کارت های حکومت در یمن

نزدیک به دو ماه از بحران یمن می گذرد و عربستان سعودی کماکان به حملات هوایی ادامه می دهد. در چشم انداز پیش رو امیدی برای توقف تجاوز نظامی عربستان دیده نمی شود و مقامات حکومت این کشور مصر هستند تا مداخله را تا تغییر موازنه قوا و عقب نشینی ائتلاف حوثی ها و حامیان علی عبدالله صالح در ارتش یمن پیش ببرند. عربستان حملاتش را بر اساس درخواست رئیس جمهور قانونی یمن توجیه می کند اما افزایش قربانیان غیر نظامی، تاثیرات مخرب رویکرد نظامی و گسترش بی ثباتی در خاور میانه با مخالفت های فزاینده در یمن، منطقه و جهان روبرو است.

n00453807-b

اگرچه مناقشه یمن ریشه های داخلی دارد اما سایه جنگ نیابتی ایران و عربستان سعودی و متحدان شان نیز بر آن سنگین می کند. تا کنون مستند و مدرک معتبری در خصوص ادعا های عربستان سعودی و دولت تبعیدی یمن در حمایت تسلیحاتی جمهوری اسلامی ارائه نشده است. آنچه به قطعیت می توان در خصوص دخالت ایران گفت فعلا در حد حمایت سیاسی است. موضع رسمی جمهوری اسلامی تا کنون توقف سریع و بدون پیش شرط حملات نظامی عربستان سعودی و آغاز گفتگو ها برای صلح و آشتی ملی در یمن است. البته حوثی ها به تحرکات نظامی ادامه داده و برنامه شان در تسخیر کامل یمن و تشکیل دولت وابسته را جلو می برند.

مقامات حکومت ایران بر تهدیدات شان افزوده اند که صبر مردم یمن نامحدود نیست و نسبت به واکنش های تلافی جویانه در خاک عربستان هشدار داده اند. حوثی ها حملات محدودی به منطقه نجران در شرق عربستان انجام داده اند. در آخرین موضع گیری ها وزارت خارجه ایران تصریح کرده است که نا امنی دریمن امنیت ایران را نیز به خطر خواهد انداخت اما حکومت جز تلاش ناموفق برای فرود هواپیماهای ایرانی که مدعی ارسال کمک های بشردوستانه هستند، اقدامی انجام نداده است. همچنین با رایزنی های دیپلماتیک کوشیده است پاکستان وارد عملیات نظامی در یمن نشود. حال در این شرایط سئوالی که در سطح منطقه وجهان مطرح است که در صورت گسترش درگیری ها در یمن واکنش حکومت چه خواهد بود؟

پاسخ به این سئوال نیازمند آن است که وضعیت یمن و بخصوص رویکرد نهایی عربستان و کشور های همسو چه خواهد بود. در صورتی که عربستان به حملات ادامه دهد و حملات هوایی را به جنگ زمینی ارتقا دهد، آنگاه حکومت ناگزیر به اتخاذ اقداماتی خواهد شد تا نیرو های همسویش در یمن را تقویت نماید. یمن برای جمهوری اسلامی و سیاست گسترش نفوذ در خاورمیانه اهمیت کلیدی دارد. البته حوثی ها و شیعیان زیدی یمن کارگزار و آلت دست جمهوری اسلامی نیستند. اما اشتراک منافع و دیدگاه ها و همچنین موقعیت محوری ایران در جهان تشیع باعث شده است تا بین آنها اتحادی استراتژیک شکل بگیرد و در کنار هم قرار بگیرند. در واقع جنگ داخلی یمن و تحولات در این کشور فرصت مناسبی برای توسعه طلبی ایدئولوژیک جمهوری اسلامی در منطقه ایجاد کرده است.

