۶۱ سال از روزی که سه آذر اهورایی بر سنگفرش دانشکده فنی دانشگاه تهران جان باختند، میگذرد. این روز دیگر به عنوان نماد و سمبل و شناسنامه فعالیت دانشجویی از سوی همه گرایشهای دانشجوئی به رسمیت شناخته شده است. حتی جمهوری اسلامی نیز علی رغم مقاومت اولیه در نهایت تسلیم شد، اما در تلاش محکوم به شکست برای استحاله و مصادره به مطلوب ۱۶ آذر است. قابل تصور نبود روزی که به تصادف منجر به رویارویی سربازان حکومت شاه و دانشجویان شد چنین تاثیر ژرف و عمیقی را بر عرصه سیاسی و دانشگاهی ایران باقی بگذارد.
۱۶ آذر بر خلاف روزهای دیگر دانشگاه تهران در آذر ۱۳۳۲ آرام بود و تجمع و حرکت اعتراضی از قبل برنامهریزی نشده بود اما حضور سنگین نیروهای پلیس و انتظامی در اطراف دانشگاه فضا را غیرعادی و ملتهب ساخته بود. در نتیجه این فضای سنگین، برخورد شخصی چند دانشجو با برخی از سربازان باعث حمله نیروهای نظامی به دانشکده فنی و سر کلاس درس نقشهبرداری برای دستگیری چند دانشجو شد. خشونت سربازان و افسر فرمانده انها و عدم رعایت حرمت فضای دانشگاه عصبانیت مهندس شمس استاد کلاس و اعتراض دانشجویان را برانگیخت. تعطیلی کلاس توسط مهندس شمس ملک آرا و حمایت دکتر خلیلی رئیس دانشکده فنی و به صدا در آوردن زنگ توسط دکتر رحیم عابدی باعث تعطیلی کلیه کلاسها میشود. در ادامه درگیری بین سربازان و دانشجوها بالا گرفته و در نهایت با سر داده شدن شعار بر علیه شاه و دفاع از دکتر محمد مصدق منجر به شلیک کور گلوله شده و سرانجام سه نفر از دانشجویان به صورت تصادفی جان میبازند.
این حرکت غیر منتظره که مقصر اصلی آن برخورد اقتدار گرایانه و قلدرانه مسوولان گارد و بهخصوص فرمانده سربازان و نادیده گرفت موقعیت خاص و کیان دانشگاه بود، اگر چه برنامهریزی نشده بود و میتوانست رخ ندهد اما با توجه به سازش ناپذیری خصلت نقادی و روشنگری دانشگاه با ساخت مطلقه قدرت ، رویارویی خونبار بین دانشگاه و حکومت شاه اجتناب ناپذیر بود. از اینرو توجه به این شکاف ساختاری و ترمیم ناپذیر باعث برجسته شدن ۱۶ آذر در قاموس فعالیتهای دانشجویی شد.
۱۶ آذر به لحاظ ابعاد و شمار دانشجویان مشارکت کننده نسبت به وقایع قبل و بعد از خود برجستگی خاصی نداشت اما بازنمائی شدت تقابل بین دانشگاه مستقل و متعهد به رسالت اجتماعی و مسوولیت روشنگری و استبداد و خودکامگی باعث شد تا ۱۶ آذر نماد و سمبل گردد. در این میان توجه به چگونگی تبدیل ۱۶ آذر به مناسبت آئینی نیز اهمیت دارد. این اتفاق به خودی خود و خود جوش رخ نداد. بلکه اقدام برنامهریزی شده و هدفمند فعالان دانشجویی در سالهای ۱۳۳۹ و ۱۳۴۰ در بزرگداشت ۱۶ آذر نقش مهمی در تبدیل ۱۶ آذر به روز دانشجو دارد.
در سالهای ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۹ به دلیل شدت فضای اختناق امکان بزرگداشت شهدای ۱۶ آذر وجود نداشت. اما از سال ۱۳۳۸ رخنهای در فضای امنیتی پدید آمد و زمزمه تغییرات در فضای سیاسی کشور شنیده شد. انتخابات مجلس بیستم شورای ملی آنقدر آلوده به تقلب و تخلف بود که شاه دستور انحلال و برگزاری مجدد انتخابات را داد. این موضوع در کنار زمینه مناسب فضا را برای فعالیت جبهه ملی مساعد ساخت که علی رغم تبعید دکتر مصدق و زندانی شدن بسیاری از فعالان آن هنوز موجودیتش را حفظ کرده بود. در زمینه بقاء جبهه ملی دانشجویان و دانشگاهیان نقش زیادی داشتند و روشن شدن دوباره موتور فعالیتهای جبهه ملی دوم مرهون فعالان دانشجویی وقت بود که در کمیته دانشجویی و دانشگاه جبهه ملی فعالیت میکردند. اعتراضات صنفی و جنبشهای اجتماعی نیز در سال ۱۳۳۹ گسترش یافته بودند.
در ۲۳ خرداد ۱۳۳۸ حدود ۳۰ هزار کارگر کورهپزخانه که با خانواده خود در زاغههای جنوب شهر تهران زندگی میکردند بهخاطر گرسنگی و وضعیت ناهنجار کار و زندگی دست به اعتصاب زدند. در تقابل، نیروهای نظامی- امنیتی شاه تمام کوره پزخانهها را اشغال نموده و با به گلوله بستن کارگران ۵۰ تن را کشته و تعداد زیادی را زخمی کردند. بهدنبال این اعتصاب، کارگران کشتارگاهای تهران و یکی از معادن در حومه تهران نیز اعتصاب کردند.
