۲۴ رای رفسنجانی در انتخابات ریاست خبرگان از کجا آمد؟

میزان رای های اکبر هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست خبرگان شاخص مناسبی برای ارزیابی وزن رویکرد کنونی وی در حکومت است. رفسنجانی در سالیان اخیر و بخصوص بعد از دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد مواضع سیاسی اش به سمت میانه روی تغییر پیدا کرده است. او فاصله اش با بخش افراطی حکومت زیاده شده و از مقید شدن حوزه عمل ولی فقیه به قانون دفاع می کند.

7DDB7D21-5030-4DC6-91B7-E1E4C147665E_w640_r1_s

تحول سیاسی رفسنجانی و افزایش اختلاف نظر و جنگ سرد وی با رهبری باعث شده است تا بیش از پیش آماج حملات قرار بگیرد. رفسنجانی اینک به حاشیه نظام رانده شده و دیگر به مانند سابق در متن حضور ندارد. مواضع رفسنجانی در دفاع کنترل شده از آزادی های سیاسی و اجتماعی و مخالفت با افراطی گری در سیاست داخلی و خارجی باعث شده وی ظرفیت های مثبتی برای معترضان به وضع موجود داشته باشد. البته معلوم نیست تحولات سیاسی وی ناشی از تغییری پایدار است یا اینکه ریشه در دوری از قدرت دارد و تضمینی بر تداوم آنها در صورت بازگشت به بخش مسلط قدرت نیست.

دگرگونی که در عرصه سیاسی بعد از خرداد ۱۳۹۲ و تشکیل دولت اعتدال بوقوع پیوست ذهنیتی را در حلقه یاران رفسنجانی و اصلاح طلبان ایجاد کرد که زمینه برای تغییر موازنه قوا در داخل حکومت ایجاد شده است. بر اساس این ارزیابی آنها بر روی شکاف در اصول گرایان و جذب بخش های میانه آن در قالب ائتلاف ضد افراطی ها سرمایه گذاری کردند.

اکثریت مجلس خبرگان چهارم چون ادوار قبلی در اختیار اصول گرایان سنتی است. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز تهران معروف به جامعتین مجموعه های محوری در ساماندهی به تصمیمات خبرگان هستند. اگر چه نیرو های وابسته به جامعه مدرسین اکثرا از اصول گرایان سنتی هستند اما چهره هایی چون سید احمد خاتمی، شیخ محمد یزدی، هاشم حسینی بوشهری و احمد جنتی نیز در بین آنها هستند که به اصول گرایان افراطی و مدافع ولایت نامحدود خامنه ای تعلق دارند.

در کنار این فراکسیون اصلی دو فراکسیون کوچک نیز وجود دارد فراکسیون اول مدافعان رفسنجانی و برنامه سیاسی اعتدال هستند و گروه دوم را حامیان محمد تقی مصباح یزدی تشکیل می دهند.

در تقسیم بندی دیگر نزدیک به چهل درصد ترکیب مجلس خبرگان به ائمه جمعه و نمایندگان ولی فقیه در مراکز استان ها اختصاص دارد. ویژگی فوق اهرم اصلی تاثیرگذاری غیر مستقیم رهبری از طریق شورای سیاستگزاری ائمه جمعه است. علاوه بر این چهره های نزدیک به خامنه ای در مجلس خبرگان دیگر ابزار قوی وی برای هدایت مجلس خبرگان و خنثی سازی اقدامات احتمالی آن در ایجاد محدودیت را تشکیل می دهد.

بر مبنای برخی از گزارش ها رفسنجانی امیدوار از رای قریب به ۴۷ نفراز اعضاء خبرگان وارد جلسه شده و کاندیداتوری خود برای هیات رئیسه را اعلام کرد. اما اوضاع بر خلاف پیشبینی ها به نفع شیخ محمد یزدی شد و وی توانست ۴۷ رای بیاورد. رای های یزدی محصول اجماع اکثریت اصول گرایان سنتی با اصول گرایان افراطی بود.

رفسنجانی در سال ۱۳۸۴ با ۴۱ رای در برابر ۳۴ رای بر احمد جنتی پیروز شد. در سال ۱۳۸۷ نتیجه مشابهی با ۵۱ به ۲۶ این بار در برابر محمد یزدی بدست آمد. اما در سال ۱۳۸۹ محمد رضا مهدوی کنی توانست ۸۳ رای خبرگان را کسب کند. اما بعد از این اتفاق نزدیک به ۶۰ عضو مجلس خبرگان برای دلجویی و تشکر به دیدار رفسنجانی رفتند. در سال ۱۳۹۱ مهدوی کنی با ۶۳ رای برای آخرین بار در انتخابات برنده شد. رای های شیخ محمد یزدی به نحو چشمگیری کمتر از رای های مهدوی کنی است. این مساله کنار رفتن مرضی الطرفین ها از ریاست خبرگان را نشان داد.

از اینرو اکثریت خبرگان همسو با بخش مسلط قدرت سیاست جدیدی را در پیش گرفته اند. اصول گرایان با صحنه گردانی محمد موحدی کرمانی بر خلاف تصور حلقه یاران رفسنجانی، دولت اعتدال و اصلاح طلبان به سمت کاهش شکاف های داخلی در حرکت هستند.

اما تجزیه و تحلیل کسانی که به رفسنجانی رای داده اند آشکار می سازد که حتی ۲۴ رای داده شده به وی لزوما با دیدگاه های سیاسی رفسنجانی و برنامه سیاسی موسوم به اعتدال همراه نیستند. حداکثر رای افراد زیر را می توان از این زاویه تلقی کرد:

هاشمی رفسنجانی، محمود علوی، حسن روحانی، کاظم نورمفیدی، سید علی اصغر دستغیب ، هاشم هاشم زاده هریسی، محسن قمی، محمدتقی واعظی، غلامعلی دری نجف آبادی.

اکثریت قریب به اتفاق دسته فوق از فضای بسته فرهنگی و دیدگاه های سیاسی اقتدار گرایانه دفاع می کنند. بنابراین ابعاد شکست رفسنجانی در انتخابات هیات رئیسه مجلس خبرگان به لحاظ سیاسی و جایگاه برنامه اعتدال و حلقه یاران رفسنجانی در حکومت شدید تر از ناکامی در کسب ریاست مجلس خبرگان است. این مساله در شکل دهی به رقابت های آینده سیاسی در داخل بلوک قدرت تاثیر مهمی دارد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.