مقامات نظامی و امنیتی حکومت از ابتدای حمله عربستان به یمن بر راهبرد صبر و واکنش غیر تعجیلی مانور دادند. سیاستگذاری و برنامه ریزی در یمن از وزارت خارجه و دولت بیرون بوده و عملا سپاه به اتکاء رهبری نقش محوری در آن دارند. از نظر آنها رویکرد دفاعی با هدف فرسوده سازی زمانمند عربستان سعودی و راه اندازی کارزار روانی و سیاسی بر علیه آنها می تواند برنامه عربستان و عبدربه منصور هادی رئیس جمهور یمن را خنثی سازد. اما این رویکرد در برابر حمله تمام عیار احتمالی عربستان سعودی کارایی ندارد. همچنین محاصره کنونی یمن اگر شکسته نشود عرصه را بر حوثی ها و متحدان شان در ارتش یمن تنگ می سازد. همچنین افزایش بمباران ها و وخیم تر شدن وضع یمن حوثی ها را وادار به امتیاز دهی می سازد.

بنابراین تداوم وضعیت کنونی و عدم اقدام از سوی جمهوری اسلامی موازنه قوا در یمن را به نفع رقیب تغییر می دهد. اما مذاکرات جاری هسته ای و دستیابی به توافق جامع تنگنای جدی برای حکومت در نقش آفرینی دریمن است. اگر مذاکرات در موعد مقرر به نتیجه برسدآنگاه دست ایران برای مقابله مستقیم با عربستان در یمن باز می شود. بخصوص اگر پول های بلوکه شده آزاد گشته و ایران بتواند از منابع مالی فوق برای تقویت وبسیج نیرو های حامی استفاده نماید. اما اگر مذاکرات توفیقی نداشته باشد و یا در وضعیت نامعلومی ادامه یابد، حکومت برای نقش آفرینی در یمن با موانعی سخت مواجه خواهد بود مگر آنکه از خیر توافق جامع هسته ای بگذرد. ولی در این صورت بازگشت دولت آمریکا به رویکرد تقابلی با ایران هزینه های واکنش را بالا خواهد برد. دولت آمریکا و غرب در مناقضه یمن جانب عربستان و منصور هادی را گرفته ولی از مداخله جدی خودداری کرده است.

با توجه به ملاحظات فوق می توان سه سناریوی کلی را برای اقدامات آینده ایران در صورت پایان نیافتن حملات نظامی عربستان سعودی پیش بینی کرد.

رویارویی مستقیم و جنگ

اگرچه در بدو امر بعید به نظر می رسد جمهوری اسلامی در یمن مداخله نظامی مستقیم انجام دهد اما اگرشرایط برای حوثی ها سخت شود و همچنین جنگ سرد ایران با عربستان به نقطه جوش برسد، آنگاه ممکن است مداخله در یمن اجتناب ناپذیر شده و جنگ بین دو کشور به نقطه بی بازگشت برسد. تمایل فرماندهان سپاه به کنترل باب المندب و عقب راندن عربستان سعودی نیز این سناریو را تقویت می نماید. از سوی دیگر اگر حوثی ها حملات شان به شرق عربستان را شدت بخشند آنگاه عربستان برای بازدارندگی ممکن است به سمت درگیری نظامی با ایران برای بازدارندگی کشیده شود. یک متغیر اصلی در این معادله تصمیم سیاسی عربستان برای حمله زمینی و برق آسا به یمن و تشدید بمباران ها است. در این حالت اگر حکومت از ناحیه آمریکا و غرب با مانع جدی مواجه نشود به سمت ممانعت از پیشروی عربستان حرکت خواهد کرد. رصد کردن تحولات نشان می دهد احتمال تحقق این سناریو ضعیف است ولی نامحتمل نیست. بخصوص که مواضع حکومت و بخصوص رهبری علیه عربستان به نحو بی سابقه ای در حال تند شدن است و شکاف تاریخی فارس- عرب نیز زمینه را برای حمایت بخش هایی از جامعه فراتر از پایگاه اجتماعی حکومت مساعد کرده است.

