چند اشتباه بزرگ در خصوص درگیری های نظامی و بی ثباتی یمن

مطالعه واکنش هایی که در فضای مجازی و رسانه ای در خصوص یمن وجود دارد نشان می دهد اشتباهات عمده
ای در ارزیابی از وضعیت کنونی یمن وجود دارد که عده ای عامدانه و برخی از سر بی اطلاعی به آن دامن می زنند.

11062754_807511979323581_668101957310612929_n
عمده ترین این اشتباهات عبارتند از
تقلیل درگیری ها در یمن به تهاجم نظامی عربستان به یمن
آنچه در یمن در جریان است فراتر از حمله نظامی هوایی عربستان است. عربستان در حمایت از بخشی از نیرو های سیاسی یمن و رئیس جمهور قانونی و مشروع آن اقدام کرده است. شکاف جدی در درون جامعه قبائلی یمن وجود دارد و از ماه های آخر سال ۲۰۱۴ تا کنون جنگ داخلی را رقم زده است. البته انگیزه های برتری طلبانه عربستان در این حمله دخالت دارد اما دستکم در ظاهر آنها به درخواست دولت قانونی یمن پاسخ داده اند. کاری که جمهوری اسلامی در عراق و سوریه انجام داده است.
درگیری های یمن صرفا جنگ نیابتی حکومت های ایران و عربستان سعودی است
اگر چه عربستان سعودی و متحدانش و ایران در منازعه یمن در قطب مقابل قرار دارند اما ریشه اصلی دعوا در خود یمن است که طرفین نزاع برای تغییر موازنه قوا به سود خود دست کمک به سوی متحدین خارجی خود دراز کرده اند. الیته نقش عربستان ومتحدینش به مراتب بیشتر از جمهوری اسلامی است و آشکارا مداخله نظامی کرده اند. حکومت ایران حداکثر متهم است سلاح و کمک مالی و اطلاعاتی در اختیار شیعیان حوثی قرار داده است. اما مداخله نظامی تا کنون نکرده است. همچنین هنوز مستندات لازم برای این اتهامات ارائه نشده و لذا فعلا اعتباری ندارند.
حوثی ها دست نشانده و عامل مسلوب الختیار جمهوری اسلامی ایران هستند.
حوثی ها نیروی مستقل و دارای پایگاه اجتماعی مشخص در یمن هستند. آنه ابخشی از مردم یمن هستند و ثبات سیاسی و حکمرانی پایدار و مناسب در یمن بدون ملاحظه آنها ممکن نیست. قرابت های مذهبی، ایدئولوژیک و سیاسی و همچنین معادلات منطقه ای بین آنها همسویی استراتژیک ایجاد کرده است. اما حوثی ها مطیع محض حکومت ایران نیستند.
حوثی ها جزو اتقلابیون یمن هستند
حوثی ها در انقلاب یمن نقش خاصی نداشتند و شکاف نیرو های اصلی انقلابی یمن با آنها از حکومت سابق زیاد است. حوثی ها در حال حاضر متحد علی عبدالله صالح و نظامیان و بدنه دولتی حامی وی هستند که انقلاب یمن با هدف سقوط وی صورت گرفت. حوثی جزو معترضان به وضع موجود در یمن بوده و خواهان تغییرات سیاسی رادیکال در یمن هستند. آنها از سا ل۲۰۰۴ مبارزه شان با حکومت یمن را شروع کردند و در سال های گذشته علی عبدالله صالح را دست نشانده عربستان سعودی می نامیدند. اما انقلاب یمن جهت گیری و اهدافی متفاوت با خواست های آنان را دنبال می کرد که عملا با عدم تغییر نهاد های پایه ای در ساختار حکومت یمن به حاشیه رفت. نسبت حوثی ها با انقلاب یمن از اخوان المسلمین با انقلاب مصر ضعیف تر است.
کشتار کودکان و غیر نظامیان با حمله عربستان سعودی شروع شده است
حملات به منطاق مسکونی و آموزشی و کشتار ارادی و غیر ارادی ماه ها قبل از حمله عربستان سعودی شروع شد. البته اقدامات عربستان در خورد محکومیت است ومی تواند در صورت اثبات ارادی بودن مصداق جنایت جنگی باشد اما درگیری های خشن و مسلحانه در یمن که با اقدام نظامی حوثی ها شروع شد پیشاپیش پدیده شوم و درد آور قربانی کردن کودکان و آسیب دیدن مدارس را استارت زد. در این زمینه مراجعه به سایت یونیسف برای اطلاع از آمار های تلفات قبل از حمله یاد شده روشنگر است.
http://www.unicef.org/infobycountry/yemen_78943.html
جنگ داخلی یمن صرفا درگیری فرقه ای شیعه و سنی است
این تصور نیز درست نیست. اگر چه شکاف شیعه و سنی به درجاتی وجود دارد اما وجه اصلی مناقشه در یمن ریشه های محلی و رقابت های قبیله ای دارد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.