امر به معروف و موانع درون مذهبی

اصول گرایان حاکم بر مجلس نهم اصرار دارند که طرح قانونی سازی امر به معروف و نهی از منکر را تصویب کرده و هر چه سریعتر زمینه اجرای آن را فراهم سازند. از زاویه های مختلفی می توان با این طرح به مخالفت برخاست. امر به معروف و نهی از منکر در قالبی که مد نظر حامیان این طرح است، زمانش گذشته و مرتبط با الگوی زیست در اعصار سپری شده است. امر به معروف در شکلی که افرادی بر اساس مسئولیت شخصی به اندرز و نصیحت شخص دیگری بپردازند که فعلی را انجام دهد و یا ترک فعلی کند مختص جوامع ابتدائی و مناسبات قبیلگی است.

IMAGE634828888137343750

در عصر سنت این اشکال برای تنظیم رفتار جوامع کاربرد هایی داشته است. البته این منطق ارتباط وثیقی نیز با کلان روایت ها و الگو های فرهنگی جامعی داشته که سبک زندگی واحدی را بر اساس ارزش های مشترک برای همگان تجویز می کردند. اما در دوران مدرن که فرد گرایی از یک سو و گسترده شدن نقش نهاد های اجتماعی برجستگی زیادی دارد امر به معروف و نهی از منکر بر مبنای رسالت فردی موضوعیتش را از دست داده است. در زمانه کنونی نهاد های دولتی و اجتماعی، رسانه ها، نهاد های مدنی و احزاب در قالب غیر شخصی، کارویژه تشویق به کار خوب و بازدارندگی در برابر اعمال بد را در چارچوب سرمشق تکثرگرایی بر عهده دارند.

حوزه شمول امر به معروف و نهی از منکر نیز گسترده است و تقریبا همه ابعاد زندگی اجتماعی و فردی را در بر می گیرد. اما تکیه اصلی و همچنین برونداد نهایی این طرح سخت گیری بر زنان و مردان به لحاظ سبک زندگی و شیوه پوشش است. بخصوص زنان مخاطب اصلی محدودیت ها و اذیت و آزار های مستتر در این طرح هستند.

اما اگر عدم تطابق امر به معروف و نهی از منکر با مقتضیات زمانی و مکانی کنونی را کنار بگذاریم و دامنه کاربست آن را نیز فقط در محدوده سبک زندگی و ارزش های فرهنگی بدانیم آنگاه حتی از منظر سنت نیز امکان اجرای این طرح در چارچوب مورد نظر اکثریت مجلس و بخش مسلط قدرت وجود ندارد.

در قران به صورت کلی و غیر مصداقی امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک فریضه برای همه مسلمانان ذکر شده است. این اصل متولی حاصی ندارد. همچنین امری همیشگی و غیر مقطعی است و این دائمی بودن نحوه اجرای آن را متغیر و متناسب با شرایط هر عصر و دوره می کند. اما در طول تاریخ اسلام فقها وعلمای اسلامی شیوه اجرا و مفهوم این طرح را تبیین کرده و شرایطی را برای آن تعیین کرده اند. از دید فقهای شیعه امر به معروف واجب کفایی است که انجام آن از سوی عده ای تکلیف را از دیگران ساقط می کند. مرتبه بالا و اصلی امر به معروف و نهی از منکر مبارزه با ظلم، فساد و بی عدالتی است. همچنین نصیحت به حاکم مسلمین حد اعلای فریضه امر به معروف و نهی از منکر است. بررسی شرایطی که اکثر قریب به اتفاق علمای شیعه از گذشته تا کنون تعیین کرده اند، روشن می سازد که اساسا امکان اجرای امر به معروف و نهی از منکر حداقل در حوزه پوشش و زیست فرهنگی زنان و مردان در شرایط کنونی جامعه ایران وجود ندارد. در ادامه بخشی از این شرایط تشریح می گردند.

