقر العلوم خیابان قزوین)، نبی اکرم، بقیه الله، پنج تن آل عبا.

این رشد سریع نشان دهنده هم تلاش حکومت برای افزایش جمعیت روحانیت را نشان می‌دهد و هم در عین حال گویای علاقه بخشی از جوانان به روحانی شدن است که در جمهوری اسلامی موقعیتی ممتاز برای کسب امتیازات شغلی و شان اجتماعی محسوب می‌گردد. اما پرروش طلاب دینی در شهر تهران با چالش‌ها و مشکلاتی مواجه است و برخی از فارغ‌التحصیلان یا باورهای دینی شان را از دست می‌دهند و یا از سنت گرایی جدا شده و پارادایم باز خوانی سنت در پرتو مدرنیته را دنبال می‌کنند.

حجت السلام خسرو شاهی مدیر سابق حوزه های علمیه تهران تاثیر پذیری فرهنگ طلاب از فرهنگ مدرن در تهران را مهم‌ترین چالش ارزیابی می‌کند. وی در این خصوص می‌گوید :«به عنوان مثال شورای‌عالی برای تهذیب طلبه‌‏ها، سیاستی پیشنهاد می‌‏کند. این سیاست، سیاست کلی است. در شهرهای کوچکی مثل قم پیاده شدن این برنامه‌‏ها مشکل نیست ولی در سطح استان‌‏های بزرگ -مخصوصا در تهران- محیط به گونه‌‏ای است که جنبه تهذیب اهمیت بیشتری پیدا می‌‏کند، نظارت بیشتری می‌‏طلبد و لذا ما در مدارس تهران تلاش می‌‏کنیم که معاونت تهذیب حتما وجود داشته باشد و نظارت بیشتری نسبت به جنبه‌‏های اخلاقی طلبه‌‏ها داشته باشد. این نسبت به استان‌‏ها فرق می‌‏کند. در تهران مشکلات کاری مانند این امور خیلی زیاد است و فقط جنبه تهذیبی نیست و چون محیط باز است و تاثیر گذاری فرهنگ‌‏های مختلف در تهران بیشتر است ما باید نظارت و دقت بیشتری داشته باشیم.»

در واقع بخش مهمی از طلاب از شهر‌های خارج از تهران می‌آیند و تحصیل در حوزه‌های علمیه استان تهران محدود به نیروهای بومی نیست. بنابراین وقتی افرادی که عمدتا از شهرهای کوچک برای تحصیل در مدارس دینی به تهران می‌آیند تحت تاثیر فضای شهر تهران قرار گرفته و بعضی از آنها با تاثیر پذیری از محیط تغییر هویت می‌دهند و برخی نیز با بحران هویت مواجه می‌شوند. خسرو شاهی به مشکلات عاطفی و خلاء ناشی از دوری خانواده اشاره می کند و حتی اظهار می‌دارد که فساد اخلاقی یکی از مشکلاتی است که مدیران حوزه های تهران با آن دست به گریبان هستند. بدین ترتیب تهذیب و نظارت بر رفتار طلاب و ارزیابی اخلاقی آنها در حوزه‌های تهران پر رنگ‌تر است.

مساله دیگر دسترسی به سایت های اینترنتی است. طلبه‌ها در تهران از امکانات کامپیوتری و اینترنتی برخوردار هستند و مدیران نمی‌توانند آنها را وادار سازند که مجاری اطلاعاتی، خبری و محتوایی خاصی را دنبال کنند. این مسائل باعث می‌شود بر خلاف انتظار حکومت افزایش حوزه‌ها و مدارس دینی در تهران نتواند آرایش فرهنگی پایتخت را به نفع الگوی فرهنگی و مذهبی مورد نظر حکومت تقویت نماید.

البته مدیران حوزه‌های علمیه تهران و بیت رهبری کماکان فکر می‌کنند افزایش و گسترش حوزه‌های علمیه در تهران می‌تواند گفتمان فرهنگی رسمی را در ترویج داده و تاثیر گذاری فرهنگی داشته باشد. اما سیر تحولات تا کنون نشان داده این تصورات حکومت با واقعیت‌ها تطبیق نمی‌کند. در عین حال نمی توان منکر شد افزایش شمار روحانیون در تهران از منظر کادر سازی و پرورش نیرو برای حکومت منفعت دارد. ولی معلوم نیست اکثریت دانش اموخته‌ها در خدمت اقتدارگرایان و مدافعان ولایت مطلقه فقیه قرار بگیرند.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.