دامنه اعتصابات کارگری که به طور عمده به علل دستمزد ناچیز، کار طاقت فرسا و وضعیت ناهنجار در محیط کار بود به نقاط دیگر کشور گسترش یافت. از جمله ۱۷۰۰ نفر از کارگران کارخانه وطن اصفهان و همچنین کارگران کارخانههای پشمباف و شهناز اصفهان دست به اعتصاب زدند. در سال ۱۳۳۸، کارگران زن کارخانه شهناز خواهان دریافت حداقل دستمزد روزانه ۳۱ ریال بودند که مطابق با قانون کار ۱۰ سال پیش از آن در سال ۱۳۲۸ تصویب شده بود. کارگران کارخانه شهرضای اصفهان نیز برای اجرای قانون کار دست به کم کاری زدند و تولید کارخانه را به نصف تقلیل دادند.
با اوجگیری بحران و مبارزات این بخش از کارگران، از سال ۱۳۳۹ بخشهای دیگر طبقه کارگر از جمله کارگران ساختمانی تهران، راه آهن، صنعت نفت، نساجی، حریر بافی و سد دز دست به اعتصاب زدند. مبارزات کارگران بر دهقانان و اقشار و طبقات دیگر مردم تاثیر گذاشت و دانشجویان، معلمان، کارمندان، پیشهوران، کسبه و روشنفکران نیز به حرکت در آمدند.
در چنین فضایی جبهه ملی دوم تشکیل شد، که دانشجویان در اقناع و جلب موافقت رهبران جبهه ملی برای شروع دوباره فعالیت نقش مهمی ایفا کردند. اما وزن جنبش دانشجویی در جبهه ملی دوم به مراتب بیشتر از جبهه ملی اول بود. عواملی چون سرکوب نیروهای سیاسی شناخته شده و اسم و رسمدار، افزایش جمعیت دانشجویی به میزان دو نیم برابر و تاثیرات تحولات جهانی در سیاسی و رادیکال شدن جوانان باعث شد تا جنبش دانشجویی نقش آفرینی ویژهای در عرصه سیاسی کشور داشته باشد.
انتخاب جان اف کندی به ریاست جمهوری آمریکا و فشار وی به شاه برای اعمال اصلاحات و باز کردن فضای سیاسی نیز به نوبهی خود عرصه را برای فعالیت سیاسی جبهه ملی دوم مساعد ساخت.
در چنین فضایی مراسم ۱۶ آذر سال ۱۳۳۹ در دانشگاه تهران برگزار شد و نقطه عطفی را رقم زد. این برنامه را کمیته دانشگاه جبهه ملی برگزار کرد که سخنران اصلی آن زندهیاد پروانه اسکندری همسر مرحوم داریوش فروهر بود. صدها نفر از دانشجویان دانشگاه های تهران در این میتینگ شرکت کردند و برای اولین بار از ۱۶ آذر و شهدای آن در محیط دانشگاه تجلیل شد. دیگر اقدام مهم دانشجویان برای تثبیت ۱۶ آذر به عنوان روز دانشجو و نشکیل نطفه آئینی نمودن این روز در آذر ۱۳۴۰ رقم خورد. کمیته دانشجویی جبهه ملی در ۱۶ آذر سال ۱۳۴۰ جمعیت زیادی را در ضلع جنوب شرقی دانشگاه تهران جمع کرد و با بزرگداشت شهدای ۱۶ آذر بر ضرورت اصلاحات سیاسی و پشتیبانی از حرکت جبهه ملی دوم تاکید نمود.
این دو برنامه تاثیر انکار ناپذیری در تبدیل ۱۶ آذر به نماد کنش های انتقادی دانشجویان و پایبندی آنها به آرمانهای دانشجویی و سنت نقادی در دانشگاهها داشت. نکته مهم این مراسم علاوه بر بزرگداشت ۱۶ آذر و شهدای آن فعالیت برای گسترش آزادیهای سیاسی و شکست فضای اختناق و استبداد بود. این توجه و رویکرد بود که باعث شد تا ۱۶ آذر وجه نمادین و موقعیت آئینی پیدا نماید. همچنین خصلت سیاسی تبدیل به ویژگی بارز و پیوند دهنده جنبش دانشجویی با جامعه شود.
تلاش فعالان وقت دانشجویی در سال های ۱۳۳۹ و ۱۳۴۰ توسط نسل های دیگر تداوم یافت و با فراز و نشیب به امروز رسیده است. اگر آنها به پاسداشت ۱۶ آذر نمی پرداختند معلوم نبود که این روز می توانست در حافظه دانشگاه و جامعه زنده باقی بماند.
در بین فعالان دانشجویی برجسته آن دوره افرادی چون پروانه اسکندری، بهزاد نبوی، مصطفی شعاعیان، مرتضی مقدم، بهرام نمازی، رضا کردستانی، حسن حبیبی، ابوالحسن بنی صدر، حسن ضیاء ظریفی، مهرداد ارفع زاده، اخوان طباطبایی، بیژن جزنی، علی اصغر بدیع زادگان ،سعید محسن، منوچهر سمیعی، نادر ابراهیمی، هوشنگ کشاورز صدر، متین دفتری، منصور سروش، حمید و مجتبی مستشاری، محمد حنیفنژاد و … حضور داشتند.