موقعیت رفسنجانی و چشم‌اندازهای محتمل آن

سخنان اکبر هاشمی رفسنجانی در مراسم بزرگداشت خانم خدیجه ثقفی، همسر آیت الله خمینی، کشمکش جدیدی در بین بلوک قدرت ایجاد کرده است. وی در سخنانش بار دیگر تاکید کرد که در سال ۱۳۸۴ به درخواست همسر بنیانگذار جمهوری اسلامی در انتخابات ریاست جمهوری نهم کاندید شده است.

Rafsanjani_Khamaenei_Khomeini

رفسنجانی مدعی است خانم ثقفی به وی گفته است:

«امام این انقلاب را به دست شماها سپردند. آیا شما می‌دانید اینها [کاندیدا‌های انتخابات ریاست جمهوری نهم] چه کسانی هستند؟ همین صحبت همسر امام سبب شد من قبول کردم و پذیرفتم.»

فراز دیگر سخنان چالش برانگیز وی صحبت پیرامون امر به معروف و نهی از منکر است. رفسنجانی مشابه برخورد محمود احمدی نژاد و حسن روحانی تقلیل امر به معروف و نهی از منکر به زنانی که سبک پوشش مورد نظر حکومت را رعایت نمی‌کنند مورد انتقاد قرار داده و منکر بزرگ را تضییع حقوق مردم به شمار آورده است. رفسنجانی در این مورد گفته است:

«آدم‌های خشکه مقدس، جاهل و نادان نیز هستند که معتقدند امروز همه مصیبت این است که چند زن بدحجاب در خیابان باشد. بله این مصیبت است و این زنها باید حداقل حجاب اسلامی را داشته باشند اما، مسئله این است که بقیه مسائل مانند زندان‌ها، ظلم‌ها، ‌سرکوب‌ها و حق‌هایی که از مردم ضایع می‌شود چه می‌‌شود؟ »

فراز دیگری از سخنان وی که مورد اعتراض اصول گرایان تند رو قرار گرفته است نقل قولی از آیت الله خمینی است که بنابر آن گویا دو سه ماه بعد از جنگ به رفسنجانی گفته است که «جام زهر برای من شیرین شد».
واکنش تند اصول گرایان

موضعگیری‌های یاد شده با واکنش تند اصول گرایان و نهاد‌های زیر نظر رهبری مواجه شد و حتی سید حمید روحانی مورخ حکومتی مدعی گشت شکست‌های پی در پی رفسنجانی را دچار «بحران روحی» کرده است. نیرو‌های موسوم به دلواپس‌ها نیز رفسنجانی را متهم به گفتن خلاف واقع، تحریف تاریخ بعد از انقلاب و انتقام گیری از قوه قضائیه به سبب محاکمه پسرش کرده و او را نکوهیدند.

سخنگوی قوه قضائیه تلویحا رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را متهم نمود که به نشر اکاذیب پرداخته است.

محمد علی جعفری فرمانده سپاه نیز در واکنش به سخنان اخیر رفسنجانی گفت :

«وقتی نظام اسلامی می‌خواهد عدالت را جاری کند و دانه‌درشت‌ها را در محکمه افکار و وجدان عمومی محاکمه کند، معلوم است که صدای وااسلاما، دادخواهی و تظلم از کسانی که در معرض محاکمه هستند و وابستگان آنها بلند می‌شود. اینها می‌خواهند جای ظلم و عدل را عوض کنند!… بدانیم همین دلواپسان با شنیدن این اظهارات، از این‌گونه افراد محکم‌تر، مؤمنانه‌تر و هوشیارانه‌تر در همه صحنه‌ها همچنان از انقلاب اسلامی و آرمان‌های امام و شهیدان دفاع خواهند کرد و ادامه این سخن‌پراکنی‌ها تنها موجب افزایش نفرت جامعه از آنها می‌شود و این سیاه‌نمایی‌ها فقط بذر تردید در دل مسئله‌دار‌های انقلاب می‌پاشد و مردم مؤمن و انقلابی ما آن‌قدر آگاه هستند که بتوانند قضاوت‌های دقیقی داشته باشند. آنها خالق ۹ دی بوده‌اند، در ۲۲ بهمن‌های انقلاب حماسه‌های باشکوه آفریدند و قبلاً طراحان این‌گونه سیاه‌نمایی‌ها را منزوی کرده‌اند، همان‌گونه که نمایندگان خبره آنها اخیراً چنین کردند.