مذاکرات سیاسی

در این حالت روند تحولات به سمتی می رود که هزینه های رویارویی مستقیم برای حکومت بالا رفته و ناگزیر وارد پروسه سیاسی شود. در نتیجه حکومت با عقب نشینی مقطعی از سیاست های منطقه ای می پذیرد تا امتیاز هایی به عربستان داده شود ودر عوض در دراز مدت موازنه قوا در یمن تغییر نماید. آرایش نیرو ها در یمن نشان می دهد نیرو های حامی منصور هادی توانایی مقابله با حوثی ها و ائتلاف حامی آنها را ندارد. همچنین مقبولیت و پایگاه اجتماعی آن در یمن ریزش داشته است. عقب نشینی ائتلاف از فتح کامل یمن می تواند راه را برای پیدا کردن راه حل بینابینی مساعد سازد که مشابه وقایع بعد از انقلاب یمن وضعیت شکننده ای خواهد داشت. در این سناریو رویکرد حکومت مشابه بحرین خواهد بود و سعی می کند تا در افکار عمومی بین الملل و عرصه سیاسی مداخله عربستان را محکوم کرده و به شکل دهی ائتلافی علیه ماجرا جویی های عربستان در منطقه بپردازد.

تداوم وضعیت موجود و مداخله غیر مستقیم

در این سناریو حکومت کماکان به تقویت سیاسی حوثی ها در یمن پرداخته و می کوشد درگیری در یمن به جنگی طولانی مانند سوریه کشیده شود. به موازات نیز راهبرد نا امن سازی شرق عربستان در دستور کار قرار می گیرد. همچنین در صورت حمله زمینی عربستان به صورت علنی به پشتیبانی تسلیحاتی ومالی از حوثی ها پرداخته و مستشاران نظامی ایران در یمن حضور پیدا کرده و به هدایت عملیات بر علیه عربستان می پردازند. همچنین ممکن است حملاتی غیر متقارن و مخفیانه بر علیه منافع عربستان و متحدانش در منطقه و جهان با هدف بازدارندگی صورت بگیرد. در این سناریو هدف ایران بلند مدت خواهد بود وفضا را به نحوی مدیریت می کند تا در نهایت عربستان متحمل شکست شود. سلاح های سنگین ارتش یمن توانایی مقاومت در برابر عربستان را دارد و همچنین بسیج شدن اکثریت مردم یمن در برابر تهاجم عربستان عملا موقعیت نیرو های عربستانی در درگیری های میدانی را دشوار می سازد. گسترش درگیری ها در شرق عربستان با توجه به شکاف ساکنان قلمرو یاد شده با حکومت عربستان این ظرفیت را دارد که بحرانی بی سابقه را برای حکام آل سعود ایجاد کرده و وضعیت غافلگیر کننده ای را برای آنان رقم بزند.

در بین سناریو های فوق، گزینه سوم بخت بیشتری برای تحقق دارد. شرایط در یمن نامعلوم است و شدت یافتن درگیری ها اوضاع را پیشبینی ناپذیر ساخته است. گسترش بی ثباتی در خاور میانه نیز بر پیچیدگی یمن افزوده است. با بازی که عربستان شروع کرده است و هزینه بالای شکست خروج موفق از آن کار دشواری است. حوثی ها و موتلفانشان نیز برای حفظ موقعیت های بدست آورده از هر کاری فروگذار نکرده وبه سرسختی ادامه می دهند. منازعه موجود برای آنها حکم مرگ و زندگی دارد. وضعیت یمن با بحرین تفاوت دارد ازاینرو جمهوری اسلامی برای حفظ اهرم فشار بدست آورده نهایت تلاش را انجام خواهد داد و تا جایی که ممکن است میدان را به عربستان سعودی و متحدانش در یمن واگذار نمی کند.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.