ملاحظاتی درون دینی در خصوص پیاده روی اربعین

امسال مراسم عزاداری اربعین در کربلا با شکوه بیشتر و ابعاد بزرگ تری برگزار شد. شمار افرادی که با چای پیاده رفتند افزایش یافت و در کل جمعیت حاضر در کربلا به رکورد بیست میلیون نفر رسید.

13911015140628715_PhotoL

همچنین برای نخستین بار از سه نقطه مرزی ایران نیز زائران با پای پیاده به سمت کربلا حرکت کردند. در تهران نیز کسانی که نتوانستند به کربلا بروند از چندین منطقه تهران با پای پیاده به حرم حضرت عبدالعظیم حسنی رفتند و در آنجا شعائر اربعین را به جای آوردند. ترویج فضیلت و برجسته سازی پیاده روی در اربعین به کربلا و دیگر مراکز مقدس شیعه این سئوال را مطرح می سازد تا چه حد این اقدام با ارزش ها واصول اسلامی تطابق دارد ؟ آیا واقعا پیاده روی فی نفسه منجر به ثواب و ارزش می شود؟

مدافعان معمولا به حدیثی از امام صادق استناد می کنند . از ایشان نقل شده است « کسی که به قصد زیارت امام حسین(ع) از منزلش خارج شود اگر پیاده باشد، خداوند بابت هر قدمی که برای زیارت اباعبدالله بر می‌دارد، یک حسنه می‌نویسد و یک سیئه از او محو می‌کند. وقتی که به حرم می‌رسد، خداوند او را جزء صالحین برگزیده می‌نویسد. وقتی مناسک او تمام شد، خداوند نام او را جزء فائزین می‌نویسد. وقتی می‌خواهد بازگردد یک فرشتۀ الهی در مقابل او قرار می‌گیرد و می‌گوید: رسول خدا(ص) به شما سلام می‌رساند، و پیغام می‌دهد (مژده می‌دهد): عملت را از سر بگیر که تمام گناهان گذشته‌ات بخشیده شده است» (۱)

سندیت این حدیث معلوم نیست. همچنین با توجه به مقتضیات زمانی و مکانی از این حدیث می توان برداشت کرد که مخاطب فضیلت پیاده روی به سمت مزار امام حسین علی القاعده کسانی هستند که فاصله زیادی بین خانه‌های آنها با حرم وجود ندارد.

تاریخ و قدمت پیاده روی به سمت حرم امام حسین به صورت قطعی مشخص نیست اما شایع است که مراسم کنونی حرکت از نجف به کربلا از زمان شیخ مرتضی انصاری از اواسط قرن سیزدهم هجری قمری باب شده و بعد از مدتی فترت دوباره در قرن چهاردهم توسط شیخ میرزا حسین نوری احیا می گردد.

مروری بر منابع اصلی اسلام نشانگر نوعی تعارض با گسترش مناسک فوق بر اساس برنامه ریزی و حمایت دولتی و افزودن بر شمار شرکت کنندگان در پیاده روی اربعین بخصوص در عراق و تکرار آن در دیگر شهر‌های شیعه نشین است.

خداوند در آیه نخست سوره طاها خطاب به پیامبر می فرماید :
« قرآن را بر تو نازل نکردیم تا به رنج بیافتى »

این آیه در کنار سیره رفتاری پیامبر و بزرگان اسلام تایید کننده این واقعیت است که در اسلام ریاضت و سخت گیری بر بدن برای عبادات و امور معنوی جایز نیست و جایگاهی ندارد. اسلام خواستار برخورد متوازن بین عبادات و برخورداری از زندگی راحت است. همچنین در اسلام استفاده متعادل از مسائل مادی و معنوی مورد تاکید قرار گرفته است.

اسلام جنبه های روحی و جسمی انسان را توامان در نظر گرفته و روشی متعادل را برای زندگی در اختیار انسان قرار می دهد تا هم روح انسان و هم بدن او در مسیری متوازن به تکامل و رشد برسد. در این روش افراط و تفریط وجود ندارد. در مقام زهد که مرتبه بالای ایمان است نیز مادیات به نفع امور معنوی کنار می روند ولی از سالک راه حق انتظار نمی رود سختی و مشقت بدنی را وسیله آمرزش و کشف حقایق الهی قرار دهد.