آیا نباید از تاریخ صدر اسلام و حتی تاریخ نزدیک خودمان و حوادث درس‌آموز انقلاب اسلامی به‌ویژه فتنه ۸۸ عبرت گرفت؟! هرگز در این‌گونه موضع‌گیری‌ها علاقمندی به آرمان‌های امام، نظام و خیراندیشی برای امت اسلامی دیده می‌شود؟! »

حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان نیز با رد ادعا‌های رفسنجانی و متهم کردن وی به هموارسازی سیاست تسلیم در برابر آمریکا به تعارض مواضع پیشین و کنونی رفسنجانی در مورد حجاب اشاره کرد و در روزنامه کیهان نوشت:

«بدیهی است که به قول ایشان، خانم‌ها باید حداقل حجاب اسلامی را داشته باشند و باز هم به قول ایشان، بدحجابی فقط یکی از مشکلات است. ولی چه کسی این مسئله را اصلی‌ترین مشکل قلمداد کرده است؟! و اما، باید از آقای هاشمی پرسید آیا حضرتعالی نبودید که روز ۱۲ اردیبهشت ۶۵ در خطبه نماز جمعه تهران، پیشنهاد می‌کردید خانم‌های بدحجاب باید به اردوگاه‌های بازسازی منتقل بشوند و فرموده بودید این خانم‌ها باید خودشان در اردوگاه‌ها کار کنند و مخارج خویش را تأمین کنند زیرا اکثرا از قشر مرفه هستند و با پول‌های بادآورده که خودشان یا شوهرانشان دزدیده‌اند زندگی می‌کنند و…!! جناب هاشمی! حالا یک‌بار دیگر سخنان دیروزتان را مرور بفرمائید! »

رفسنجانی، ناتوان از تغییر موازنه قوا
حملات فوق که از لحظات شدت کم نظیر است، شروع رقابت‌های سنگین در حکومت در سال ۹۴ را بازتاب می‌دهد.

نکته محوری سخنان رفسنجانی ضرورت تغییر وضع موجود و به حاشیه راندن بخش تندروی حکومت و تقویت جریان میانه است. از این رو نیرو‌های اقتدار گرا و مدافعان ولایت مطلقه و آمرانه خامنه‌ای احساس خطر کرده و موجی را علیه وی به راه انداختند. از دید آنها رفسنجانی به دنبال تلقین این مسئله است که تدبیر ودور اندیشی وی از آیت الله خمینی بیشتر بوده وخود او نیز با گفتن اینکه بعد از چند ماه تلخی پذیرش قطعنامه به شیرینی تبدیل شده، فضیلت فوق را تایید کرده است.

رفسنجانی تندرو‌های کنونی را به خشک مغزی متهم کرده و گفته است آنان با آیت الله خمینی مخالف بوده‌اند. منتقدان رفسنجانی را متهم می‌کنند که او نقل قول از افرادی را که در قید حیات نیستند به ابزاری برای پیشبرد مقاصد سیاسی تبدیل ساخته است.

اما مواضع رفسنجانی مستقل از صحت و سقم آنها چالشی برای نیرو‌های تندرو و رهبری ایجاد می‌کند. او به دنبال ارائه طرح دیگری از جمهوری اسلامی متفاوت با نسخه کلاسیک آن است. اما این تلاش‌ها چون متکی به نیروی سیاسی مشخصی نیست و همچنین در قالب یک برنامه مشخص دنبال نمی‌شود، لذا ناتوان از تغییر موازنه قوا بوده است

همچنین رفسنجانی معمولا در مقابل موج حملاتی که علیه وی در درون حکومت راه می‌افتد نمی‌ایستد و بعد از وقفه‌ای دوباره به بهانه‌ای دیگر حرف‌هایی مشابه را به زبان می‌آورد که با گفتمان کنونی نظام سازگار نیست.