 

·    ضرورت باور به نظام ارزشی واحد

در چارچوب سنت وقتی امر به معروف و نهی از منکر موضوعیت پیدا می کند که مخاطب و فاعل هر دو منکر و معروف را قبول داشته باشند. به عبارت دیگر باید هر فردی که نصیحت می کند و هم فردی که مخاطب نصیحت است هر دو مثبت بودن عملی که به آن امر می شود و منفی بودن فعلی که از آن نهی می گردد را قبول داشته باشند. وجود نظام ارزشی و عقیدتی مشترک پیش نیاز عمل به امر معروف و نهی از منکر است. بنابراین در جامعه ای که همگان توافق کرده اند اصول ارزشی مبتنی بر اسلام فقاهتی برقرار باشد اجرای امر به معروف هم توجیه پیدا می کند و اعتراضی را بر نمی انگیزد. اما در جامعه کنونی ایران که در آن تکثر فرهنگی برقرار است، در حوزه پوشش و سبک زندگی الگوی واحد ارزشی وجود ندارد. آنچه از دید یک مذهبی بد حجابی محسوب می شود از دید فرد غیر مذهبی شیوه مناسب و دلخواه است. بنابراین بر مبنای نظرات فقها در چنین حالتی امر به معروف و نهی از منکر جایز نیست و نمی توان به فعل و یا ترک فعلی دعوت کرد که آمر یا ناهی و سوژه داوری ارزشی متفاوت و چه بسا متضادی را دارند.

 

·    احتمال بالای تاثیرگذاری

زمانی فرد می تواند در چارچوب امر به معروف و نهی از منکر عمل کند که امید تاثیر وجود داشته باشد و گر نه اگر از قبل معلوم باشد که احتمال پذیرش پایین است، بنا به نظر اکثر فقها باید از امر به معروف و یا نهی از منکر چشم پوشی کرد. تجارب گذشته نشان می دهد دخالت در امر پوشش افراد اعم از تذکر لسانی و یا ارعاب تاثیر منفی داشته و در مجموع باعث فاصله گرفتن بیشتر جامعه هدف از الگوی مورد نظر حکومت و پارادایم سنت شده است.

 

·    عدم وجود مفسده

یکی از شروط مهم اجرای اصل امر به معروف و نهی از منکر عدم وجود مفسده در حین ارتکاب و دعوت به خیر و پرهیز از شر است. اگر این کار خود تبدیل به شر بزرگ تری شود باید از اقدام صرف نظر نمود. در شرایط فعلی جامعه ایران دو مفسده بزرگ برای اجرای اصل فوق در حوزه فرهنگی وجود دارد. نخست خشونت اجتماعی افزایش یافته و موجب از هم گسیختگی جامعه و گسترش تنفر در بخش هایی از جامعه نسبت به آمران به سنت گرایان می شود. در نتیجه هم تلفات انسانی احتمالی افزایش می یابد و هم همبستگی ملی آسیب های جدی می بیند. دیگر معضل برخورد آسیب به دین است. چون این برخورد از سوی نیرو های قشری و خشونت طلب به پشتوانه اسلام انجام می شود ناگزیر باعث تقویت دین گریزی در نسل جوان می شود.

 

·    تناسب عمل و اعتقاد

کسی که در زمینه ای اقدام به امر به معروف و نهی از منکر می کند خود باید عامل به معروف بوده و منکر مورد نظر در زندگی شخصی او وجود نداشته باشد. آمر به معروف و ناهی از منکر و مبلغ باید بیش از سخن گفتن مردم را با عمل پسندیده خود راهنمائی و ارشاد نماید.به عبارت دیگر وی باید شخصیت اخلاقی و موجهی داشته باشد. اما در شرایط کنونی جامعه سنجش اینکه آبا فردی که دعوت به نهی از منکر می کند خود فردی با ویژگی های رفتاری مثبت است اگر نا ممکن نباشد، دشوار است. هر فردی صلاحیت امر به معروف و نهی از منکر را ندارد. شخصیت برجشته اخلاقی صرفا محدو دبه واجب ها و معصیت های شرعی نیست بلکه از همه مهتر فرد باید از ظلم، فساد، دروغ گویی و تضییع حقوق مردم به دور باشد. بررسی سوابق آتش بیاران و معرکه گردانان قانونی سازی امر به معروف و نهی از منکر نشان می دهد کثیری از آنها مشهور به سیئات و پلشتی های بارزی هستند.

با توجه به مباحث پیشگفته اجرای اصل امر به معروف و نهی از منکر در حوزه فرهنگی، پوشش زنان و مردان و سبک زندگی در زمانه کنونی از منظر سنت و شروط لازم برای اصل فوق  ممکن نیست و به لحاظ شرعی ایراد دارد. از منظر مدرنیته نیز کارکرد امر به معروف بر عهده دولت و نهاد های مدنی است تا مقررات و رویه ها را تنظیم کنند که نیکی ها در جامعه افزایش یافته و بدی ها کاسته شود. طبیعی است معیار تعریف خوب و بد، عقلانیت متعارف زمانه است.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.