پیاده روی در مسیری طولانی امری است که متضمن آزار و سختی بدنی است . از سوی دیگر سازماندهی و برنامه ریزی برای جمع کردن میلیون‌ها نفر در یک مراسم هزینه‌های بالایی را طلب می کند. بیش از چهل هزار نیروی امنیتی امسال در عراق وظیفه حفاظت از زائران را بر عهده داشتند. همین یک فقره گویای هزینه‌های بالای این مراسم است. حتی با فرض اینکه همه هزینه‌ها از سوی مردم و بخش‌های غیر دولتی تامین شود در صورتی که در واقعیت چنین نیست، باز این سئوال مهم مطرح می شود که آیا هزینه‌های فوق را صرف تامین نیاز‌های ضروری مردم و بخصوص افراد نیازمند کردن اولویت دارد یا شاخ و برگ دادن به شعائر موجود ؟ بدیهی است اگر جوهره تعالیم اسلام مد نظر قرار بگیرد تامیت مایحتاج ضروری نیازمندان ارجحیت دارد و صرف این مخارج برای حل مشکلات انسان‌های نیازمند و امور خیریه ثواب و ارج به مراتب بیشتری دارد.

ممکن است در پاسخ عده‌ای بگویند کارکرد ایجاد همبستگی و افزایش وحدت در بین شیعیان و تاثیرگذاری بر منطقه و جهان این ارزش را دارد تا چنین هزینه‌ای را پرداخت.

در پاسخ باید گفت ایجاد همبستگی لزوما نیاز ندارد در قالب افزودن بر مناسک موجود و بخصوص ترویج عبادت‌های مستلزم مشقت بدنی انجام شود. توجه همه شیعیان به روز‌های مهم آئینی و انجام اعمال مناسب در محیط خود پیوند دهنده همه شیعیان و بدور از هزینه‌ها و تشریفات غیر ضروری است. این رویکرد ظرفیت‌های بهتری برای تقویت شیعیان داشته و از آفات ترویج شعائر گرایی صرف بدور است.

کافی است توجه شود برای پیامبر گرامی اسلام که بزرگ‌ترین شخصیت اسلامی است چنین برنامه‌ای برگزار نمی شود اما این مسئله خلا و نقصانی برای عدم همبستگی مسلمانان پدید نیاورده است. از سوی دیگر بزرگ کردن مناسبت‌های مربوط به امام حسین رد قیاس با مناسبت‌های مهمتر اسلامی پیامد‌های مشکل آفرین جدی در تضعیف انسجام و تحکیم برادری در جهان اسلام و دامن زدن به اختلافات غیر ضرروی دارد.

دیگر مولفه‌ای که تاثیرگذاری مراسم یاد شده را با تردید مواجه می کند تاکید زیاد و اغراق گونه بر ابعاد فرمال و ظاهری عزاداری برای امام حسین و زیارت مرقد آن امام همام است. در حالی که به قول آیت الله بهجت ، «عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، در کار خدا زیاد اندیشیدن است.»

توجه به امام حسین نیز در کثرت عزاداری و یا انجام کار‌های سخت بدنی میسر نمی شود بلکه تمرکز بر فهم و شناخت پیام نهضت اصلاح گرانه ایشان و کاربستن آموزه‌ها و ارزش های مکتب امام حسین در زندگی فردی و جمعی قابل حصول است.

بنابراین با توجه به نکاتی که توضیح داده شد گسترش مناسک و دامن زدن به ثواب پیاده روی به سمت حرم امام حسین از منظر موازین دینی و مصلحت اندیشی موجه به نظر نمی رسد.
منابع :
۱- کتاب کامل الزیاره نوشته ابن قولویه قمی ، ترجمه سید محمد جواد ذهنی تهرانی ص ۱۳۲

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.