پاره‌ای از ادعا‌های رفسنجانی با واقعیت‌های تاریخی تطبیق نمی‌کند، چنانکه روشن است آیت الله خمینی در ضمن بازی با جناح‌ها و گرایش‌های مختلف و متضاد، مهمترین پشتوانه افراطی‌ها در دهه اول حیات نظام بوده است. خمینی به سختی تن به آتش بس و صلح با عراق داد. البته روال حاکم بر کارگزاران ارشد حکومتی دوگانگی در قول و عمل بوده است. از اینرو نامحتمل نیست که مواضع و سخنان در خلوت و یا محافل خودمانی آیت الله خمینی با آنچه در عرصه عمومی به زبان می‌آورده، متفاوت بوده باشد. رفسنجانی و بیت آیت الله خمینی اینک در یک جبهه سیاسی قرار دارند و سخنان او بعید است با مخالفت موسسه حفظ و نشر آیت الله خمینی همراه شود. کما اینکه حمید انصاری قائم مقام این موسسه تا کنون از موضع گیری طفره رفته است.

رفسنجانی، همچنان در محدوده گفتمانی نظام
مواضع رفسنجانی در گذر زمان و به موازات رانده شدن از قدرت تحول یافته و وی به تدریج از تندروی‌های دوران اولیه نظام فاصله گرفته است. اما کماکان مواضع او در محدوده گفتمانی نظام می‌گنجد. ولی مخالفت‌های وی با هسته سخت قدرت فرصت‌هایی را برای تحولات نه چندان پر دامنه سیاسی باز می‌نماید. برنامه وی بازگشت به قدرت و بازسازی نظام سیاسی بر مبنای الگوی چینی است. او می‌کوشد سیاست خارجی نظام از رویکرد تقابلی فاصله بگیرد، اما او اهرمی در اختیار ندارد و توازن راهبردی- تاکتیکی خامنه‌ای تا کنون اجازه نداده است ظرفیت‌های مورد نظر رفسنجانی آشکار شود. افزایش تنش با عربستان سعودی نمونه مشخص این ناکامی است. رفسنجانی برنامه‌ای برای کاهش اختلافات داشت که فرصت عمل پیدا نکرد.

البته ممکن است مواضع رفسنجانی با انگیزه اتمام حجت صورت بگیرد تا در صورت شکست سیاست‌های حاکم به هشدار‌های قبلی ارجاع داده و مانند تجربه احمدی نژاد، کارامدی رهبری خامنه‌ای و ولایت مداران بنیاد گرا را زیر سئوال ببرد. در این صورت اگر دامنه شکست یاد شده سنگین باشد آنگاه رهبری مجبور به تجدید نظر خواهد شد. اما در شرایط کنونی که خامنه‌ای خود را در موقعیت بالادستی در منطقه ارزیابی می‌کند، چنین احتمالی ضعیف است.

چشم‌انداز درگیری‌ها

به نظر می‌رسد هدف نهایی از حملات حکومتی به رفسنجانی خنثی‌سازی اقدامات او و تثبیت موقعیت‌اش در یک نقطه حاشیه‌ای باشد. منتها اگر ماهیت نوسانی موضع گیری‌های انتقادی رفسنجانی تغییر یابد و برنامه مشخص سیاسی برای دگرگونی در وضعیت موجود را دنبال کند و شرایط نیز مساعد شود، آنگاه ممکن است دامنه‌های برخورد‌های حذفی با وی گسترش یافته و حتی امکان حضور در رقابت‌های انتخاباتی مجلس خبرگان را پیدا نکند. تا کنون سیاست رهبری ضعیف نگاه داشتن رفسنجانی و حفظ وی در حاشیه نظام بوده و با حذف کامل وی همراهی نکرده است.

البته شرایط مشخص نیست و فعلا نمی‌توان با قطعیت به ارزیابی پرداخت. همانقدر که ممکن است وی به پایان عمر سیاسی اش در نظام برسد، احتمال دارد شرایط بر اساس اتفاقات ناگهانی و معادلات پشت پرده تحول یافته و رفسنجانی در موقعیت نقش آفرینی قرار بگیرد.

عبور از دهه هشتم زندگی دیگر چالش رفسنجانی است. ممکن است دست اجل بر فعالیت‌های سیاسی وی خط پایان بکشد.

در مجموع آنچه مشخص است تشدید شکاف میان اکبر هاشمی رفسنجانی و اصول گرایان و دیر پایی تنگناها برای خروج رئیس مجمع تشخیص مصلحت از نقشی تشریفاتی در سیاستگذاری‌های نظام است.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.